احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:غلام محمد محمدی - ۰۳ حمل ۱۳۹۸
اندیشه تجلیل از نوروز به باورهای مذهبی و دینی آریاییها میرسد و ریشه در تاریخ کهن دارد. هرچند از پیشینه تاریخی آن، مکتوب بسیار دقیقی در دست نیست؛ ولی بدون تردید جشن نوروز سابقهیی بسیار کهن در میان اقوام مختلف جهان دارد.
آریاییها، دوره پیشدادیان را، زمان پیدایش جشنهای نوروزی به شمار آورده اند.
این جشن در اندیشههای مذهبی آریاییها چون «آیین مهر» زروانی (زمان خدایی) و یا مزده، بسته است که بسیار ابتدایی هستند. جمشید؛ شخصیت معروف، محبوب و عادل نوروز در آریانای باستان بوده است. پیوند جشن نوروز با جمشید، از یکسو به کهن بودن این جشن، و از سوی دیگر، به محبوب بودن چهره جمشید و خاطرههای خوش آریاییها از وی اشاره دارد.
به استناد نوشتههای محققان، جشن نوروز به دوران بعد از «توفان آریایی» برمیگردد که به یخبندان دوره چهارم جیولوژیک (پله ایستوسن) مربوط میشود و که ده هزار سال از آن گذشته است.
فردوسی طوسی؛ حماسهسرای معروف و نامدار تاریخ، در داستان پدید آمدن جشنهای نوروزی نقل میکند که: «وقتی جمشید از کارهای کشور بیاسود، بر تخت کیهانی نشسته، همه بزرگان لشکری و کشوری را به گرد تخت فراخواند، همه جمع شدند و بر وی گوهر پاشیدند. جمشید آن روز را که «فروردین ماه» یا «فروهرهای پاکان» نامیده میشود، آغاز سال، نامیده، جشن گرفت.
در نوشتههای محققان آمده است که در روزهای دشوار، آریاییها را گاو، آتش، سگ و قوچ کمک کرده است. بنابراین، نقش گاو در شیردهی، قلبه و انتقالات مهم و آتش، روشناییبخش ماحول و گرمکننده انسان، در زمستان سخت بوده است که به دور آن گرد میآمدند. به عقیده دانشمندان، آریاییها آتش را نیایش کرده اند، نه پرستش. مانند اینکه بوداییها مجسمه بودا را به نیایش مینشستند.
زردشتیان نیز در برابر آتش به تفکر و نیایش پرداخته اند. هرچند گاتهای اوستا، شاید خیلی بعدتر از این عقاید سروده شده باشند، اما نیایش از پرستش، متفاوت است.
چنانچه وقتی زردشت نزد شاه آریایی آمد، چنین پیشنهاد کرد: «من سپتمان زردشت آمده ام تا ترا به پرسش خدای واحد دعوت نمایم.» یعنی زردشت یکتاپرست بوده است، نه آتشپرست.
اقوام آریایی و حتا غیرآریایی، به اشکال متفاوت، صدها سال نوروز را جشن گرفته اند و میگیرند. متاسفانه امروز در بعضی مناطق و کشورها، نوروز صرف به صورت تعطیلات درآمده و از حالت جشن و نیایش خارج گردیده است. در حالی که جشن از کلمه «یشن» به معنای عبادت و نیایش بوده است.
اما تجلیل از نوروز در سلولهای بدن، افکار و باورهای مردمان جا گرفته و حتا با تاریخ و اعتقادهایشان عجین گردیده است. و جلوگیری از این جشن ماندگار، کار سادهیی نیست.
بنابر پژوهشهای انجام شده، پادشاهان و مردمان دورههای هخامنشی، نوروز را به عنوان آیین کهن، به هنگام گردش سال، جشن گرفته اند. چنانچه ۱۳ روز اول سال به نام: «۱۳بهدر» از جشنهای اصلی ایرانیان امروزی است.
پادشاه هخامنشی، از تخت جمشید که محلی مقدس و مخصوص نیایش بوده، به هنگام نوروز، اقوام مختلف «ماد»، «ایلامی»، «بابلی» و دیگران را با لباسهای فاخر محلیشان میخواسته و نو شدن سال را در کاخ «اپادانا»، در برابر شاه جشن میگرفتند و از حاصلات محلی، زراعتی و دامداریشان به شاه هدیه میدادند.
مدارک و شواهد نشان میدهد که جشن نوروز یا سال نو، با عقاید دوره اسلامی نیز پیوندی محکم دارد. چنانچه مرحوم محمد باقر مجلسی، یکی از دانشمندان مذهب اهل تشیع، میگوید: «امام جعفر صادق(ع) نوروز را روزی فرخنده و خجسته خوانده، یعنی روزی که حضرت آدم(ع) در آن روز آفریده شده است.»
موصوف همچنین به نقل از امام موسی کاظم (ع) مینویسد: «خداوند(ج) در نوروز، آفتاب را برتابانده؛ ابرها را فرمان داده تا ببارند؛ بادها را فرمان داد تا بوزند در زمین. در همین روز، حضرت ابراهیم(ع) بتها را شکسته است، بنابر روایتی در سال دهم هجرت، در این روز، حضرت خاتم النبیین(ص) در «غدیر خُم»، برای مسلمانان خطابهیی ایراد، و از نزول آیه اکمال دین اسلام، مژده داده است.»
قدوم خجسته نوروز را در کشورهای مختلف اسلامی و غیراسلامی به ویژه افغانستان، ایران، تاجیکستان، پاکستان، هند، آسیای مرکزی، عراق، ترکستان، چین و کشورهای اسلاونژاد اروپایی و مناطق دیگر جهان با آداب، رسوم و پیکهای خاص آن جشن میگیرند.
مردم افغانستان نیز با جشن نوروز و مراسم آن در مناطق مختلف، آشنا هستند.
در ایران به استقبال جشن نوروز، خانهتکانی، چهارشنبهسوری، رفتن به بالای قبور رفتهگان، خانههای اقارب و دوستان «میر نوروزی»، «حاجی فیروزی»، سبزه رویاندن در خانهها، گستردن سفره (دستر خوان) هفتسین، میوه تر کردن، رفتن به خانه نامزدها، بردن لباس نوروزی، رفتن به تفریحگاهها، دامنه کوهها و طبیعت آزاد بوده، و ۱۳ نوروز به نام «سیزدهبهدر» یا روز طبیعت معمول و جزو مراسم سال نو است.
در سرزمینهای اسلاونژاد اروپایی، تجلیل از نوروز، با جشنهای ۱۲روزه «کارناوالی» آغاز و با پوشیدن ماسکهای حیوانات، رقص و آوازخوانی ادامه مییابد.
در عقاید اسطورهیی آنها، «۱۲روح پلید»، وجود دارد که ستونهای آسمانها بالای آنهاست. این ارواح پلید، ستونهای آسمانها را میجوند تا از شانههایشان بیفتد. وقتی ستونها به افتادن نزدیک میگردد، سال نو آغاز میشود؛ لذا جهان فرو – نمیریزد و زندهگی انسانها تداوم مییابد.
به باورهای قدیم اسلاوها، روز سیزدهم فروردین ماه (ماه حمل در تقویم افغانستان) روز نجات و دور تکامل جهان است که مطابق ۱۳بهدر ایرانیها میشود.
«روز ۱۳ماه حمل (فروردین ماه) برابر با ۱۴ماه مردم یهود است که مصادف با ۱۳ماه مصریها میشود. چون یهودها غروب خورشید را، اول روز حساب میکنند، نه طلوع آن را. بنابراین، روز ۱۳بهدر ایرانیها، برابر با ۱۳ ماه یهودها و مصریها نیز میشود که همان روز طبیعت و روز نجات جهان است.»
جاپانیها و بعضی مناطق جنوب شرق آسیا، پایان ماه مارچ و آغاز اپریل را که مصادف با ۱۲ فروردین ماه است، بیصبرانه منتظر شکفتن گلهای میوه لذیذ گیلاس هستند که نوید جشنهای بهاری را میدهد و میلههای شکوفهبینی گیلاس و نباتات دیگر آغاز میگردد.
عربها بعد از استیلا بر آسیای مرکزی، میخواستند آیینها و عنعنات قدیم مردم را از بین ببرند. وقتی به اهمیت نوروز و پیوند آن را، به موسس آن (جمشید) پادشاه عادل آریایی درک کردند، به باورهای مردم احترام گذاشتند. در دورههای اسلامی به جای هفت«شین» (شکر، شمع، شیرینی، شیر، شانه و شراب) تهیه هفت سین (سبزه، سرکه، سمارق، سنجد، سیر، سیب و سپند) آهسته آهسته معمول گردید.
در دوره سامانیان، که بخارا و سمرقند، از مراکز بزرگ علم و دانش و از جمله علوم اسلامی بود، برای برگزاری مراسم جشنهای نوروزی، شرایط بسیار مساعد گردید.
در کابلستان قدیم، بلخ، تخارستان، بامیان، هرات و شهرهای دیگر خراسان، مردم قرنها نوروز را جشن گرفته و مراسم متعدد، از قبیل پوشیدن لباسهای فاخر، اسبدوانی، بزکشی، پهلوانی، سنگاندازی، رفتن به دشتها، دامنه کوهها و عنعنات متعدد معمول بوده، در قرون بعد از اسلام، بلند کردن «جهنده»ی شاه اولیا حضرت علی(رض) و سایر زیارتها در مناطق مختلف کشور ما، روحیه اسلامی گرفته است. در آریانای باستان نیز زمانی که اکثر تمدنها و ملتها، خدایان محسوس مادی و عناصر طبیعت را میپرستیدند، این تنها آریاییهای پیروِ زردشت بودند که خدای یگانه، ناپیدا و لامکان را پرستیده و نوروز را نیز جشن میگرفتند.
کردهای عراق، قرنهاست نوروز را جشن میگیرند. تنها در ۱۳۲۵خورشیدی، دولت عراق مانند دهشتافکنان طالبان، این جشن را قدغن کرده، سربازان بالای مردم آتش گشودند. مردم به رغم فشار دولت و دادن تلفات، به مراسم نوروزی ادامه دادند و دولت عراق، مجبور به عقبنشینی گردید.
در ترکستان چین، اقوام مختلف مانند ترک، تاتار، ازبک، اویغور و دیگران، از زمانهای قدیم تا کنون نوروز را جشن میگیرند و این عنعنه به باورهای مردم، مبدل گردیده است.
ارتباط ناگسستنی جشن نوروز یا موسم بهار، که نمایانگر طراوت، تازهگی و زیبایی است، با سبز بودن بیرق عربها و نهادهای اسلامی، علامت طراوتپسندی بوده و سال نو را بهخاطر آغاز تحرک، زایش، نوآوری و حرکت تمام موجودات عالم، به فال نیک میگیرند. ستایش و نیایش بهار، در حقیقت قدردانی از خالق طبیعت و تفکر در خلقت عالم است.
جشن نوروز به هیچوجه جای اعیاد مذهبی (عید فطر و اضحی) را نمیگیرد؛ بلکه جایگاه خاص خود را دارد.
در پایان قابل یادآوری میدانم که نهادهای علمی، پژوهشی و تاریخی، در مورد جشنهای نوروزی پژوهشها و تحقیقات بیشتری انجام دهند و همچنان دولتها و نهادهای ملی در حصۀ گسترش دادن این آیین پسندیده باستانی و نهادینه شدن این روزهای میمون و مبارک، سعی همهجانبه نمایند.
به دنبال اینگونه تلاشها و ارایه افکار عالی با پیشگامی کشورهای تاجیکستان و جمهوری اسلامی ایران در هماهنگی با کشورهای پاکستان، هندوستان، ترکیه، آذربایجان و قزاقستان، پرونده جهانی شدن روز نوروز، با ارایه هشتادوچهار مدرک و سند تاریخی به عنوان میراث غیرملموس جهانی در یونسکو ثبت گردیده و سازمان ملل متحد، روز نوروز را به تاریخ ۸ سنبله ۱۳۸۸ مصادف با ۳۰ اگست ۲۰۰۹ میلادی روز جهانی اعلام کرد.
هر چند منشای نوروز به بلخِ باستان پایتخت آریانایِ بزرگ میرسد، ولی شوربختانه سهم دولت افغانستان برای حفظ این میراث تاریخی، بسیار ناچیز بوده است.
حال که نوروز به عنوان روز جهانی شناخته شده است، ایجاب میکند که وزارت اطلاعات فرهنگ به ویژه وزیر داشمند آن و پارلمان افغانستان، حداقل مطابق اهمیت شان و بایستهگی این روز جهانی، رخصتیِ آن را سه روز تصویب و اعلام کنند.
Comments are closed.