تکنولوژی چیست؟

گزارشگر:شنبه 24 دلو 1394 - ۲۳ دلو ۱۳۹۴

mandegar-3بسیاری از تعاریفی که از تکنولوژی ارایه شده‌اند، تعاریفی چون «تکنولوژی عبارت است از دانش فنی» یا «تکنولوژی مجموعۀ آفریننده‌گی‌های انسانی است که می‌کوشد تا طبیعت را در مهمیز ارادۀ خودش قرار بدهد» یا… دربارۀ ابزارسازی بشر در گذشته نیز صادق دانست. بنابراین هنوز این پرسش بی‌پاسخ مانده است: به راستی چرا «نسبت میان دین و تکنولوژی» برای ما مساله شده است؟ آیا پرسش از «نسبت میان دین و تکنولوژی» همان پرسش از «نسبت میان دین و قدرت ابزارسازی بشر» است؟ چرا ما از «نسبت میان دین و قدرت ابزارسازی بشر» پرسش نمی‌کنیم، اما «نسبت دین و تکنولوژی» را مورد پرسش قرار می‌دهیم؟ به تعبیر ساده‌تر، چه چیز «تکنولوژی جدید» را از «قدرت ابزارسازی بشر در گذشته» متمایز می‌کند؟ مگر «تکنولوژی جدید» چه چیزی بیشتر از قدرت ابزارسازی بشر در گذشته دارد؟
یک پاسخ ساده به این پرسش، این است: آن‌چه سبب ضرورت شکل‌گیری پرسش از «نسبت دین و تکنولوژی» برای ما شده است، نه وصف صرف «قدرت ابزارسازی بشر» است که از دیرباز وجود داشته، بلکه آن‌چه در این میان «نو ظهور» است، یعنی همان چیزی که سبب ظهور پرسش از نسبت میان دین و تکنولوژی می‌شود، شبکه و افق مفهومی و معنایی گسترده‌یی است که همراه با تکنولوژی جدید خود را «نمایان» کرده و از شبکه و افق مفهومی و معنایی ابزارسازی بشر در گذشته بسیار متفاوت است. به تعبیر ساده‌تر، آن‌چه تکنولوژی جدید را از ابزارسازی بشر در گذشته متفاوت کرده و سبب ظهور پرسش از نسبت دین و تکنولوژی جدید می‌شود، «تفکر تکنولوژیک» است و نه خود تکنولوژی. به بیان دیگر، پرسش ما در واقع پرسش از نسبت میان «تفکر دینی» با «تفکر تکنولوژیک» است و نه پرسش از نسبت میان دین و تکنولوژی.
اما آیا در این‌جا، یعنی در تامل بر پرسش از نسبت میان دین و تکنولوژی و تامل بر دلایل ضرورت شکل‌گیری پرسش از این نسبت، ما دوباره به سرجای اول خود نرسیدیم؟ یعنی مگر «تفکر»، درست هم‌چون استعداد و قدرت ابزارسازی، در گذشته و از همان نخستین لحظات آغاز حیات بشر و در همه‌جا و در میان همه اقوام، از جمله میان اصحاب تکنولوژی و جامعۀ تکنولوژیک و در میان دین‌داران و اصحاب ایمان وجود نداشته و سرشت آن یکی نیست که ما می‌کوشیم با دو پسوند «دینی» و «تکنولوژیک»، آن دو را از یک‌دیگر متمایز کنیم؟ به بیان ساده‌تر، مگر «تفکر»، امری ثابت، کلی و جهان‌شمول نیست؟ اگر چنین است، پس آوردن قیود «دینی» و «تکنولوژیک» برای تفکر و از تمایز «تفکر دینی» و «تفکر تکنولوژیک» سخن گفتن به چه معناست؟ اگر نسبت میان «دین» و «تکنولوژی» برای ما مساله شده است، به این دلیل است که هر یک از آن دو به شبکۀ مفهومی، افق معنایی، یا به تعبیر هایدگر «عالمیت» تاریخی‌یی خاص و به تعبیر توماس کوهن به پارادایمی خاص تعلق داشته، هر یک از نظام معرفت شناختی (اپیستمیک) ویژۀ خود برخوردارند. بنابراین، ضروری است که بپذیریم اموری چون «تفکر»، «عقل» یا «عقلانیت» اموری ثابت، جهانی، ازلی و ابدی نبوده، بلکه پدیدارهایی تاریخی هستند که با پسوندهایی چون «دینی»، «متافیزیکی»، «سنتی»، «جدید»، «تکنولوژیک» یا غیره از یکدیگر متمایز می‌شوند. به همین دلیل وصف «تاریخیت» این امور است که امروز، در روزگار ما نسبت میان دین و تکنولوژی به یک مساله تبدیل شده است.
تکنولوژی به منزله رویداده‌گی
در مورد تکنولوژی بحث‌های بسیار متعددی شکل گرفته است. برای نمونه: آیا تکنولوژی بشر را به رفاه، سعادت و رهایی رسانده است یا نه؟ آیا تکنولوژی امری شیطانی است یا رحمانی؟ تکنولوژی با پدیدارهایی چون جنگ، از بین رفتن زمین، تعرض به طبیعت، مشکل آلوده‌گی‌های زیست محیطی، پاره شدن لایۀ ازن، افزایش فقر و تضادهای طبقاتی و… چه رابطه‌یی دارد؟ آیا باید نسبت به تکنولوژی شیفته و تعظیم‌گر بود یا به آن، کینه و بی‌مهری ورزید؟
توجه داشته باشیم وقتی دربارۀ «تکنولوژی» می‌اندیشیم، نمی‌توانیم از تکنولوژی به منزلۀ صرفاً مجموعه‌یی از ابزارها، به منزلۀ امری صرفاً علمی و تکنیکی، به مثابه امری صرفاً اجتماعی، سیاسی یا امری دارای تاثیرات روان‌شناختی، یا… سخن بگوییم. تکنولوژی همۀ این‌ها هست و هیچ یک از این‌ها نیست.
تکنولوژی یک «پدیدار» است. بی‌تردید، اعتراض خواهد شد که این سخن بسیار کلی و قابل صدق بر هر چیزی است؛ درست مثل این است که بگوییم «درخت یک پدیدار است»، «دریا یک پدیدار است»، و… . گفتن این سخن با ناگفتنش چه تفاوتی دارد؟ این نقد از منظر علمی ـ مثل همه نقدهای علمی به گزاره‌های فلسفی ـ کاملاً درست است. معنی سادۀ این عبارت که «تکنولوژی یک پدیدار است» درست مثل گفتن این گزاره است که «تکنولوژی هست»، «تکنولوژی وجود دارد.» آری! به لحاظ علمی این سخن با ناگفتنش تفاوت چندانی ندارد، اما آیا در پس همین عبارت ساده «تکنولوژی یک پدیدار است» یا «تکنولوژی هست»، هیچ معنا و بصیرت اصیل‌تر و حقیقی‌تری وجود ندارد؟ آیا همین گزارۀ ساده، نگاه ما را از ساحتی به ساحتی دیگر سوق نمی‌دهد؟
با تفکر در باب تکنولوژی، وصفی بر ما آشکار می‌شود که با اندیشیدن بر هر «پدیدار» دیگری هویدا می‌شود و آن تعریف‌ناپذیری، سیطره‌ناپذیری و غنای سرشار و خوف‌برانگیزی است که همۀ پدیدارها، از جمله «پدیدار تکنولوژی» از آن برخوردار اند. ما می‌توانیم از تکنولوژی درست مثل هر پدیدار دیگری به منزلۀ یک امر فنی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، تاریخی و یک «خیلی چیزهای دیگر» سخن بگوییم. اما تکنولوژی «صرفاً یک امر فنی»، «صرفاً یک امر اقتصادی» و «صرفاً» خیلی چیزهای دیگر یا حتا مجموعۀ همۀ این عناصر برشمرده شده نیست. تکنولوژی مثل هر پدیدار دیگری، همواره از اوصافی ناشناخته و از وجوهی بی‌شمار برخوردار است. بنابراین، ما به سهولت نمی‌توانیم بگوییم که می‌دانیم تکنولوژی چیست. پدیدار تکنولوژی، به منزلۀ یک پدیدار و غنای سرشار آن، ما را با یک رویداده‌گی مواجه می‌سازد.
مرادم از کاربرد وصف رویداده‌گی برای تکنولوژی این است که هرچند تصمیم‌ها و برنامه‌ریزی‌های جامعۀ تکنولوژیک و اصحاب تکنولوژی، بخشی از پدیدار تکنولوژی‌اند؛ اما این پدیدار نیز، با تمامی اوصاف و ویژه‌گی‌هایش، درست هم‌چون همۀ دیگر پدیدارها، حاصل صرف تصمیم‌ها، برنامه‌ریزی‌ها، سیاست‌ها و سیاست‌گذاری‌ها نیست. پدیدار تکنولوژی، درست هم‌چون همه پدیدارها، حاصل نوعی «رویداده‌گی» است و این رویداده‌گی وصفی از جهان، وصفی از هستی و وصفی از حقیقت است.
تکنولوژی، یکی از پدیدارها و جلوه‌های دوران مدرنیته است و مثل هر پدیدار تاریخی دیگری، ربطی بسیار وثیق با شبکۀ گسترده‌یی از معانی، نشانه‌ها، مناسبات و نهادهای دوران خویش دارد. تکنولوژی را درست هم‌چون بسیاری دیگری از پدیدارهای مدرن مثل تکنولوژی، رسانه، ژورنالیسم، فناوری نوین اطلاعات و ارتباطات، آزادی‌های مدنی، حقوق بشر، و… با هیچ نیرویی نمی‌توان از جهان کنونی حذف کرد؛ چرا که هر پدیداری در این جهان با یک کلیت شبکه‌یی مرتبط است. قدرت‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دربارۀ خیلی چیزها نمی‌توانند مقاومت کنند، همان‌گونه که در برابر تکنولوژی نمی‌توانند مقاومت کنند. پدیدارها فراسوی خیر وشرها، پسندوناپسندها، مفروضات و تیوری‌سازی‌ها و جهت گیری‌های سیاسی، ایدیولوژیک و تیولوژیک ما هستند. واقعیت‌ها حاصل تصادم و رویداده‌گی خود پدیدارها هستند؛ درست همان‌گونه که واقعیت تکنولوژی چنین است. نمی‌توانیم بگوییم تکنولوژی زیباست؛ زیرا واقعیت‌های زشت (مثل استثمار، افزایش فقر و فاصلۀ طبقاتی، جنگ، یورش به طبیعت و…) در آن وجود دارد. نمی‌توانیم بگوییم تکنولوژی، زشت است؛ زیرا واقعیت‌های زیبایی (چون رفاه، کاستن فشار سنگین زنده‌گی و…) با آن شکل می‌گیرد. تکنولوژی فراسوی خیروشرها و پسندوناپسندهای ماست. تکنولوژی را به تمامی نمی‌توان به منزلۀ ابزار سرمایه‌داری و نظام سلطه تلقی کرد، در عین حال که بی‌تردید تکنولوژی با نظام اقتصاد سرمایه‌داری و نظام سلطه نسبتی دارد. تکنولوژی فراسوی تیوری‌سازی‌های ماست. تکنولوژی بخشی از زنده‌گی و جهان کنونی و یکی از عناصر بنیادین قوام‌بخش و تعین‌بخش عالم کنونی ماست. در پدیدۀ تکنولوژی نیز، درست هم‌چون خود زنده‌گی و همۀ رویدادهای آن و درست هم‌چون خود جهان و همۀ پدیدارهای آن، امری تبیین‌ناپذیر وجود دارد، امری که صرفاً خود را در نوعی رویداده‌گی آشکار می‌سازد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.