احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:چهارشنبه 22 ثور 1395 - ۲۱ ثور ۱۳۹۵
محمد اشرفغنی، رییس دولت وحدت ملی، کمیسیونی را برای بازنگری پروژۀ انتقال برق آسیای میانه، موسوم به ‹توتاپ› توظیف کرد که قرار بود دیروز کارش را آغاز کند، اما تاکنون این کمیسیون کارش را آغاز نکرده است.
جنجالها بر سرِ پروژۀ توتاپ بر سرِ مسیر آن است و هزارههای ساکنِ ولایتهای مرکزیِ افغانستان در کُل از معترضان اصلیِ مسیریاند که توتاپ از آن میگذرد. اگرچه در مسیر ولایتهای مرکزی که راه پیشنهادی ساکنانِ هزارۀ این مناطق است، مردمان غیرهزاره مثل پشتون، ترکمن و تاجیک هم زندهگی میکنند، اما در اعتراض روز دوشنبه در کابل افراد غیرهزاره از آن ولایتها به چشم نخوردند و حداقل نمایندهیی از آنان صحبت نکرد.
اما از جانب دیگر، سکوتِ مردمانی که بر بنیاد برنامۀ تصویب شده، قرار است توتاپ از ولایتهای شان بگذرد، در برابرِ معترضان نیز روایتگرِ بیزاریِ مردم از رویارویی بر سرِ پروژههای اقتصادی بر بنیاد مسایلِ قومی است.
اما دواندنِ ریشۀ مسایل اقتصادی و پروژههای کلان در لاکهای تنگِ قومی، کشور بیمارِ ما را بیمارتر میسازد. اگر نگاه حکومت به مسیر توتاب تعصبآلود بوده باشد، مسلماً کاری ناروا مرتکب شده و اگر معترضان بر بنیاد قومیت در دُهل توتاپ بنوازند نیز کارِ نادرستی انجام میدهند. اما متأسفانه واقعیت افغانستان همین پارادوکسیست که میبینیم؛ در حالی که توتاپ اگر از ولایتهای بامیان و میدان وردک هم بگذرد، مردمان تاجیک و پشتونِ این مناطق از آن سود میبرند. اما سکوتِ آنها در این قسمت و عدم حمایتشان از حرکتی که صورت گرفته، نشان از آن دارد که هنوز برای بخشی از مردمانِ افغانستان وقتی پای مسایل قومی به میان آید، مسایلِ علمی، حقوقی و معیارهای فنی، جایگاهی ندارد. چنانکه میبینیم، حتا هزارههای ساکن در ولایتهای پروان و بغلان نیز به نحوی از رفتنِ توتاپ از مسیر بامیان حمایت میکنند، در حالی که برای آنان در این مسیر منفعتی متصور نیست. متأسفانه این نوع برخوردها، زندهگی جامعۀ ما را همیشه در گروِ قومیت نگه میدارد و راههای توسعۀ اقتصادی و ملت شدن را میبندد. حالا که بحثِ توتاپ از سطح گفتوگوی ملی به سطح قومی تنزیل یافته است، انتظار داریم که کمیسیون شکل گرفته، این قضیه را بر بنیاد منافعِ ملی بررسی کند و اگر مسیر بامیان هم انتخاب شود، باید به مردم فهمانده شود که در کنار هزارههای افغانستان در بامیان و چند ولایت دیگر، تاجیکها و پشتونها و همۀ اقوامِ خُرد و بزرگِ دیگر از این پروژۀ ملی مستفید میشوند.
از طرف دیگر، انحراف مسایلِ کلانِ فنی و اقتصادی به کوچههای تنگِ قومی، ریشه در برنامهها و پروژههایی دارد که سیاستمداران بر سرِ اقتدار حداقل در پانزده سال گذشته آن را اِعمال کردهاند. حالا هم میبینیم که تحریکِ مردمِ ولایتهای جنوبی کشور در برابر حرکت اعتراضی مردم هزاره نیز نشان از به رخ کشیدنِ نیروهای قومی دارد که ما را بیشتر از پیش به بنبست و خشونت میکشاند. حال آنکه اگر صبورتر، بزرگتر و عاقلانهتر بیندیشیم، توتاب چه از سالنگ و چه از بامیان بگذرد، بالاخر به پکتیا و پکتیکا و ننگرهار میرسد و منفعتش را پخش میکند.
بنابراین اگر موضعگیریهای هر دوطرف برسر مسیر توتاپ نگاه گروگانگیرانه و قومی- سیاسی معطوف به آینده نیست، باید طرح و حل این مسآله جنبۀ جغرافیایی داشته باشد تا قومی. ما تا زمانی که مسایل اقتصادی و حتا طرح توسعه کشور را بر بنیاد جغرافیا دیزاین نکنیم نمیتوانیم گامهای عملی را برای دست یافتن به رفاه و توسعه برداریم و در این صورت، توسعه را عاملی برای فرورفتن و عقب ماندن خواهیم ساخت.
Comments are closed.