احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:شنبه 10 دلو 1394 - ۰۹ دلو ۱۳۹۴
«آدم تنها مخلوقی است که نمیخواهد همان باشد که هست.»
آلبر کامو
آلبر کامو (Albert Camus) در تاریخ ۷ نوامبر سال ۱۹۱۳ میلادی متولد شد و در چهارم جنوری ۱۹۶۰ میلادی نیز درگذشت. او نویسنده، فیلسوف و روزنامهنگار الجزایری فرانسویتبار، یکی از فلاسفۀ بزرگِ قرن بیستم و از جمله نویسندهگان مشهور و خالق کتابِ بیگانه است.
کامو در سال ۱۹۵۷ به خاطر «آثار مهم ادبی که بهروشنی به مشکلاتِ وجدان بشری در عصر حاضر میپردازد»، برندۀ جایزۀ نوبل ادبیات شد. آلبر کامو دو سال پس از بردن جایزۀ نوبل در یک سانحۀ تصادف درگذشت.
با وجود اینکه کامو یکی از متفکران مکتب اگزیستانسیالیسم شناخته میشود، او همواره این برچسب خاص را رد میکرد. در مصاحبهیی در سال ۱۹۴۵ کامو هرگونه همراهی با مکاتب ایدیولوژیک را تکذیب میکند و میگوید: «نه، من اگزیستانسیالیست نیستم. هم سارتر و هم من همیشه متعجب بوده ایم که چرا نام ما را پهلوی هم میگذارند».
کامو در الجزایر تحت استعمار فرانسه متولد شد. او در دانشگاه الجزیره تحصیل کرد و تا پیش از آنکه در سال ۱۹۳۰ گرفتار بیماری سل شود، دروازهبان تیم فوتبال این دانشگاه بود. در سال ۱۹۴۹ پس از آنکه کامو از جنبش «شهروند جهانی» گری دیویس جدا شد، یک اتحادیه بینالمللی را تأسیس کرد که آندره بروتون نیز یکی از اعضای آن بود. شکلگیری این گروه، به گفتۀ خود کامو، بر اساس «محکوم کردن هر دو ایدیولوژی شکل گرفته در امریکا و اتحاد جماهیر شوروی» بود.
او در کتاب انسان طاغی مینویسد که تمام عمر خود را صرف مبارزه با فلسفۀ پوچگرایی کرده است و عمیقاً به آزادیهای فردی اعتقاد دارد.
آغاز کار
آلبر کامو کار خود را در روزنامۀ عصر پاریس شروع کرد، بعدها برای دوری از ارتش نازی به همراه دیگر کارمندان روزنامه، ابتدا به شهر کلرمون فران و سپس به شهر غربی بوردو نقل مکان کرد.
در ۱۹۴۲ کامو، رُمان بیگانه و مجموعه مقالات فلسفی خود تحت عنوان افسانۀ سیزیف را منتشر کرد.
نمایشنامۀ کالیگولا را در سال ۱۹۴۳ به چاپ رسانید. او این نمایشنامه را تا اواخر دهۀ پنجاه بارها بازنویسی و ویرایش کرد. در سال ۱۹۴۳ کامو کتابی را به نام نامههایی به یک دوست آلمانی نیز به صورت مخفیانه به چاپ رسانید.
در ۱۹ دسمبر ۱۹۴۱ کامو اعدام «گابریل پری» را شاهد بود که این واقعه به قول خودش موجب متبلور شدن حس شورش علیه آلمانها در او شد. او در سال ۱۹۴۲ عضو گروه مقاومت فرانسوی به نام نبرد شد و در اکتوبر ۱۹۴۳ به کمک دیگر اعضای گروه شروع به فعالیت روزنامهنگاری زیرزمینی پرداخت. وی در این گروه مقاومت با ژان پل سارتر آشنا شد. او یک بار هنگامی که سرمقالۀ روزنامۀ نبرد را به همراه داشت، در یک بازرسی خیابانی دستگیر شد.
در سال های پس از جنگ کامو به دار و دستۀ ژان پل سارتر و سیمون دوبوار در کافۀ فلور در بلوار سن ژرمن پاریس پیوست. کامو بعد از جنگ سفری به ایالات متحده داشت تا در آنجا در مورد اگزیستانسیالیسم سخنرانی کند.
رمان طاعون نیز در سال ۱۹۴۷ به چاپ رسید که در زمان خود پرفروشترین کتاب فرانسه شد.
در سال ۱۹۴۷ کامو از روزنامۀ نبرد بیرون آمد.
نمایشنامۀ عادلها را در سال ۱۹۴۹ منتشر ساخت و اثر فلسفی خود به نام انسان طاغی را نیز درسال ۱۹۵۱ به چاپ رساند.
در سال ۱۹۵۲ مشاجراتی بین کامو و سارتر بعد از نوشتن مقالهیی علیه کامو در مجلهیی که سارتر سردبیر آن بود شروع شد.
در ۱۹۵۲ از کار خود در یونسکو استعفا داد، زیرا سازمان ملل عضویت اسپانیا تحت رهبری ژنرال فرانکو را قبول کرده بود. در ۱۹۵۳ کامو یکی از معدود شخصیتهای چپ بود که شکستن اعتصاب کارگران آلمان شرقی را مورد اعتراض قرار داد.
مرگ
کامو در بعداز ظهر چهارم جنوری ۱۹۶۰ و در سن ۴۶ سالهگی بر اثر سانحۀ تصادف نزدیک سن، در شهر ویل بلویل درگذشت. در جیب کرتیِ او یک تکتِ قطار استفاده نشده پیدا شد، او ابتدا قرار بود با قطار و به همراه همسر و فرزندانش به سفر برود ولی در آخرین لحظات پیشنهاد دوستِ ناشرش را برای همراهی پذیرفت تا با خودروی او سفر کند. رانندۀ موتر و میشل گالیمار، دوست نزدیک و ناشر آثار کامو نیز در این حادثه کشته شدند.
کتابهای کامو
بیگانه
بیگانه، نام رمانی از آلبر کامو است که در سال ۱۹۴۲ در انتشارات معروف گالیمار منتشر شد. کامو در مقدمهیی بر این رمان مینویسد: دیرگاهی است که من رمان «بیگانه» را در یک جمله که گمان نمیکنم زیاد خلاف عرف باشد، خلاصه کرده ام: «در جامعۀ ما هر کس که در تدفین مادر نگرید، خطر اعدام تهدیدش میکند.» منظور این است که فقط بگویم قهرمان داستان از آن رو محکوم به اعدام شد که در بازی معهود مشارکت نداشت. در این معنی از جامعۀ خود بیگانه است و از متن برکنار؛ در پیرامون زندهگی شخصی، تنها و در جستوجوی لذتهای تن سرگردان. از این رو خوانندهگان او را خودباختهیی یافتهاند دستخوش امواج.
خلاصۀ داستان
این کتاب داستان یک مرد درونگرا به نام مرسو را تعریف میکند که مرتکب قتلی میشود و در سلول زندان در انتظار اعدام خویش است. داستان در دهۀ۳۰ در الجزایر رخ میدهد.
داستان به دو قسمت تقسیم میشود. در قسمت اول مرسو در مراسم تدفین مادرش شرکت میکند و در عین حال هیچ تأثر و احساس خاصی از خود نشان نمیدهد. داستان با ترسیم روزهای بعد از دید شخصیت اصلی داستان ادامه مییابد. مرسو به عنوان انسانی بدون هیچ اراده به پیشرفت در زندهگی ترسیم میشود. او هیچ رابطۀ احساسی بین خود و افراد دیگر برقرار نمیکند و در بیتفاوتی خود و پیامدهای حاصل از آن زندهگیاش را سپری میکند. او از اینکه روزهایش را بدون تغییری در عادتهای خود میگذراند، خشنود است.
در قسمت دوم کتاب، محاکمۀ مرسو آغاز میشود. در اینجا شخصیت اولِ داستان برای اولینبار با تأثیری که بیاعتنایی و بیتفاوتیِ برخوردِ او بر دیگران میگذارد، رو به رو میشود.
سقوط
سقوط، رمانی است فلسفی که از زبان ژان باتیست کلمانس (=یحیای تعمیددهندۀ نداکننده) که وکیل بوده و اینک خود را «قاضی توبه کار» میخواند، روایت میشود. او داستان زندهگیاش را برای غریبهیی اعتراف میکند.
خلاصۀ داستان
ژان باتیست کلمانس در رستورانتی به نام «مکزیکو سیتی» با غریبهیی که در اصل خوانندۀ کتاب است، آشنا میشود و داستان زندهگیاش را برای او بازگو میکند. ژان باتیست تعریف می کند که وکیلی طراز اول در پاریس بوده و زندهگی بسیار موفقی داشته است. اما شبی که در حال گذشتن از پلی در پاریس بوده، زنی را می بیند که بهصورتی غیر عادی به لبههای پل نزدیک شده است. ژان باتیست با بی توجهی از کنار زن میگذرد. بعد از چند قدم، صدای برخورد شییی با آب را میشنود، اما برخلاف تمامی ارزشهایی که خود، ظاهراً، در طول اعترافاتش به آنها پایبندی نشان میدهد، هیچ کاری نمیکند. این اتفاق بر زندهگی موفق او به عنوان وکیل تأثیر بهسزایی میگذارد.
آدم اول
آدم اول یا مرد اول، رمان ناتمامِ آلبر کامو است. در چهارم جنوری۱۹۶۰ آلبر کامو در یک تصادف رانندهگی در منطقۀ لوبرون در جنوب فرانسه درگذشت. دستنوشتۀ ناتمام آدم اول، اتوبیوگرافییی که آلبر کامو در زمان مرگش روی آن کار میکرد، در گل و لای در محل تصادف پیدا شد. دختر آلبر کامو، کاترین کامو، بعدها دست نوشته را به نسخۀ تایپی تبدیل کرد و آن را در سال ۱۹۹۴ منتشر نمود. کامو امیدوار بود که این نوشته شاهکار او باشد و برخی منتقدان در این نظر با او موافق بودند، با توجه به اینکه با وضعیت ناتمام، در مقایسه با سایر رمانهای کامو، به خوبی نیروی بدنی و روحیۀ آزادی پسربچهگی را به تصویر میکشد.
خلاصۀ داستان
رمان در مورد ژاک کورمری از زمان تولد تا سالهای دبیرستان (متوسطه)، در الجزیره است. به دور از وزن ذهنیت و فلسفۀ کارهای ابتداییاش، کامو خواسته که این رمان پُر از «اشیاء و اجسام» باشد. این رمانی است از چیزهای اساسی و ضروری: کودکی، روزهای مدرسه، زندهگی جسم، نیروی خورشید و دریا، عشق پُرنقش و نگار پسری به مادرش و جستوجو به دنبال پدری گم شده. در عین حال، این داستانی است در مورد گروههای مردم در سرزمین پهناور و نه چندان مهماننواز افریقا؛ در مورد روابط پیچیدۀ یک سرزمین مادر با مردمانش؛ در مورد تأثیر نزدیک جنگ و دگرگونیهای سیاسی.
طاعون
رمان طاعون که در سال ۱۹۴۷ به چاپ رسید، در ردۀ آثار اگزیستانسیالیستی دستهبندی میشود.
خلاصۀ داستان
وقایع رمان در شهری از الجزایر به نام اُران رخ میدهد و از زبان راوی که بعدها خود را دکتر ریو معرفی میکند، نقل میشود. کتاب با توضیحی از مردم و شهر آغاز میشود و سپس به زیاد شدنِ تعداد موشها در شهر و مرگ آنها اشاره میکند. آقای میشل، سرایوانِ خانۀ دکتر ریو بر اثر بیمارییی با بروز تاولها و خیارکها میمیرد و مرگ چند نفر دیگر با همین علایم باعث میشود دکتر ریو علت مرگ را بیماری احتمالاً مسری بداند و کمی بعد دکتر کاستل این بیماری را طاعون تشخیص میدهد. با سستی مسوولین برای واکنش، بعد از مدتی در شهر طاعون و وضع قرنطینه اعلام میشود.
منبع: برترینها
Comments are closed.