احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:مریم حسین یزدی/ چهارشنبه 7 دلو 1394 - ۰۶ دلو ۱۳۹۴
بخش دوم و پایانی/
جامعۀ زبانی پسرها
در جامعۀ اجتماعی پسران، آنچه که خیلی اهمیت دارد، در رفتار زبانیشان، ایجاد موقعیت سلطهگری است و تمایل دارند برای جلب توجه مخاطبان صحبت بکنند و در حین صحبت، خود را مطرح کنند و رشتۀ کلام را بهدست گیرند. آنچه که بسیار دیده میشود در رفتار زبانی پسران، سلطهگری است و میتواند به صورت امر و نهی کردن، تمسخر کردن دیگران و یا سرپیچی از اوامر باشد. در بین پسران فردی بیشتر در بین دوستان خود مورد توجه قرار میگیرد که رفتار زبانی ماهرانهیی را از خود نشان بدهد. بنابراین در مقایسۀ جامعۀ پسرها و دخترها میتوان گفت که مسیر تربیت و رفتار زبانی دختران و پسران از همان دوران کودکی، متفاوت است و هر کدام از آنها اگر بخواهند از رفتار زبانیِ شناختهشدۀ خود تخطی کنـد و به طرف رفتار زبانی دیگر برود، از طرف جامعه پذیرفته شده نیست و رد میشود. مثلاً زنانی که در گفتار و کلامِ خود تکیهکلامها و عبارات کلیشهیی مردان را به کار میبرند، از طرف زنان و نیز مردان، این رفتار زبانی پذیرفتهشده نیست و همینطور مردانی که بخواهند عبارات زنانه را در جملات خود به کار برند، به آنان اصطلاح «خاله زنک» را میدهند .
کارهای تحقیقاتی ویلیام لباو، اولین تحقیقات جدی و اصولی در زمینۀ زبانشناسی اجتماعی محسوب میشود. او معتقد است دو ویژهگی رفتار زبانی افراد حایز اهمیت است: الف) زنان در تمامی سنین طبقات اجتماعی نسبت به مردان همسطحِ خود از گونههای معیار بیشتر استفاده میکنند. ب) طبقۀ متوسط پایین، زبان خود را تصحیح افراطی میکند. این طبقه به منظور بهدست آوردن اعتبار اجتماعی، مختصههای رفتار زبانی طبقۀ متوسط را که بیشتر به معیار نزدیک است، تصویربرداری میکند. او با در نظر گرفتن متغیر جنسیت در مطالعۀ اولیه خود، صرفاً تأثیر جنسیت را بر روی گوناگونی زبان مورد بررسی قرار میداد وسعی نمیکرد دلایل پنهان چنین تأثیری را بیابد. به همین دلیل هیچ توصیفی در خصوص گرایش زنان به گونۀ معیار ارایه نمیدهد و گاهی فقط دلیل آن را «اعتبار اجتماعی» میداند و اظهار میکند که: «در حال حاضر پاسخهای ما فقط در حد فرضیاتی بیش نیست.» (۱۹۹۱، ۳۰۲)
مشکلات تعاملات زبانی مردان و زنان
تفاوتهای جنسیتی در رفتار زبانی گویشوران مرد و زن، باعث بروز مشکلاتی میشود که مهمترین آنها سوءتفاهم و سوءتعبیر است. زنان و مردان زبان را با اهداف تعاملی متفاوتی به کار میگیرند و ارتباط بین زن و مرد دچار مشکل میشود. برای سخنوران مرد تعامل مکالمهیی به معنای اظهار موقعیت اجتماعی در گروه تفسیر میشود. آنها با حرف زدن قصد دارند استقلال و موقعیتِ خود را حفط کنند، اما سخنوران زن با حرف زدن قصد اظهار صمیمیت و دوستی را دارند. برای زنان رفاقت و دوستی و ایجاد صمیمیت از طریق نوشتن و حرف زدن ایجاد میشود، در صورتی که مردان ارتباط و گفتوگو را اینگونه نمیبینند و به همین دلیل، درک یکدیگر هنگام گفتوگو بهطور کامل صورت نمیگیرد. سخنوران زن در گفتوگوهای روزمرۀ خود، علاقه دارند پیرامون مسایل شخصی و مشکلات خود صحبت کنند و در مورد مسایل خانوادگی خود به مبادلۀ اطلاعات میپردازند اما مردان مسایل شخصی را با یکدیگر بازگو نمیکنند و بخش معمول و عادی مکالمات آنان محسوب نمیشود. آنان در صورتی در مورد مشکلات شخصی خود با دیگران صحبت میکنند که در پی یافتن راهحل باشند.
معمولاً هدف تعامل برای گویشوران زن و مرد متفاوت است. گویشوران مرد برای جمعآوری اطلاعات گوش میدهند و قصد دارند این اطلاعات را توسط تعامل و ارتباط مکالمهیی برای انجام کارها و حل مشکلات به کار برند. مردان زبان و سخنوری را برای انتقال اطلاعات و حفظ موقعیت اجتماعی به کار میبرند. آنها دایم تلاش میکنند تا رشتۀ کلام را حین گفتوگو بهدست گیرند و بسیار سخن مخاطب را قطع میکنند در حالی که زنان از پاسخهای کوتاه استفاده میکنند و کلام مخاطب خود را قطع نمیکنند و آنها در حین گفتوگو از سخنور حمایت و او را تأیید و تصدیق میکنند .
در تاریخچۀ مطالعات زبان و جنسیت، این باور عمومی وجود دارد که در مکالمه، گویشوران مرد بیشتر، حرف زنان را قطع میکنند. اعتقاد بر این است که مردها قطع کلام را به عنوان ابزاری بهکار میگیرند که توسط آن تعامل را تحت سیطره و کنترلِ خود درمیآورند. البته نتایج برخی مطالعات نشان داده است که همیشه این تصور، مورد تأیید قرار نگرفته است. (جیمز و کلارک،۱۹۹۳)
تأثیر فرهنگ در مکالمات زن و مرد
آیا زنان و مردان در فرهنگِ ما به زبان متفاوتی تکلم میکنند؟ تفاوتهای جنسیتی در محتوای آنچه میگوییم نقش دارد. دختران جوان احتمالاً بیشتر نسبت به پسران جوان تقاضای کمک دارند. (تامپسون،۱۹۹۹) پسران نوجوان و بزرگسالان جوان ترجیح میدهند دربارۀ دیدگاههای سیاسی، منابع غرور شخصی و آنچه دربارۀ دیگران دوست دارند صحبت کنند، در حالی که زنان در این گروه سنی ترجیح میدهند دربارۀ احساساتشان نسبت به والدین، دوستان نزدیک و درسها و ترسهایشان صحبت کنند. ضمناً به نظر میرسد به طور کلی، زنان در مقایسه با مردان بیشتر خودشان را بروز میدهند. (تی. یو. مورتون، ۱۹۷۸)
دیورا تانن تحقیقات گستردۀ جامعهشناسی زبان در مورد مکالمههای بین زن و مرد انجام داده است. این تحقیقات موجب شد که او به مکالمات بین زنان و مردان به عنوان یک ارتباط بین فرهنگی بنگرد. به عقیدۀ تانن، پسران و دختران جوان ارتباط محاورهیی را در محیطهای فرهنگی اساساً مجزا و از طریق دوستی با همجنس خود میآموزند. ما به عنوان مرد یا زن، سبکی از محوره را در کودکی آموختهایم و به مکالمات دوران بزرگسالی خود منتقل میکنیم. (استرنبرگ،۱۳۸۶، ۷۸۸)
تانن معتقد است تفاوتهای مرد و زن در سبک محاوره تا حد زیادی بر درکهای متفاوت از اهداف مکالمه متمرکز است. این تفاوتهای فرهنگی، سبکهای متفاوت ارتباطی را به وجود میآورد که میتواند به سوءتفاهمها و حتا جدایی منجر شود، در حالی که هر یک از طرفین به گونهیی ناموفق تا حدی سعی در درک طرفِ دیگر دارد. به عقیدۀ تانن، مردان دنیا را به صورت یک نظام سلسلهمراتبی میبینند که در آن، مقصود از ارتباط، مذاکره برای برتری یافتن، حفظ استقلال و پرهیز از شکست است. هر مردی در تلاش است تا یک درجه از دیگران بهتر و در رقابت برنده باشد. در مقابل، زنان در پی برقراری رابطه بین دو شرکت کننده، حمایت و تأیید دیگران و رسیدن به اتفاق نظر از طریق ارتباط هستند. (استنبرگ،۱۳۸۶، ۷۸۹-۷۸۸)
تانن معتقد است که وقتی زنان و مردان از سبکها و رسوم بین فرهنگی خود آگاهتر شوند، لااقل احتمال سوء تعبیر تعاملات محاورهیی کاهش پیدا میکند. به این ترتیب، این احتمال دستیابیِ هر دو طرف به اهداف فردی، اهداف رابطه و اهداف افراد دیگر و نهادهایی که از رابطۀ آنها تأثیر میگیرند، بیشتر خواهد بود. این نوع آگاهی، نه تنها در گفتوگو بین زنان و مردان، بلکه در گفتوگوهایی که بین اعضای خانواده به طور کلی صورت میگیرد، از اهمیت زیادی برخوردار است. (استنبرگ،۱۳۸۶،۷۸۹)
نتیجهگیری
زنان در تعاملات و مکالمات روزمرۀ خود تلاش میکنند از راهبردهای محاورهیی استفاده کنند و نمیخواهند نسبت به طرف مقابل خود حس برتری داشته باشند. زنان در گفتوگوهایشان تلاش میکنند تا تفاوت در عقاید را به حداقل برسانند تا به یک اتفاق نظر برسند و این توافق رابطه را بهبود میبخشد و تضمین میکند، حتا اگر آنان از تصمیم نهایی کاملاً رضایت نداشته باشند .
در تعاملات روزمره، سخنوران مرد بیشتر از سخنوران زن تمایل به سلطهگری و قاطعیت دارند و آنها بیش از زنان صحبت میکنند، نوبتهای آنان در مکالمات طولانیتر است و برای یک مدت طولانی رشتۀ کلام را بهدست میگیرند. مردان بیشتر از زنان رشتۀ کلام و گفتوگو را قطع میکنند و این قطع کلام بیشتر حالت سلطهگری دارد، در حالی که قطع کلام زنان بیشتر حالت حمایتی دارد. صورتهای امریِ مردان بیشتر از زنان است. شاید بتوان گفت که گویشوران زن بیشتر در مورد خانواده در حین گفتوگو، رشتۀ کلام را بهدست میگیرند، اما مردان در خصوص موضوعاتی همچون ورزش، سیاست و اقتصاد، رشتۀ کلام را بهدست میگیرند .
در گفتوگوی مردان، مقام نقش مهمی را بازی میکند و آنها تلاش میکنند در گفتوگوهای خود استقلالشان را نشان بدهند و تسلیم خواستههای دیگران نشوند. مردان برای نشان دادن مقام بالاترِ خود در گفتوگوها سعی میکنند که اطلاعات بدهند. به عبارت دیگر، دادن اطلاعات را به طرف مقابل ترجیح میدهند تا اینکه با طرف مقابل مشورت بکنند؛ ولی زنان دوست دارند بیشتر مشورت بکنند. شاید همین متفاوت بودن اهدافِ گفتوگو در بین زنان و مردان، سبب برخی از سوءتفاهمها در ارتباطات زن و مرد میشود و مقصود و منظور یکدیگر را در گفتوگو اشتباه درک میکنند .
Comments are closed.