احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۶ جوزا ۱۳۹۵
شاید ادبیات از آنرو بدل به یکی از مهمترین دغدغهها یا «مساله»های انقلاب ۱۹۱۷ روسیه شد، که تمثیل قلم به مثابه اسلحه، بیش از هر زمان دیگری در روسیه پس از انقلاب تحقق یافت. مایاکوفسکی در شعر «به خانه» که در سال ۱۹۲۶ سروده بود، بر همین استعاره دست میگذارد:
«میخواهم
قلمم در فهرست اسلحهها بیاید!
سرنیزه و قلم
اینگونه باشد تمثیل!»
قلم زمانی میتواند در مقام اسلحه به کار گرفته شود، که نه تنها عافیتطلبی را کنار گذارد، بلکه همچنین در بعدی وسیع خوانده شود. هنر و ادبیات پس از انقلاب اکتوبر اینچنین بود، زمانی که «یسنین» میسرود: «سرزمینی که مرا زاده است، مادر من است و من بلشویکم»؛ یا وقتی مایاکوفسکی به صریحترین شکل ممکن از هنری که تا آن روز رایج بود اعلام برائت میکرد:
«نام خود را شاعر دوران میگذارند
و مثل بلدرچین چه چه سر میدهند
باید که کله دنیا
امروز
به ضرب مشت به دو نیم شود!»
لنین نیز در دو مقاله مشهور «تولستوی و دوران او» و «تولستوی و نهضت نوین کارگری»، با انتقاد از خصلت نخبهگرایانه هنر بورژوایی، بر وجه «مردمگرایی» در هنر (ادبیات) دست میگذارد و هنر راستین را در بازنمایی رنج میلیونها نفر مردم زحمتکش میداند.
در فضای آزاد پس از انقلاب نیز، به راستی ادبیات تودهها خلق شد؛ از سویی پرولتاریا و دهقانان مورد خطاب نویسندهگان و شاعران قرار میگرفتند و از سویی دیگر، صدای نویسندهگان و شاعران انقلابی توسط تودههای مردم شنیده میشد. به عبارتی انقلاب اکتوبر ۱۹۱۷، هنر و ادبیات خود را آفرید و اتفاقاً نه به نحوی آمرانه.
واقعیت آن است که ادبیات، پیش از وقوع انقلاب، «انقلابی» بود؛ از اینرو نمیتوان آنچه بعدها به عنوان ریالیسم سوسیالیستی معروف شد را صرفاً زاییده بخشنامه «حزب» دانست، بلکه باید ریشههای آن را بیش از هرجا در فرهنگ سیاسی روسیه قرن ۱۹ پی گرفت. گرایشهای رادیکالیسم هنری، سالها قبل از اکتوبر ۱۹۱۷ در جامعه روسیه به وجود آمده بود و زایش این گرایشها بیش از هر چیز به شرایط خاص روسیه بازمیگشت. نظام استبدادی تزاری از یکسو و عقبماندهگی در برابر اروپای غربی از سویی دیگر، ادبیات و هنر را به سمت رادیکالیسم سوق داده و به عنوان فضایی برای بازتاب وضعیت سیاسی و اجتماعی مطرح میکرد. در چنین شرایطی بود که پس از به وقوع پیوستن انقلاب اکتوبر ۱۹۱۷، بخش غالب جریانهای ادبی و هنری، هیچ ابایی از پیوند با سیاست و حتا فراتر از آن، هیچ ترسی از «ایدئولوژیک» بودن نداشتند. چرا که در روزهای آغازین انقلاب، آرمان جمعی بر همه چیز حاکم بود و سیر وقایع تا آستانه انقلاب به گونهیی بود که به قول آیزایا برلین، تمایز هنر و سیاست به عمد نادیده گرفته میشد. از اینرو ادبیات انقلابی اکتوبر ۱۹۱۷، نه زاده خواست یک فرد، بلکه زاده شرایط عینی و اجتماعیِ کشور بود.
از قضا، شخص لنین در مقام رهبر انقلاب، نه فقط رهبر حزب، بلکه روشنفکری با سلایق زیباییشناسی بود و عجیب آنکه ادبیات کلاسیک روسیه را به ادبیات انقلابی پس از اکتوبر ترجیح میداد. به عبارتی لنین نه طرفدار مایاکوفسکی، بلکه طرفدار پوشکین بود و شاید همینوجه روشنفکرانه لنین بود که او را از استالین جدا میکرد. اما بحران اصلی که پس از انقلاب دامنگیر ادبیات روسیه شد، از اواخر دهه ۲۰ و زمانی که رهبران حزب، همهچیز و خاصه ادبیات و هنر را در انقیاد خود میخواستند، آغاز شد. پس مساله نه انقلابی بودنِ ادبیات یا ایدیولوژیک بودن نویسندهگان و شاعران، بلکه تقلیل یافتن و محدود شدن انقلاب در اراده بلشویکها بود. چپ همواره به ادبیات اهمیت داده است، نه فقط در روسیه و در شرایط پساانقلابی، بلکه از همان آغاز و توسط مارکس و انگلس.
مارکس در «خانواده مقدس» بر اساس فلسفه تاریخ، به تحلیل ادبیات میپردازد و تاکید میکند که نویسنده مرتجعی چون بالزاک، قابل ستایش است؛ چرا که با وجود پیشداوری کاتولیکیاش، تحلیلی عمیق از تحولات مهم تاریخی عصر خود را به تصویر میکشد. به عبارتی مارکس معتقد بود که بالزاک قدرت به چنگآوری واقعیت را داشت. زیباییشناسی مارکس و نگاه او به آثار ادبی و هنری در اتصال جداییناپذیری با جهانبینی انقلابیِ او قرار داشت. ریالیسم سوسیالیستی، تجربهیی است که در روسیه قرن بیستم، با همه شرایط و ویژهگیهای خاص خودش، بهوقوع پیوست؛ اما در سنت چپ ادبیات همواره مورد توجه بوده است. به بیان یوگن روله، نویسندهگان، «کمونیسم را جدی گرفتهاند؛ زیرا کمونیسم ایشان را جدی گرفته است.» هرچند انقلاب اکتوبر روسیه در نهایت بدل به تجربهیی شکستخورده در سنت چپ شد و نویسندهگان و شاعران زیادی قربانی اراده حزب شدند؛ اما این تجربه شکستخورده، به صریحترین شکلی اهمیت و قدرت ادبیات یا تمثیل قلم به مثابه اسلحه را به نمایش گذاشت.
ادبیات و انقلاب (نویسندهگان روس)، یورگن روله، ترجمه علی اصغر حداد، نشر نی، ۱۳۹۱
پیام حیدرقزوینی
منبع: sharghnewspaper.com
Comments are closed.