حقوق بشر و انترنت

گزارشگر:مهدی صمدی /شنبه 21 حمل 1394 - ۲۰ حمل ۱۳۹۵

بخش دوم/

mandegar-3اعلامیۀ جهانی حقوق بشر که در مادۀ ۱۹ خود حقِ انسان برای اطلاع را به رسمیت شناخته بود، امروزه در آستانۀ تحول قرار گرفته و لازم است تا یک حقِ گسترده‌تر را که آن‌هم حقِ انسان برای ارتباط است نیز به رسمیت بشناسد. مادۀ ۱۹ اعلامیۀ حقوق بشر بیان می‌کند: هر کس حق آزادی عقیده و بیان دارد و حق مزبور شامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطراب نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد. علاوه بر مادۀ ۱۹ اعلامیۀ مذکور، میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی، کنوانسیون اروپایی حقوق بشر، کنوانسیون امریکایی حقوق بشر و منشور افریقایی این حقوق نیز بر همین مسأله تأکید کرده‌اند.
هم‌اکنون و با رونق گرفتن جامعۀ اطلاعاتی به هیچ عنوان نمی‌توان نقش اطلاعات، ارتباطات و موارد مربوط به آن‌ها را از نظر دور داشت. هم‌اکنون از سویی محیط انترنت تبدیل به مکانی برای تهاجم به آزادی‌های مختلف شده است و علاوه بر انجام این قبیل تجاوزات به حقوق اساسی بشری، کار به جایی رسیده است که آموزش قتل و دیگر جرایم به علاوه تجاوز به حریم خصوصی و اطلاعات خصوصی در آن به امری عادی بدل شده است و از سوی دیگر، جدیداً مبحث قانون‌گذاری برای انترنت آن‌هم در محیط بین‌المللی رونق گرفته است.
در مباحث جامعۀ اطلاعاتی مقصود از زیرساخت‌های آن دیگر توجه صرف به کمیت‌های فنی نیست. بلکه هم‌اکنون وقتی سازمان‌های غیردولتی و دولتی از زیرساخت‌های فناوری اطلاعات سخن می‌گویند، دقیقاً به موضوع حقوق بشر نیز توجه دارند. برای نمونه اعلامیۀ اصولی اجلاس سران جامعۀ اطلاعاتی در همان بخش‌های نخستین خود، به قضیۀ حقوق بشر به عنوان یکی از مباحث بنیادیِ خود توجه کرده است. ولی برعکس اروپایی‌ها که قصد دارند تنها به حق اطلاع و ارتباط بپردازند، کشورهای در حال توسعه سعی فراوانی به خرج دادند تا حق توسعه را به عنوان یکی از مبنایی‌ترین حقوق بشر امروز وارد جامعۀ اطلاعاتی کنند. این کشورها موفق نیز بودند، زیرا چنان‌چه از متون اعلامیۀ اصول نیز برمی‌آید، وقتی صحبت از حقوق بشر در آن می‌شود، بیشتر بحث حق توسعه در آن مطرح است، اما متأسفانه به خاطر آن‌که حقوق بشر صیغۀ غربی دارد، این کشورها تا کنون اجازه نداده‌اند که مبحث حقوق توسعه به طور اصولی و جامع وارد مباحث حقوق بین‌المللی بشر گردد. البته چنان‌چه گفتیم، در اعلامیۀ اصولی این مسأله تا حدود قابل توجهی مرتفع شده است.

حمایت از فرد در حقوق بین‌المللی انترنت
این مسأله را از دو دیدگاه می‌توان بررسی کرد: یکی از دیدگاه اومانیستی فرد و دیگری حمایت از خانواده. پیش از این در اروپا رهنمود اتحادیۀ اروپا دربارۀ حمایت از فرد به تصویب رسیده بود که طی آن، از افراد در مورد پردازش و انتقال داده‌های مربوط به زنده‌گی شخصی حمایت صورت می‌گرفت. این رهنمود در سال ۱۹۹۴ به تصویب رسیده بود و آغاز اجرای آن سال ۱۹۹۸ میلادی بود. البته در ایالات متحده از این قواعد هیچ خبری نبوده است. در اعلامیۀ اصول اجلاس سران جامعۀ اطلاعاتی نیز حمایت از حرمت زنده‌گی خصوصی به عنوان یکی از مهم‌ترین مسایل حقوق بشر مورد توجه بوده و به‌خصوص این مسأله در آغاز هزارۀ جدید مورد عنایت بیشتری واقع شده است.
شاید ذکر چند نکته، اهمیت بها دادن به حرمت زنده‌گی خصوصی را بیشتر مشخص سازد. شبکۀ اطلاعاتی به نام اشلون وجود دارد که تحت نظارت آژانس امنیت ملی امریکا و تحت پیمان همکاری اطلاعاتی ایالات متحده و انگلیس با همکاری کانادا، استرالیا و زلاندنو به فعالیت مشغول است. این شبکۀ اطلاعاتی یا به عبارت بهتر شبکۀ جاسوسی، روزانه بیش از ۳ میلیارد پیام تلیفونی، فاکس و پست الکترونیکی را در سراسر جهان شنود می‌کند. این مسأله یکی از واقعیت‌های حقوق بشری در سراسر جهان است و نشان می‌دهد که حذف اعدام چه تأثیرات مثبتی بر نگرش غرب بر حقوق بشر داشته است. علاوه بر اشلون، کمپانی‌های بزرگ جاسوسی دیگری هم هستند که در زمینه‌های اقتصادی، اجتماعی و غیر از آن در سطح جهان به فعالیت مشغول بوده و وظایفی شبیه همین کمپانی را بر عهده دارند. وقتی در یک آمار، یک میلیون کمپیوتر مورد بررسی قرار گرفت، سه میلیون نرم‌افزار جاسوسی از آن‌ها کشف شد. یعنی به طور متوسط هر رایانه، لانۀ حداقل سه نرم‌افزار جاسوسی است که تمامی اطلاعات شخصی افراد را به مراکز کنترلِ خود انتقال می‌دهند. بسیاری شرکت‌های تجاری وجود دارند که حاضرند به هر شیوۀ مجاز یا غیرِ آن دست زده، اطلاعات اشخاص را جمع‌آوری نموده و به مؤسساتی که برای آن سر و دست می‌شکنند، بفروشند. چنان‌که امروزه فروش اطلاعات شخصی و محرمانۀ افراد، به یک تجارت سودآور تبدیل شده. و درست در همین شرایط است که حمایت از فرد اهمیت می‌یابد. جالب این‌که عامل اصلیِ این تهاجمات به حقوق افراد، دولت‌ها و آن‌هم دولت‌های غربی می‌باشند.
دیدگاه دوم در مورد حقوق بشر مذکور، حمایت از ارزش‌های خانواده می‌باشد. این مسأله در اروپا و به‌خصوص امریکا از کمترین اهمیت ممکن برخوردار می‌باشد، زیرا در غرب ارزش چیزی به نام خانواده از بین رفته است.
آزادی ازدواج افراد از یک جنس تنها یکی از نتایج از بین رفتن اهمیت خانواده در این کشورهاست. هرزه‌گرایی و ارزش دادن به این فعل نیز دلیل دیگری بر این انحطاط است. وضعیت در غرب به جایی رسیده است که فاحشه‌ها و انسان‌های مذکری که در فیلم‌های مستهجن حضور می‌یابند، به عنوان هنرپیشه و هنرمند شناخته می‌شوند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.