دلِ آقای غنی برای کی می‌سوزد؟

گزارشگر:احمد عمران/ شنبه 14 حمل 1395 - ۱۳ حمل ۱۳۹۵

اشرف‌غنی رییس‌جمهوری کشور، در تازه‌ترین مورد، سخنانِ جالبی در مورد پناه‌جویانِ افغانستان گفته است. او در یک گفت‌وگو با بی‌بی‌سی، در مورد افرادی که افغانستان را ترک کرده و به کشورهای دیگر پناهنده شده‌اند و یا در مسیر راه قرار دارند، گفته است که: «من دلم نمی‌سوزد، این‌ها باید به کشور جنگ‌زدۀشان برگردند و آن را دوباره بسازند.» آقای غنی همچنین گفته است که صدها میلیون دالر روی آن‌ها مصرف شده و آن‌ها تحت کمترین mandegar-3فشار وطنِ خود را رها می‌کنند. به باور آقای غنی، فرار آن‌ها به خارج، پیشرفت افغانستان را مشکل می‌سازد.
این سخنان شاید تلخ‌ترین و تکان‌دهنده‌ترین سخنانی باشد که یک رییس‌جمهوری به نشانی هموطنانش بیان می‌کند؛ همان‌هایی که یک‌ونیم سال پیش برای رسیدن به وضعیت بهتر، در بدترین شرایط جنگی، به پای صندوق‌های رای رفتند و تلاش کردند که از طریق یک انتخابات شفاف و سراسری، زعیم آیندۀشان را انتخاب کنند؛ کسی را انتخاب کنند که در روزهای سخت در کنارشان باشد، دردشان را بداند و برای بهتر شدن وضعیتِ بحرانی کشور، برنامه و طرح داشته باشد. آن‌ها برای فردای بهتر، در انتخابات شرکت کردند اما نمی‌دانستند که انتخاباتِ آن‌ها در یک فرایند استبدادی، به مسخره‌ترین انتخاباتِ جهان مبدل می‌شود؛ انتخاباتی که از طریق رای‌های گوسفندی سامان می‌پذیرد و سرانجام هم بی‌نتیجه پایان می‌یابد.
آقای غنی می‌گوید که دلش برای کسانی که کشور را ترک می‌گویند، نمی‌سوزد. اکنـون سوال این‌جاست که آیا دلِ رییس جمهوری برای کسانی که در کشور هستند، می‌سوزد؟!
از برخوردها و خنده‌های آن‌چنانی‌اش در هنگام مواجهه با بدترین و دردآورترین حوادث، هرگز چنین چیزی مستفاد نمی‌شود که او احساسِ همدردی با هموطنانِ مانده در وطن دارد. چنان‌که وقتی کندز در آتش جنگ، تجاوز و وحشت می‌سوخت، آقای غنی با خنده‌های مکرر به خبرنگاران می‌گفت که هیچ جای تشویش نیست، کندز تحت مدیریت قرار دارد. در یک‌ونیم سالِ اخیر نیز که ایشان بر مسند ریاست جمهوری کشور تکیه زده‌اند، در هیچ موردی دیده نشده که او احساسِ همدردی نسبت به دیگران نشان داده باشد.
قساوت و سنگدلی آقای غنی به ساده‌گی در رفتار و گفتارش متبارز است. شاید در سخنان فعلی او، حقیقتی نهفته باشد که نتوان از آن انکار کرد؛ ولی وقتی کسی در مقام ریاست جمهوری یک کشور قرار گرفت، به هیچ صورت مجاز نیست که چنین لجام‌گسیخته هرچه که به ذهنش رسید، به زبان آورد. چنان‌که سعدی بزرگ می‌گوید: جز راست نشاید گفتن، هر راست نباید گفتن. بعضی وقت‌ها راست‌هایی است که از گفتن آن‌ها باید امتناع ورزید. اگر قرار باشد که همۀ حرف‌های راست بر زبان آید، آن وقت خواهیم دید که در جهانِ ما و شما خشت روی خشت بند نمی‌شود. چرا ایشان راست‌های زمانِ انتخابات را نمی‌گویند، آیا واقعاً در انتخابات هیچ تقلب و تخطیِ سازمان‌یافته‌یی صورت نگرفت؟ کی‌ها در نزدیکی دارالامان، کارت‌های انتخابات را که به صورتِ تقلبی در اختیارشان قرار گرفته بود، در برگه‌های رای‌دهی ثبت می‌کردند؟ آیا آقای غنی از این راست‌ها سخن می‌گوید؟ در مورد موجودیت نیروهای خارجی در کشور، صدها راست می‌تواند وجود داشته باشد، آیا ایشان حاضرند که بیایند و این راست‌ها را به مردم بگویند؟
آقای غنی به عنوان رییس جمهوری کشور، مسوولیت بخشی از افراد را به عهده ندارد که بگوید من حالا رییس جمهور این افراد هستم و از دیگران نیستم. بدترین دیکتاتورها چنین نگفته اند. استالین رهبر سابق شوروی سابق که از او به عنوان مخوف‌ترین جنایتکارِ تاریخ سخن گفته می‌شود، نسبت به هموطنانش احساس همدردی می‌کرد. او حتا مسالۀ بدرفتاری با اتباع شوروی را که در دیگر کشورها زنده‌گی می‌کردند و در آن زمان به عنوان مخالفانِ نظام شناخته می‌شدند، از دایرۀ مسوولیتِ خود خارج نمی‌دانست. هیتلر دیکتاتور آلمان نیز در مورد هموطنانش چنین سخنِ زشت و دردآوری بر زبان نیاورده بود. او میلیون‌ها انسان را کشت، اما هرگز نگفت که نسبت به آن‌ها احساسِ همدردی نمی‌کند. آیا آقای غنی دلسنگ‌تر از استالین و هیتلر است؟!… شاید؛ زیرا او قدرتِ استالین و هیتلر را در اختیار ندارد تا ثابت کند که از آن‌ها بهتر است.
از جانب دیگر، وقتی آقای غنی می‌گوید که باید کسانی که در خارج از کشور به‌سر می‌برند و یا کشور را ترک کرده اند، دوباره به کشورشان برگردند و آن را بسازند، این حکم شامل چه کسانی می‌شود؟ آیا فرزندانِ خودش و همکارانش که در خارج از افغانستان در ناز و نعمت زنده‌گی می‌کنند، جزوِ این افراد شمرده نمی‌شوند؟ یا آن‌ها تولد شده‌اند که در ناز و نعمت پرورده شوند و از پول‌های ملتِ بدبخت برای خوش‌گذرانی استفاده کنند؟
فرار شهروندانِ کشور از افغانستان، دلایل روشنِ خود را دارد و نمی‌توان با احساسات و حرف‌های غیرمسوولانه، صورت مسأله را پاک کرد. فرار شهروندانِ افغانستان از کشور زمانی آغاز شد که بی‌کاری، فقر، درمانده‌گی و در کنار آن، بی‌کفایتیِ یک دولت برای ایجاد تغییر، به اوج خود رسـید و هنوز هم ادامه دارد. بنابرین، به هیچ کس نمی‌توان گفت بیاید خود را فدا کند تا آقای غنی همچنان رییس‌جمهور بی‌کفایتِ افغانستان باقی بماند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.