تحول در سیاست خارجی عربستان

گزارشگر:چهار شنبه 5 حوت 1394 - ۰۴ حوت ۱۳۹۴

نویسنده: دیود شنکر
منبع: بنیاد خاورمیانۀ واشنگتن
برگردان: اسلام ده‌نمکی

تمایل به شفافیت در میان اقلیتِ حاکم در عربستان سعودی به چشم نمی‌خورد. جایی که اعضای خاندان حاکم به رهبری پادشاه مُسن و از لحاظ جسمی ظاهراٌ ناتوان نسبت به همه چیز سکوت اختیار می‌کنند، علی‌رغم احاطه بر رمز و راز سلطۀ خاندان آل سعود، عبور از مرحلۀ شاه عبدالله به مرحلۀ زمام‌داری ملک سلمان مقرون به تحولِ قابل لمس در سیاست خارجی سعودی گردیده است. با وجود این‌که بنیۀ چارچوب الگوی سنتی سیاست منطقه‌یی عربستان دست‌نخورده باقی مانده است، صعود ملک سلمان به اریکۀ عرش و قدرت، نشانه‌هایی از تغیر سلوک سیاسی عربستان در برابر توسعۀ اقتدار و مداخلۀ ایران در یمن، سوریه و لبنان را نمایان کرده است؛ ریاض در این روزها روی جدول کاری‌یی در سیاست خارجی خویش متمرکز شده است که دیده می‌شود در بعضی موارد به‌شکل صریح و روشن با سیاست فعلیِ واشنگتن در منطقه همنوایی ندارد.
پوست‌اندازی سیاست خارجی سعودی‌ها در منطقه، ناشی از مدارای بیش از لزومِ دیپلماتیکِ ادارۀ رییس‌جمهور اوباما در قبال پروندۀ هسته‌یی ایران می‌شود. سخنان رییس اوباما در مجله “نیویارکر” به تاریخ mandegar-3دوم جنوری سال ۲۰۱۴ میلادی مبنی بر ظهور قدرت منطقه‌یی جدید در عرصۀ ژیوپولتیک منطقۀ خلیج فارس، گمانه‌های تغییر در سیاست خارجی امریکا را در قبال امور خاورمیانه به واقعیت تبدیل نموده است. مایۀ تعجب نیست که سخنان رییس جمهور اوباما نبض نگرانیِ سعودی‌ها را تندتر ساخته باشد. اما امضای چارچوب توافق هسته‌یی غرب با ایران در اپریل سال ۲۰۱۵ میلادی و به تعقیب آن، اتفاق روی نقشۀ راه عمل مشترک، هراس ریاض را از تغییر سیاست ایالات متحدۀ امریکا در منطقه مضاعف نمود. سعودی‌ها حل مسالمت‌آمیز پروندۀ هسته‌یی ایران را، پایان رویای اقدام نظامی امریکا علیه فعالیت‌های اقتدارگرایانۀ ایران در منطقه می‌دانند. فاصلۀ عدم اعتماد میا عربستان و امریکا زمانی وسعتِ بیشتر بخود گرفت که نقش ایران در سوریه و عراق منحیث عامل استقرار منطقه در سیاست خارجی امریکا، مثبت ارزیابی گردید.
هرگاه واشنگتن علایم آشتی‌جویانه نسبت به ایران از خود بروز داده است، در مقابل عربستان سعودی متوسل به سیاست انفعالی در برابر ایران شده است. قبل از امضای توافقِ چارچوب هسته‌یی با وجود این‌که بیش از سه ماه از زمام‌داری ملک سلمان در عربستان سپری نمی‌شد، این کشور عملاً قدرت خشنِ خود را در یمن علیه ایران به نمایش گذاشت و در مارچ سال ۲۰۱۵ میلادی به حمایت ائتلافِ نوتشکیل بعضی از کشورهای عربی، حملات هوایی گسترده را علیه شبه‌نظامیانِ حوثیِ مورد حمایت ایران در یمن ـ که قادر به تصرف پایتخت شده بودند ـ آغاز نمود.
بار نخست نیست که سعودی‌ها علیه شبه‌نظامیان حوثی در یمن متوسل به قوۀ قهریه می‌شوند. بین سال‌های ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ میلادی با تحمل خسارات سنگین مالی و جانی، این کشور طعم تلخ شکست از حوثی‌ها را تجربه نموده است. در حالی که جنگ یمن، جدیتِ رقابت عربستان با ایران را در منطقه به مقیاس وسیع‌تر به نمایش می‌گذارد، عرصۀ رقابت میان دو کشور تنها به یمن محدود نمی‌شود و زمین سوریه نیز به میدان جنگ نیابتی میان دو کشورِ رقیب تبدیل شده است. سعودی‌ها امداد مالی و لوژستیکیِ مخالفان مسلحِ دولتِ مورد حمایتِ ایران در سوریه را، از سال ۲۰۱۱ میلادی با وجود حضور مستقیم نظامی روسیه از سپتامبر سال ۲۰۱۵ میلادی، شکست جبهات جنگ به نفع دولت سوریه و چرخش ناگهان سیاست ادارۀ اوباما به سمت ضرورتِ بقای اسد در سلطه، ادامه می‌دهد. همخوانی دیدگاه جدید ایالات متحده با موقف روسیه و ایران در امر بقای بشار اسد در رأس اهرم سلطه در سوریه، تأثیری منفی بر روند ادامۀ کمک‌های عربستان به شبه‌نظامیان مخالف اسد نگذاشت.
چندی قبل، زمانی که در جنوری سال ۲۰۱۶ میلادی، جان کیری وزیر امور خارجۀ امریکا، ادامۀ کمک‌های کشورش به معارضانِ سوری را مرهونِ پیوستن آن‌ها به نشست آشتی‌جویانه در جنوا دانست (گفت‌وگوهایی که به گمان اغلبِ معارضان سوری، در جهت مشروعیت بخشیدن به ادامۀ حکومت بشار اسد سیستمیزه شده بود)، عادل الجبیر وزیر خارجۀ عربستان اعلام داشت که ریاض از نشست‌های آشتی‌جویانه‌یی در سوریه حمایت می‌کند که کنار رفتن اسد از قدرت سیاسی، بخشی از آجندای آن باشد. در غیر آن، عربستان به کمک‌های نظامی خود به معارضانِ سوری تا سرنگونی نظام در دمشق ادامه می‌دهد.
در لبنان نیز سیاست عربستان در مسیر راه‌اندازی جنگ نیابتی علیه حضور ایران در این کشور تغییر جهت داده است. در فرجامِ امضای توافق هسته‌یی با غرب، ایران اعلام داشت که حجم سرمایه‌گذاری‌های خود را در لبنان افزایش می‌دهد؛ مشوقِ اقتصادی‌یی که به عقیدۀ ناظران، گامِ سنجیده‌شدۀ ایران در راه برچیدن بساط نفوذ عربستان و کشورهای عربیِ خلیج فارس از کشور کوچک لبنان در ساحل دریای مدیترانه محسوب می‌شود. ریاض همواره در لبنان سیاستِ خود را به واسطۀ نخبه‌های سنی‌مذهب نظیر خاندان “الحریری” دنبال نموده و عده‌یی از سران مسیحیانِ مارونی مانند سمیر جعجع رهبر حزب قوات لبنان را زیر پوشش حمایت مالی و سیاسی گرفته است. چنین به نظر می‌رسد که تمایل جدید آشتی‌جویانۀ سمیر جعجع با جنرال میشال عون رهبر جریان آزاد ملی لبنان، ناشی از وسوسۀ برهم زدن رابطۀ جنرال میشال عوان با حزب‌الله می‌شود که می‌تواند بنیۀ سیاسی مورد حمایت ایران در لبنان را تضعیف نماید.
علاوه بر اقدامات پهلوان‌گونه و کم‌نظیر سعودی در یمن و ابداع سیاسیِ جدیدِ این کشور در لبنان، مسایل دیگری نیز مبین تغییر سلوک سیاسیِ این کشور می‌باشد. بلند نگه داشتن سقف تولید نفت به منظور متزلزل نمودن اقتصاد روسیه و ایران که پیامد کسر نود میلیارد دالری در بودجه و اقتصاد سعودی داشته است. تحول در سیاست خارجی عربستان، انحراف از خط سیاسی‌یی که ادارۀ اوباما برای منطقه ترسیم نموده است، دانسته می‌شود و انتقادهای تندِ واشنگتن از حملات هوایی سعودی به تأسیسات ملکی یمن، تعارض دیدگاه میان دو متحد تاریخی در امور منطقه را به‌خوبی جلوه می‌دهد. سال گذشته، یکی از مأموران سطوح بالای ادارۀ اوباما که نخواست نامش فاش شود، در روزنامۀ لوس‌انجلس تایمز، حملۀ نظامی سعودی به یمن را “فاجعه” دانست و نسبت به امکان پیروزیِ سعودی‌ها در این جنگ ابراز تردید نمود. پس از این‌که سعودی معاملۀ امریکا بر سرِ کرسی ریاست‌جمهوری لبنان را با سلیمان فرنگیه سیاست‌مدار متحد بشار اسد در روند امتیازدهی بهبود روابط با ایران ناکام ساخت، واشنگتن مقام‌های سعودی را متهم به عدم درک عواقب وخیم عمل متهورانۀ اعدام روحانی شیعه شیخ نمر باقر النمر ساخت.
ادارۀ اوباما، سیاستِ متهورانۀ تازۀ سعودی را خطری می‌پندارد که ثباتِ خاورمیانه را به چالش مواجه ساخته است. ادامۀ کمک‌های نظامی عربستان به معارضانِ دولت سوریه از دیدگاه امریکا، فرصت‌های حلِ مسالمت‌آمیزِ بحران سوریه را از بین برده و عامل ادامۀ حکومت بشار اسد در سوریه می‌شود. با دید واقع‌بینانه‌تر، نگرانیِ واقعی این است که تحول پیش‌آمده در سیاست خارجی عربستان مبین این است که سیاست‌های دو کشور در قبال مسایل منطقه به مسیرهای جداگانه به‌راه افتاده است. عدم اقدام نظامی امریکا برای براندازی دولت سوریه، در پی فاجعۀ استخدام اسلحۀ کیمیاوی در این کشور در سال ۲۰۱۵ میلادی و توافق هسته‌یی با ایران، ریاض را به این نتیجه رساند که بیش از این نمی‌توان بالای واشنگتن منحیث متحد قابل اعتماد حساب باز کرد. با توجه به تحول جدید در سیاست خارجی عربستان، می‌توان به این جمع‌بندی دست یافت که ریاض اراده‌اش را جزم نموده است تا بعد از این، بدون هماهنگی با ایالات متحده، در پی حفظ منافع خویش در منطقه باشد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.