احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:حامد علمی - ۳۱ سنبله ۱۳۹۸
بخش پنجاهویکم/
پرسشهای غافلگیرکننده
نوعی از پرسش است که مصاحبهکننده دور از حدسوگمانِ مصاحبهشونده میپرسد. این نوع پرسشها در دو حالت انجام میشوند. حالتِ نخست وقتیست که مصاحبهکننده میخواهد مصاحبه را از حالتِ عادی بیرون سازد. ممکن است در جریانِ مصاحبه، خصوصاً مصاحبههای تلویزیونی و رادیویی، مصاحبهشونده زیر تأثیرِ احساسات و عواطفش قرار گیرد و یا اینکه یک حالتِ انجماد دماغی بر او مستولی شود. در اینهنگام مصاحبهکنندۀ ماهر سوالِ غیرمترقبهیی را مطرح نموده و با عادیشدن وضعیت روحی و کلامیِ مصاحبهشونده، دوباره هدفِ اصلی را تعقیب مینماید. حالت دوم وقتیست که مصاحبهکننده در جریان مصاحبه، یک پرسشِ دور از موضوعِ مصاحبه را مطرح مینماید تا پاسخدهنده بدون آمادهگی ذهنی و به شکل فیالبدیهه آن را پاسخ گوید و پاسخی غیرپیشبینیشده را از او دریافت کند. این حالت زمانی رخ میدهد که مصاحبهکننده در کمین نشسته و به مجرد پدیدار شدنِ مصاحبهشونده بدون پیشبینی و یا آمادهگی او، سوال را مطرح میسازد. معمولاً این نوع مصاحبهها رادیویی و تلویزیونی میباشند.
عدهیی از عکاسان برای رسانههای معتبر در جهان، عکسهایی تهیه میکنند که بدون اطلاعِ اشخاص و یا آمادهگی آنها گرفته میشود. به این نوع عکاسان، پاپارازی میگویند. پاپارازیها کسانیاند که به تعقیب اشخاصِ مشهور در مکانهای مختلف بهطور مخفی جابهجا شده و در کمینِ آنان مینشینند و از زندهگی شخصی، سفرها یا رفتوآمدهای آنان عکسبرداری میکنند.
در یکی از تلویزیونهای افغانستان با جنرال شهنواز تنی وزیر دفاع پیشینِ افغانستان که در ۱۶ حوت ۱۳۶۸ علیه حکومت داکتر نجیبالله کودتای نظامی بهراه انداخته بود، مهمانِ برنامهیی دربارۀ آوردنِ صلح در افغانستان و تلاشهای شورای عالی صلح بودیم. مصاحبهکننده میدانست که بنده در آنزمان خبرنگار بوده و از جریان کودتا، گزارشها و مصاحبههایی تهیه کرده بودم. زمانی که بحث به نیمههایش رسیده بود و داشتیم دربارۀ راهِ دشوار صلح در افغانستان صحبت میکردیم، مصاحبهگر دفعتاً پرسید که «به نظر شما عوامل شکست کودتای جنرال تنی علیه حکومت داکتر نجیبالله چه بوده است؟» درحالی که شخص کودتاچی در بحث حضور داشت، اما خبرنگار سوالی غیرمترقبه را مطرح کرد. البته این سوال هیچ ربطی به موضوع بحث نداشت، ولی او بهخوبی میدانست که بار دیگر اشتراک جنرالِ کودتاچی و خبرنگارِ شاهد عینی که هر دو گفتههای زیادی دربارۀ کودتای آن زمان دارند، در یک برنامه یا بحث شاید میسر نشود. بنابراین خواست به یک ابهام عمومی پاسخ داده شود و از هنرِ پرسیدنِ غیرمترقبه کار گرفت و سوال غافلگیرکنندهیی را مطرح ساخت و جوابِ خوبی دریافت کرد. بعداً این هنر مصاحبهکننده مورد ستایشِ بسیاری قرار گرفت.
پرسشهای احساسی
زمانی مصاحبهکننده دربارۀ احساسات و عواطفِ یک شخص (هنگامی که حالاتی خاص مانند موفقیت و شکست رخ میدهد و یا پس از دریافت یک خبرِ شگفتانگیز یا هولناک) پرسش میکند. در چنین حالات، مصاحبهشونده زیر تأثیر فشار روانیِ شدید قرار داشته و دربارۀ احساسات و عواطفِ خود ناگزیرانه صحبت میکند. در چنین حالات، پرسش مستلزم دقتِ فراوان است و پرسشها کوتاه مطرح میگردد. باید متوجه بود که در چنان حالات امکان وارد شدنِ اتهامات و وعدههایِ میانتهی بسیار زیاد است، علاوتاً مسایل فرهنگی و عقیدتی نیز باید بهشدت مراعات گردد.
دستورالعملِ خاصی برای اینگونه پرسشها وجود ندارد، اما مصاحبهکننده سعی ورزد که سوالاتِ عامفهم مطرح و مصاحبه را در قالب دو یا سه سوال خلاصه نماید. توازن در پرسشها ضروری است، اما مصاحبهکننده مواظب باشد که با طرح سوالات اعصابِ مصاحبهشونده را تخریش ننماید. به طور مثال، مصاحبهگر بعد از زلزله با یکی از آسیبدیدهگان مصاحبهیی را انجام داد و در اولین سوال از او پرسید که «چه احساسی دارد؟» مصاحبهشونده سیلیِ محکمی را به وی حواله نمود و گفت: «وقتی زن و فرزندِ یک شخص در اثر زلزله کشته شوند و خانۀ وی خراب گردیده باشد، چه احساسی میداشته باشد؟»
Comments are closed.