احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ دوشنبه 17 حوت 1394 - ۱۶ حوت ۱۳۹۴
در حالی که فضای خوشبینانه برای آغاز گفتوگوهای صلح هر روز بیشتر میشد، طالبان ناگهان اعلام کردند که آمادۀ گفتوگوهای رو در رو با کابل نیستند. این گروه در اعلامیهیی گفته است که طالبان پیش از برآورده شدنِ شرطهایش، در پای میز مذاکره حاضر نخواهند شد. این گروه خواهان خروج کامل نیروهای خارجی از افغانستان، حدف نام سرانِ آن از فهرست سیاه سازمان ملل و ایجاد تعدیلات در قانون اساسی شده است.
ذبیحالله مجاهد که خود را سخنگوی این گروه میداند، گفته است که هیچ دستوری از رهبری آن مبنی بر آغاز گفتوگوهای صلح صادر نشده است. این در حالی است که پیش از آن، سرتاج عزیز مشاور امنیت ملی و روابط خارجی نخستوزیر پاکستان، از نفوذ این کشور بر رهبران طالبان پرده برداشته بود و تأکید کرده بود که پاکستان هر زمانی خواسته باشد، طالبان را برای گفتوگوهای صلح آماده میسازد.
در همین حال، یک مقام افغانستان، رد گفتوگوهای صلح را از جانب طالبان، به مراسم خواستگاری تشبیه کرده و گفته چنین اتفاقهایی به اصل مسأله هیچ خللی وارد نمیکند. حالا مشخص نیست که این خوشبینی از کجا نشأت گرفته، ولی آنگونه که از شرایط برمیآید، گفتوگوهای صلح، خلاف آنچه که مقامهای افغانستان و پاکستان ادعا داشتند که در آغاز ماه مارچ در اسلامآباد پاکستان برگزار خواهد شد، منتفی به نظر میرسد.
طالبان با تشدید بخشیدنِ جنگهای خود، ظاهراً به دنبال چیزهای دیگرند که احتمالاً در میز مذاکره بهدست نمیآورند. تشدید جنگها نشانۀ روشن مواضع طالبان در برابر گفتوگوهای صلح میتواند باشد. این گروه عملاً با شدت بخشیدن بر فشارهای نظامی، تلاش دارد که به دو هدف اصلی خود دست پیدا کند: نخست اینکه نشان دهد به عنوان گروه مستقل زیر نفوذ و فشار هیچ کشوری قرار ندارد و در مسایل کلان بهتنهایی تصمیمگیری میکند. دوم اینکه میخواهد با تشدید جنگها، اعتبار سیاسی خود را به عنوان یک گروه قابل ملاحظه ارتقا بخشد و اگر گفتوگوهایی هم صورت گیرد، در موضع ضعیف قرار نداشته باشد.
احتمال میرود که در موضعگیریهای اخیرِ این گروه نیز آیاسآی پاکستان نقش کلیدی بازی کرده باشد؛ زیرا با توجه به اعترافات سرتاج عزیز گمان نمیرود که طالبان بهصورت مستقلانه چنین موضعی را اعلام کرده باشند. این گروه همانگونه که مشاور امنیت ملی و روابط خارجی پاکستان گفته است، ریشه در این کشور دارد و نمیتواند خود را از این ریشهها جدا سازد.
پاکستان نهتنها از نفوذ کافی برطالبان برخوردار است، بل در تصمیمگیریهای این گروه نیز نقش محوری داشته است. وقتی هر پدیده و مسألهیی به بنبست میخورد، باید به سراغ پیشفرضها و عواملی رفت که باعث بنبست و یا شکستِ آن شده است. بدون تردید اگر موضع طالبان موضع دقیق و رسمی این گروه باشد، باید مشکلاتِ آن نشستهای چهارجانبه شکل گرفته باشد و باید مسایلی در نشستهای چهارجانبه از قلم افتاده باشند که اینهمه خوشبینی را در حال حاضر به یاس مبدل کرده است.
اگر در نشستهای چهارجانبه طرفهای شرکتکننده به همۀ عوامل و مولفههای آغاز گفتوگوهای صلح توجه نشان میدادند، باید برای چنین تصمیم طالبان از قبل تمهیداتی را در نظر میگرفتند. اینگونه نیست که شرکتکنندهگان نشستهای چهارجانبه، هیچ تصوری از موضوع رد احتمالی گفتوگوها نداشتهاند. آنها باید این مسأله را به عنوان چالش اساسی آغاز گفتوگوهای صلح از شروع نشستهای چهارجانبه مد نظر قرار میدادند. بسیار نابخردی خواهد بود که نمایندهگان چهار کشور پس از نشستهای متعدد به این فکر نکرده باشند که طالبان با یک اعلامیه تمام زحمات آنها را میتوانند بر باد دهند.
آنچه که از موضع اخیر طالبان برمیآید، آنها چهار کشور شرکتکننده در نشستهای چهارجانبه را بهصورت افتضاحآمیزی به سخره گرفتهاند. شکست گفتوگوهای صلح تنها شکست افغانستان نباید پنداشته شود، بل این شکست دامنِ دیگر کشورهای شرکتکننده و از جمله چین و امریکا را نیز میگیرد؛ مگر اینکه این کشورها به صورتِ عامدانه خود را به درون گودال ابتذال انداخته باشند و در اصل به دنبال هدفهای دیگری غیر از آغاز گفتوگوهای صلح بوده باشند.
آیا چهار کشور شرکتکننده در گفتوگوهای صلح تلاش کردهاند که برای طالبان بزرگنمایی کنند؟ زیرا موضع اخیر طالبان در قبال گفتوگوهای صلح، چیز دیگری غیر از بزرگنمایی این گروه را نشان نمیدهد.
به هر حال آنچه که از موضع اخیر طالبان برمیآید، این گروه در حال حاضر دست بالا را نسبت به دیگر رقبای خود دارد و این میتواند بزرگترین شکست برای همـۀ کشورهای شرکتکننده در نشستهای چهارجانبه تلقی شود.
Comments are closed.