احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





احمد ولی مسعود در مراسم قدردانی از نهادها و فعالان مدنی: بیایید برنامۀ کلانِ فراخوانِ ملی را ایجاد کنیم/ آجندای قومی، تباری، شخصی و سیاست‌های پوپولیستی نتیجه‌یی ندارد

گزارشگر:دوشنبه 13 ثور 1395 - ۱۲ ثور ۱۳۹۵

بنیاد شهید احمدشاه مسعود، قهرمان ملی افغانستان، طی همایشی از نهاد‌ها و فعالان جامعۀ مدنی تقدیر کرد. در این همایش که دیروز یک‌شنبه در کابل برگزار شد، جمع بزرگی از شخصیت های ملی، رسانه ها و خانوادۀ ورزش کشور اشتراک نموده بودند و به تعداد ۵۰ قاب تقدیر نامه اهدا گردید.
طی این محفل، ضمن صحبت پیرامون اهمیت و رسالت جامعۀ مدنی در ترویج ارزش های مدنی و بسط حوزۀ عمومی، همچنان تفاهم گردید که بزودی یک کنفرانس
بزرگ فراخوان ملی با مسوولیت شورای آجندای ملی در کابل برگزار خواهد گردید. طی این فراخوان ملی، همگام و همراه با نخبگان کشور، نهاد ها و فعالین جامعۀ مدنی، مشکلات کلان کشور را تشخیص و راه حل هایی تجویز خواهند نمود.13103257_805913036208858_9193718561348650271_n

در زیر، متن کامل سخنرانی احمدولی مسعود را می‌خوانید:
بسم‌الله الرحمن الرحیم
با تقدیم سلام خدمت تمام حضار گرامی، شخصیت‌ها، نخبه‌گان و فعالان جامعۀ مدنی و مهمان عزیزالقدر.
سپاس از این‌که دعوت ما را لبیک گفته، تشریف آوردید. اجازه دهید پیش از این‌که محفل را آغاز کنیم، به روح شهدا و کسانی که همه‌روزه در دفاع از این وطن جان خود را از دست می‌دهند دعاکنم و به‌خصوص برای استاد محب بارش، رییس پیشینِ دانشگاه البیرونی که امروز دنیای فانی را وداع گفت، درود بفرستیم.
بنیاد شهید مسعود طی یک دهه همگام با فعالیت‌های فرهنگی‌ به‌خصوص در بخش ترویج و تبلیغ فعالیت‌های مدنی، مبارزات مدنی، شهروندمحوری و ارزش‌های انسانی فعالیت‌هایی داشته است. امروز افتخار داریم که این بنیاد از فعالان و نهادهای مدنی تقدیر به عمل می‌آورد و در حقیقت از آزادی، دموکراسی، عدالت و شهروندمحوری تقدیر صورت می‌گیرد.
امروز که کشور ما در تونلی از ناملایمات قرار دارد و از هر طرف آماج تهدید افراط‌گرایی، تحجر، تعصب، تروریسم و … قرار گرفته است، تنها روزنۀ امید مردم؛ نخبه‌گان و فعالان جامعۀ مدنی استند که این کشور را سمت‌وسو می‌دهند. بناً ما امروز جمع شده‌ایم تا بتوانیم که یک سنگر محکمِ عدالت‌خواهی واحد را به‌خاطر حفظ دست‌آوردهای پانزده‌ساله و تهدیدهای پیش رو حفظ بکنیم و مردم خود را از این بدبختی نجات دهیم.
بنیاد شهید مسعود در بخش فعالیت‌های جامعۀ مدنی تلاش‌های‌ زیادی کرده است که یادآوری آن از حوصلۀ این محفل بیرون است. این فعالیت‌ها در بخش‌های صحی، فرهنگی، عام‎المنفعه و در بخش سیاست‌گذاری‌ها بوده است.
این بنیاد در طول یک دهه توانسته است کتاب‌خانه‌ها و مکاتب تأسیس کند، پروژه‌های صحی را همکاری نموده و محافل فرهنگی برگزار نماید. اما متأسفأنه در طول یک دهه بنا بر ضعف تبلیغاتی ما نتوانستیم که این بنیاد را به شکلِ شاید و باید معرفی کنیم که چقدر توانسته در فعالیت‌ها با جامعۀ مدنی هگام باشد. امروز ما در یک وضعیت جدید قرار داریم، دوره‌های مقاومت و جهاد افغانستان سپری شد، مردم از ارزش‌ها و نوامیس کشور دفاع کردند، اما هر کشوری پس از جنگ مشکلاتِ دیگری می‌داشته باشد؛ افغانستان نیز به آشفته‌گی‌های سیاسی، ناملایمات و بحران‌ها سردچار شد.
گرچه ما در یک‌ونیم دهۀ اخیر فرصت‌های زیادی را از دست دادیم، در حالی که می‌‌توانسیتم در یک وضیعتِ بهتر قرار بگیریم، اما بنا بر فرصت‌سوزی‌هایی که صورت گرفت، نتوانستیم. امروز 13124958_805913249542170_8402681807961562115_nتنها حرفِ ما این است که چطور نهادها و فعالان جامعۀ مدنی، احزاب و شحصیت‌های دلسوز و نخبه‌گان کشور دست به دست هم داده، بتوانند خلایی که به اساس آشفته‌گی‌های سیاسی به‌وجود آمده است را پُر کنند.
چنان‌چه این بنیاد در بُعد فرهنگی فعالیت‌هایی داشته، در بُعد سیاست‌گذاری‌ هم فعالیت‌هایی انجام داده است. شما شاهد استید که ما در طول چند سال تحت عنوان آجندای ملی، فعالیت‌های گسترده انجام دادیم. نشست‌ها، سمینار‌ها و رای‌زنی‌هایی داشتیم که تمام آن‌ها به‌خاطر این بوده که چگونه ممد این وضعیت واقع شویم و بتوانیم این کشور را از این حالت بیرون بکشیم.
در واقع دولت وحدت ملی که امروز ما با‌ نام آن آشنا استیم، ابتدا ابتکار شورای آجندای ملی بوده، و ابتکارِ برخی بزرگوارانی که در این شورا سهم داشته‌اند، بوده است. پیش از این‌که آقای جان‌کری بیاید و واژۀ دولت وحدت ملی مروج شود، اعضای شورای آجندای ملی بودند که این پشنهاد را به دولت افغانستان، سیاسیون و نامزدان محترم ارایه کردند.
اما آن‌چه را ما پیشکش کردیم، دولت وحدت ملی با تمام مولفه‌ها، مبانی و معنا بود. دولت وحدت ملی با یک دیدگاهِ واحد بود، دولت وحدت ملی‌یی بود که می‌توانست کشور را از این پراکنده‌کی نجات دهد، دولت وحدت ملی‌یی بود که نخبه‌گان در آن سهیم باشند و اعتماد مردم را به دست بیاورند و … مولفه‌های زیاد داشت. اما متأسفانه امروز آن‌چه را که ما می‌بینیم، با دولت وحدت ملی یک تفاوت آشکار دارد.
ما پیش از این گفته بودیم که دولت وحدت ملی در افغانستان یک نیاز ملی و سیاسی است که بدیل ندارد، ما گفته بودیم که می‌توان با ایجاد دولت وحدت ملی به طرف یک دولت ملی تمام‌عیار، صلح و ثبات برویم. مطمین استم اگر ما دولت وحدت ملی با چارچوب‌های تعریف‌شدۀ آن را ایجاد می کردیم، امروز اوضاع بهتر از این بود. بیشتر از این گله‌گزاری از دولت وحدت ملی فعلی ندارم، امیدوارم که این‌ها موفق شوند و بتوانند در عملی ساختنِ توافق‌نامه یک قدم دیگر بردارند.
وضعیت امروز کشور را همه می‌دانند، ابعاد مختلف امنیتی، معیشتی مردم بحرانی است، اگر تنها از یک بخش آن صحبت کنیم؛ این‌که جوانان از کشور فرار می‌کنند در حقیقت سرمایه‌های این کشور فرار می‌کنند، این حالت هیچ‌گاهی در افغانستان نیامده است، هرچند در دوران جهاد مردم به شکل کتله‌یی افغانستان را ترک کردند، اما این‌که جوانان که مغز‌ها و انرژی افغانستان هستند کشور را ترک می‌کنند، نظیر نداشته و بار نخست است.
این‌که چرا این کار صورت می‌گیرد، می‌خواهم بگویم که شما حتماً مقولۀ ظرف و مظروف را شنیده‌اید، مظروف کسی‌ست که توان‌مندی دارد کاری را انجام دهد، ولی ظرف جا و مکانی‌ست که این توانمندی‌ها در آن مجال ظهور می‌یابند‌. متأسفأنه در افغانستان بنا بر نبود مظروف، جوانان و ظرفیت‌های کشور در حال فرارند که یک ضایعۀ کلان است.
توافق‌نامه‌یی را که ما داریم، امیدوار استیم که این توافق‌نامه عملی شود، هرچند تلاش‌‌های زیاد صورت گرفته تا توافق‌نامه را دور بزنند و ارادۀ بسیار قوی به‌خاطر عملی کردن توافق‌نامه دیده نشده، اما به یاد داشته باشید که دور زدن توافق‌نامه خود بحران جدید را خلق خواهد کرد. امیدوار استم که هرچه زودتر این توافق‌نامه عملی شود تا بتوانیم که به یک مرحلۀ دیگر برسیم.
اما رسالت نخبه‌گان افغانستان فراتر از این است؛ نخبه‌گان، فعالان جامعۀ مدنی، افرادی که به آزادی و انسان‌محوری معتقد هستند، مسوولیت‌شان فراتر از یک توافقنامه است، این‌ها مسوولیت احلاقی، سیاسی، دینی و ملی دارند، بناً به‌خاطر رسیده‌گی به این مسوولیت‌ها به‌خصوص در این مرحلۀ گذار افغانستان که باید به طرف صلح، ثبات و استقرار یک نظام که قابل قبول به همه باشد برویم، بهتر است که یک نگاه استراتژیک به مسایل داشته باشیم.
وقتی می‌گوییم نگاه استراتژیک به مسایل داشته باشیم، به این معناست که معمای به‌وجود آمده را چگونه می‌توانیم حل کنیم. چگونه می‌توانیم به مسایل ملی بپردازیم و از این حالت پوپولیستی، از سیاست‌های ایدیولوژیک، سیاست‌های قومی، تباری و وابسته‌گی‌ها بیرون شویم. دیگر این‌ها جواب‌گو به افغانستان نیستند. در افغانستان یک نگاه استراتژیک و دیدگاه کلان نیاز است که در این قسمت جامعۀ مدنی افغانستان می‌تواند همکار و همگام باشد، به‌خصوص در قسمت سیاست‌گذاری‌ها.
فراموش نکنیم که ما همواره گفتیم که مردم افغانستان مسوولیت‌ خود را انجام داده اند، جهاد و مقامت کردند و از این سرزمین دفاع کردند، اما نخبه‌گان افغانستان که مسوولیت دولت‌داری داشتند و باید دولت ایجاد کرده و به مردم رسیده‌گی می‌کردند، ناکام مانده‌اند. این‌جاست که مردم افغانستان از سیاسیون و ما و شما نخبه‌گان توقع دارند، آن‌ها دفاع کردند و شهید دادند، آن‌ها از ما و شما می‌پرسند که آیا این‌ها می‌توانند کشور را به سرمنزل مقصود ببرند یا نی. این مسوولیتِ ما و شما است، اگر فکر می‌کنید که این مسوولیت مربوط حکومت می‌شود، اشتباه است!
حکومتی که به یک بن‌بست درونی گرفتار باشد و نتواند سند مشروعیت و الفبای خود را عملی بسازد، [انتظار از آن] مشکل خواهد بود و وقتی ما چنین در مضیقه قرار داشته باشیم، چشم مردم افغانستان به طرف شماست و شما باید تکان بخورید. بناً ما اعلام می‌کنیم که باید به عنوان یک سنگر برای این‌که کشور را به یک صلح و ثبات برسانیم، باید صدای خود را متحدانه بلند کنیم.
شما منتظر کی و چی هستید، نمی‌شود که هر مرتبه یک خارجی بیاید و تأیید بکند. پس خود ما چی؟ اگر بخواهیم در این کشور صلح بیاوریم، کلید صلح پیش خود ما است و کلید جنگ پیش دیگران. هرکس منافع خود را دارد، اگر ما نتوانیم به یکدیگر دل ‌بسوزانیم، از یک خارجی چه توقع داریم. آن‌چه منافع آنها ایجاب کرد می‌کنند وگر نکرد، نه. بناً این تلاش را ما می‌خوهیم انجام دهیم به پی‌گیری نخبه‌ها، فعالان جامعۀ مدنی، اندیشه‌ورزان و افرادی که به این کشور تعهد دارند، یک تلاش پیگیر می‌خواهد تا به این‌جا برسیم.
آن‌چه امروز در این محفل سپاس‌گزاری می‌خواهم به شما بگویم این است که بیایید به ‌زودی یک فراخوان ملی بدهیم به مردم افغانستان و یک راه‌کار ملی را با هم تفاهم کنیم. امیدوار هستیم که در این قسمت بتوانیم یک‌جا کار کنیم. به‌تنهایی کاری کرده نمی‌توانیم؛ از هر قوم و هر تباری که هستید، مسایل ملی افغانستان اولویت دارد. باز تکرار می‌کنم که آجندای قومی، تباری، شخصی و سیاست‌های پوپولستی هیچ نتیجه‌یی ندارد و نمی‌دهد. امروز مردم بیدار شده و هر فرد حقِ خود را می‌طلبد. جوان افغانستان شعور سیاسی بلند دارد؛ بناً تا یک برنامۀ ملی ایجاد نکنیم، ممکن نیست که ما به مقصد برسیم.
تأکید می‌کنم که به‌زودی می‌خواهیم که یک مجلسِ کلان داشته باشیم و این مجلس بدون شما نمی‌شود. در این مجلس می‌خواهیم از نشانی دلسوزان، متحدین و کسانی که نخبه‌ گفته می‌شوند، به مردم افغانستان یک نوید بدهیم.
فراموش نکنیم که حرفِ ما برای براندازی نظام نیست و نظام هم متعلق به چند فرد نیست؛ نظام، کشور، حکومت، فرد فردِ ما و شما هستیم. کسانی که می‌‌گویند که ما را شما انتقاد نکنید در غیر آن نظام از هم می‌پاشد، درست نمی‌گویند. نظام مربوط یک کشور است؛ از یک فرد یا دو فرد نیست. بیایید یک صدای واحد را بلند کنیم و باز تکرار می‌کنم که به‌ زودی برویم به طرفِ یک فراخوان ملی. به مردم افغانستان نوید و امیدواری بدهیم و در درد و رنج مردم افغانستان خود را سهیم بدانیم.
در اخیر فقط خاطره‌یی را قصه می‌کنم که ما را به این‌جا کشانیده است؛ امیدوارم که جالب باشد:
من در دورۀ مقامت با آمر صاحب شهید زیاد تماس داشتم. همواره تأکید می‌کردم که شما در مقاومت هستید و این مقامت نیاز به یک سازمانِ سیاسی دارد که بتواند صدای مقاومت را بلند کند. بسیار وقت‌ها گذشت، سپس آمر صاحب شهید به من گفتند که حالا می‌توانید روشن‌فکران را جمع کنید تا یک‌جا با آنها بتوانیم یک برنامۀ ملی در پیوند با مجاهدین افغانستان داشته باشیم و یک پُل بزنیم و نقشه آیندۀ افغانستان را یک‌جا با ملی‌گراها و مجاهدین افغانستان بسازیم. به‌خاطر هدایت آنها بود که در آن زمان بیشتر کسانی که اندیشه‌ورزان کشور بودند در اروپا و امریکا زنده‌گی می‌کردند و برخی‌های‌شان این‌جا هم حضور دارند، جناب داکتر صاحب رهین و… حضور دارند.
پس از این‌که تمام اندیشه‌ورزان کشور جمع شدند، سه روز گفتمان تشکیل دادیم، پس از سه روز آمر صاحب شهید از این کار بسیار استقبال کرد و گفت که زمانِ آن رسیده که یک راهکار ملی ایجاد کنیم و به سمت آیندۀ افغانستان برویم.
چرا این گپ را آمر صاحب شهید گفته بود؟ او در حقیقت از دشمن شناختِ کامل پیدا کرده بود و می‌دانست که دشمن کیست.
در مرحلۀ دوم، مقاومت ملی را ایجاد کرده بودند تا در مقابل دشمن ایستاد شوند و در مرحلۀ سوم می‌خواستند که یک برنامۀ ملی باشد تا بتوانند مردم افغانستان را رهبری کنند. پس از آن‌که خواستیم مراحل عملی‌اش را ایجاد کنیم، آمر صاحب به شهادت رسید و آن پروسه ناتمام باقی ماند.
بناً گرچه آمر صاحب در میان ما نیست، اما اندیشۀ آزادی‌خواهی و تفکرشان با ماست. ما سیزده سال پیش طرح آجندای ملی را به حکومت وقت ارایه کردیم و به آقای کرزی در حضور کابینه گفتم که بزرگواران امروز جامعۀ جهانی در این کشور است، یک صلح نسبی آمده و فردا به اساس منافع خودشان سیاست‌شان تغییر می‌کند، و وقتی تغییر کرد، کشور را ترک می‌گویند و مردم افغانستان بی‌سرنوشت می‌ماند. لطفاً از این فرصت‌های جامعۀ جهانی استفاده کنید و بیایید که یک‌جا یک دولت ملی را ایجاد کنیم و بتوانیم یک برنامۀ روشن به مردم افغانستان داشته باشیم. بسیار اصرار کردیم، حتا به شکل مکتوب برای‌شان گفتیم که این طرح آجندای ملی است. گرچه در ابتدا استقبال کردند، اما پس از آن هرکس دنبالِ فکر و آجندای شخصی خود رفت.
به هر صورت، اگر دیروز ما مقاومت داشتیم در مقابل تروریسم، خشونت و تمام نابسامانی‌ها؛ ساحۀ مقاومت محدود و امکانات کم بود؛ جامعۀ جهانی نبود، مطبوعات و فعالان جامعۀ مدنی نبودند، در نبود تمام این‌ها، مقاومت با مقامت‌گران صورت گرفت. اما امروز که همه چیز داریم، ساحات وسیع افغانستان را، جامعۀ جهانی و نیروهای امنیتی را داریم که با دشمن در جنگ اند و از دشمن همه شناختِ خوب پیدا کردیم، حتا سیاسیون شناخت خوب از دشمن پیدا کردند. مردم افغانستان دوست و دشمنِ خود را خوب تفکیک می‌کنند. آن‌هایی که دیروز می‌گفتند که خوب دشمن‌های خودتان است، اما امروز فرد فردِ این کشور می‌داند که دوست کیست و دشمن کیست. وقتی از دشمن شناخت پیدا کردیم، جامعۀ جهانی هست، فعالان جامعۀ مدنی نیز استند، نخبه‌گان و مطبوعات و رسانه‌ها است؛ چگونه نمی‌توانیم از کشور دفاع کنیم؟! چگونه‌ آنها دفاع کردند و ما نمی‌توانیم، چیزی کم است فقط باید برویم به یک برنامۀ ملی و یک زعامت و رهبری ملی را ببینیم.
مقاومت ملی توسط نیروهای امنیتی صورت می‌گیرد، شناخت از دوست و دشمن به میان آمده، فقط نیاز به یک رهبری ملی داریم. بناً از شما تقاضا می‌کنم که بیاید برنامۀ کلانِ فراخوان ملی را ایجاد کنیم تا جامعۀ جهانی بفهمد که این کشور بی‌صاحب نیست و دشمن نیز بداند که این کشور ‌صاحب دارد و مردم هم بفهمند. نخبه‌گان افغانستان بدانند که تنها این کافی نیست که در انترکانتیننتال جمع شوند، بلکه در همه جا می‌توانند کارِ عملی کنند. امیدوارم که این فراخوانِ ملی را به‌زودی داشته باشیم و به صدای ما لبیک بگویند و در پیِ این فراخوان، بتوانیم به اشتراکِ تمام مردم افغانستان از همۀ تبارها و اقوام، برنامۀ مدون و عملی‌یی را برای آرامی و آبادیِ کشور ارایه کنیم.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.