گزارشگر:هارون مجیدی/ شنبه 24 دلو 1394 - ۲۳ دلو ۱۳۹۴
با آنکه جوامع امروزی بیشتر به طرف کوتاهنویسی و کوتاهخوانی تمایل دارند، اما شماری از نویسندهگان و منتقدان ادبی میگویند که در ادبیات داستانی چهارده سال پسین، رماننویسی نسبت به داستان کوتاه رونق بیشتر داشته است.
آنان میگویند که داستان کوتاه افغانستان تحولات تازهیی را تجربه کرده و در این مدت، نسل تازۀ داستاننویسی تبارز کرده است.
بیست و سوم دلو بهنام روز جهانی داستان کوتاه در تقویم نشانی شده که از این روز همه ساله با برگزاری برنامههای مختلف توسط داستاننویسان افغانستان، گرامیداشت میشود.
در تعریف ساده و فشرده، برای داستان کوتاه گفته شده است که داستان کوتاه گونهیی از ادبیات داستانی است که نسبت به رمان یا داستان بلند حجم کمتری دارد و نویسنده در آن برشی از زندهگی یا حوادث را مینویسد، در حالی که در داستان بلند یا رمان، نویسنده به جنبههای مختلف زندهگی یک یا چند شخصیت میپردازد و دستش برای استفاده از کلمات باز است.
برخی از پژوهشگران، زمان تولد داستان کوتاه در جهان را در قرن نوزده میلادی میدانند، اما داستاننویسی در افغانستان ۹۴ سال پیشینه دارد که به گفتۀ منتقدان ادبی، با نگارش داستان کوتاه شروع شده است. نخستین داستانی که در کشور ما به چاپ رسیده، داستان رزمیـمیهنی «جهاد اکبر» اثر نویسندۀ شناخته شدهیی بهنام «مولوی محمد حسین پنجابی» است که چاپ آن به صورت دنبالهدار از سال ۱۲۹۸ در نشریۀ «معرف معارف» آغاز شد و تا سال ۱۳۰۰ ادامه پیدا کرد.
باورهای بر این است که داستان کوتاه بعد از دهۀ چهل خورشیدی در افغانستان رشد خوبی داشته و در پنجاه سال اخیر ادبیات افغانستان، داستاننویسانِ مطرحی داشته که داستانهای کوتاه فراوان نوشتهاند.
رهنورد زریاب، اکرم عثمان، اسدالله حبیب، سپوژمی زریاب، زلمی باباکوهی، پروین پژواک، حسین فخری، حمیرا قادری، عزیزالله نهفته، خالد نویسا، حسین محمدی، آصف سلطانزاده، علی پیام و…، از نامهای مطرح در برشهای تاریخ داستان کوتاه در افغانستان بودهاند.
داستان کوتاه در افغانستان تاریخ پُر فراز و نشیبی دارد و اما اینکه این گونۀ ادبی در چهارده سال پسین در افغانستان چگونه بوده و با آن چه برخوردی شده است؟
منوچهر فرادیس داستاننویس، منتقد و ناشری که در چند سال پسین از آدرس نشر زریاب بهترین داستانهای کوتاه به زبان فارسی را در افغانستان چاپ کرده، به روزنامۀ ماندگار میگوید: در یک بررسی کُلی میتوان گفت که در چهارده سال گذشته وضعیت رمانمحور بوده تا داستان کوتاهمحور، به این معنا که بیشتر در این دهه نسبت به داستان کوتاه، رمان نوشته شده است.
آقای فرادیس با یادآوری از مجموعۀ داستانهای کوتاه حسین فخری، خالد نویسا، عزیزالله نهفته و علی پیام که در کنارها مجموعههای دیگر داستانی در چهارده سال گذشته در افغانستان به نشر رسیده، خاطر نشان میکند: اما در برابر این مجموعهها ما رمانهایی داریم که تعدادش بیشتر است؛ در حالی که در گذشته، در حوزۀ ادبی افغانستان یا نویسندهگان افغانستانی نسبت به رمان داستان کوتاه بیشتر داشتهایم.
منوچهر فرادیس که در چهارده سال پسین چندین رمان نیز نوشته که رمانهایش با استقبال بیپیشینۀ مخاطبان روبهرو و چندینبار تجدید چاپ شدهاند، در پیوند به سوژه و محتوای داستانهای کوتاه افغانستان طی این سالها میگوید: «یکی از نکات مثبت در چهارده سال پسین، تعدد و تنوع سوژهها یا موضوع داستانی بوده، در حالیکه پیش از این چهارده سال ما اغلب رمان و داستان کوتاه با موضوع جنگ و مهاجرت داریم؛ اما با شروع دهۀ هشتاد تنوع در موضوع داستانها و رمانها بیشتر میشود».
به گفتۀ آقای فرادیس: محتوای بخشی از داستانهای کوتاه و رمانها پرداختن به وضعیت موجود بوده، به گونۀ مثال، اکثر آثار داستانی سیامک هروی بازتاب و پرداختن به وضعیت موجود بوده که در بخشی از اینکار بسیار موفق درخشیده؛ اما بخشی دیگر و بیشتر، پرداختن به گذشتۀ نسبتاً دور یا دهۀ هفتاد بوده، با محور جنگ و طالبان و مهاجرت که در پرداخت به موضوعات، آثار رهنورد زریاب، عتیق رحیمی، حسین فخری و محمدحسین محمدی برجستهتر است.
آقای فرادیس همچنان میگوید که عدهیی هم در جهانی که خودشان خلق کردهاند، آثار تولید کردهاند که ربطی به وضعیت فعلی ما ندارد.
در عین حال، عباس آرمان داستاننویس و منتقد ادبی میگوید: در داستان کوتاه افغانستان طی چهارده سال گذشته، تفاوتهای بهوجود آمده، در این مدت کارهای تازهتری انجام شده که ممکن است این کارها خیلی با معیارهای داستاننویسی در قدیم برابر نباشد.
به گفتۀ آقای آرمان: با توجه به تحولاتی که از منظر سرعت ارتباطات، اندیشه و تحولات فرهنگی اتفاق خوبی در در بخش داستان کوتاه در افغانستان افتاده است.
عباس آرمان باور دارد که یک نسل از داستاننویسان در این سالهای تبارز کردند که بروزتر میاندیشند و نوع نگاهشان نسبت به جهان و جامعه، متفاوت است.
به گفتۀ این منتقد ادبی: «در چهارده سال گذشته، داستان کوتاه افغانستان تهی از ایدیولوژیهای چپ و راست شده که این ایدیولوژیها پیش از این در هنر و ادبیات کشور مسلط بوده است. داستان این سالها حرمانهای یک نسل پس از جنگ بدون ایولوژی و بیشتر مبتنی بر خواهشهای فردی را منعکس میسازد».
عباس آرمان که خود نیز در این مدت چندین رمان و داستان کوتاه نوشته، در پیوند به تفاوتهای داستان کوتاه افغانستان میگوید: تغییرات شکلی از تفاوتهای داستان کوتاه در این سالها است که پیش از این در داستانهای نویسندهگان افغانستان ما با محتوا سر و کار داشتیم، اگر حرفی هم زده میشود مبتنی بر فرم است و بسیار به پیام و محتوای داستان سر و کار نداریم که داستان کوتاه در این سالها همۀ این عناصر را در بر میگیرد و بیان میشود.
نقد داستان
در کنار چاپ مجموعههای داستان کوتاه از نویسندهگان افغانستان در این مدت، بعد از چاپ این کتابهای برنامههای رونمایی و نقد نیز برگزار میگردد.
موسسۀ دُرِ دری، خانۀ ادبیات افغانستان، خانۀ فرهنگ، انجمن قلم افغانستان و شماری دیگری از نهادهای فرهنگی فعال در کابل جلسات نقد، بررسی و رونمایی مجموعه داستانهای کوتاه نویسندهگان افغانستان را در کابل برگزار کردهاند.
منوچهر فرادیس نویسنده و منتقد ادبی میگوید: با تلخی باید گفت که هنوز در پیوند به نقد کارهای داستانی کارهای فراوان و جدییی نداریم.
او میافزاید: «جای نقد و منتقد حرفهیی که شغلش نقد باشد در ادبیات ما خالی است، هنوز که هنوز است در افغانستان براهنییی یا حسین پایندهیی ظهور نکرده، اما میشود از کارهای بانو منیژه باختری و یعقوب یسنا در این قسمت یاد کرد که به صورت نسبتاً پیگیر کار کردهاند».
آقای فرادیس تأکید میکند: تلخی دیگر این است که اگر نقد جدییی بر آثار نویسندۀ افغانستانی صورت بگیرد، اندک استند نویسندهگانی که تاب بیاورند و دشمن نشوند با منتقد، بنابر این نقد ما همیشه یا در کُل مثبت بوده یا همین نگاهها باعث شده که منتقد از خیر نقد جدی بگذرد.
اما، عباس آرمان باور دارد که برگزاری جلسات نقد هم از منظر تشویق نویسندگان جوان و هم کسانی که در اینگونۀ ادبی کار میکنند در معرض نقد و نظر و گفتمانهای جدید قرار داده میشوند که اینکار در جهت پُربار شدن داستان کوتاه در افغانستان به شدت موثر بوده و نقدهای در خوری صورت گرفته است.
Comments are closed.