احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:حامد علمی - ۱۶ عقرب ۱۳۹۱
بخش پنجاهم
برنامۀ کودتا در کابل حد اقل ششماه قبل سنجیده شده بود و طبیعی است که برای اجرای آن به وقت و زمان کافی ضرورت بود؛ بنابران اگر قبل از کودتا به اطراف شهر کابل حمله صورت میگرفت و جنرالان ناراض و طرفداران کودتا از حکومت حمایت نمیکردند، در آن صورت، سقوط حکومت داکتر نجیبالله، آسانتر و امکانپذیرتر میبود و کابل با یک درگیری نظامی بهدست نیروهای احمد شاه مسعود میافتاد. پس در چنان حالات، تحلیلهای حزب اسلامی باید طوری میبود که نباید تا وقوع کودتا، بر اطراف شهر کابل حمله صورت گیرد؛ تا به این ترتیب، افسران ناراضْ وقت کمایی کرده و برنامه کودتایشان را با خاطر آسوده طرحریزی کنند. پس هر حمله و یا پیشروی به سوی کابل، به معنای از بین بردن نقشههای حزب اسلامی و کودتاچیان بود.
از طرف دیگر، چندتن از بلندپایهگان حکومت داکتر نجیبالله، روابط پنهانی با احمدشاه مسعود داشتند و انجنیر حکمتیار این مطلب را به خوبی میدانست و جنرالان ناراض نیز رهبری حزب اسلامی را از عواقب خطرناک چنان ارتباطات باخبر ساخته بودند و هر دو جناح به یک تحلیل توافق کرده بودند و آن اینکه اگر دیرتر بجنبند، شاید کابل بهدست مخالفین آنها که عبارت از احمدشاه مسعود و طرفدارانش در داخل حکومت کابل باشد، بیافتد. بنابران، رهبری حزب اسلامی با عجله بسیار، فرمان درگیری و مصروف ساختن مسعود در شمال را صادر کرد. و اینکه چرا سیدجمال قبل از دایر شدن جلسه مسعود، قوماندانان را از بین نبرد و منتظر برگشتشان بود، خود سوال برانگیز است و حدس زده میشود که او منتظر فرمان از طرف مقام رهبری حزبش بود و یا هم آرزو داشت که مسعود نیز فریب خورده، در راه برگشت با کاروان یکجا شده و در چنگال وی بیافتد.
عدهیی از افراد خیرخواه، به شمول چند عرب سرشناس که حامی سرسخت مجاهدین به شمار میرفتند و در راه ایجاد روابط دوستانه میان انجنیر گلبدین حکمتیار و احمدشاه مسعود کار میکردند، به این باور اند که فاجعه تخار برنامه وحشتناکی بود که توسط قوماندانان حزب اسلامی در ولایت شمال افغانستان ریخته شد و توسط سیدجمال بدون مشوره با رهبری حزب اسلامی افغانستان، عملی گردید.
نظر به تحلیل این گروه، بعد از جنگ جلالآباد و ناامیدیِ انجنیر حکمتیار از مجاهدین ولایات شرقی و جنوب و عدم توانایی حکومت موقت، او در صدد یافتنِ متحدین تازه بود و میانجیگری چندین عرب سرشناس و خیرخواه و رفتوآمد آنها به شمال کشور در این راه موثر واقع شد.
اگر به نشرات حزب اسلامی خصوصاً به جریده شهادت ارگان نشراتی حزب اسلامی افغانستان نظر انداخته شود، به خوبی دیده میشود که مدت دو ماه قبل از حادثه تخار هیچگونه مقاله یا تبصره علیه شورای نظار و جمعیت اسلامی افغانستان دیده نشده است؛ در حالی که قبلاً در هر دو یا سه شماره بعد، بالای برنامههای شورای نظار و شخص احمدشاه مسعود انتقاد صورت میگرفت و کلمات نیشدار نثار جمعیت اسلامی افغانستان میگردید. حتا زمانی که امیر حزب اسلامی به داخل افغانستان رفت، شایعاتی پخش شد که گویا انجنیر حکمتیار میخواهد در ضمن سفر با احمدشاه مسعود نیز ملاقات کند.
Comments are closed.