احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:گفتوگو کننده: روحالله بهزاد/ یک شنبه 6 سرطان 1395 - ۰۵ سرطان ۱۳۹۵
اشاره: به تاریخ اول جوزای سال جاری، ملا اختر محمد منصور رهبر گروه طالبان در یک حملۀ هواپیمای بدون سرنشین ایالات متحدۀ امریکا در پاکستان کشته شد. با کشتهشدن رهبر گروه طالبان، گفتوگوهای صلح دولت افغانستان با این گروه به بنبست رسید. همزمان با این، شورای عالی صلح طی چند ماه گذشته درگیر گفتوگو با حزب اسلامی گلبدین حکمتیار بوده است. طی این مدت هیأتی از جانب حزب اسلامی وارد کابل شده و با دولت افغانستان توافقنامۀ صلح را نهایی ساختند. بعد از رفتن این هیأت به نزد گلبدین حکمتیار و سپریشدن چند هفته، آنان با خواستهای جدید برگشته و خواهان تغییر و تفسیر در مادههای این توافقنامه شدند که ظاهراٌ این گفتوگوها نیز بدون دستآورد مانده و هیأت مذاکره کنندۀ گلبدین حکمتیار دوباره افغانستان را ترک کردند.
برای واکاوی مذاکرات صلح و بنبست در این پروسه گفتوگویی را با اسماعیل قاسمیار، مشاور روابط بینالملل شورای عالی صلح انجام دادهایم که اینک میخوانید:
بعد از کشتهشدن ملا اختر محمد منصور روند گفتوگوهای صلح با طالبان چه سیری را میپیماید؟
وقتی ملا اختر محمد منصور در قید حیات بود، یکبار در گفتوگوهای مستقیم صلح با ما اشتراک کرد که در آن شاخۀ حقانی نیز اشتراک کرده بود. بعد از آن و با به میان آمدن چند دستهگی میانشان و عوامل دیگر که وجود دارد، همه باهم سبب شدهاند تا روند مذاکرات صلح با طالبان عقبگرد داشته باشد و گامی که به جلو گذاشته شده بود؛ دو گام به عقب برگردد. با گرمشدن هوا و با اعلام حملات عمری توسط طالبان و شدت یافتن جنگ، انتحار و انفجار همه تقریباٌ مسألۀ صلح را نه تنها کم رنگ ساخته که حتا صحبت بالای صلح را نیز آسیب رسانده است. با به میان آمدن رهبر جدید طالبان «ملا هبت الله» باور ما بر این بود که او عالم دینی است و در روشنی دین و ارزشهای دینی در مسألۀ صلح جایگاه بلندی خواهد داشت، اما هبت الله برعکس امیدواری ما، نعرۀ جنگ را بلند کرده است. با این وجود، در آیندۀ نزدیک نمیتوان پیشبینی کرد که صلح در کشور آمدنی است.
باورها بیشتر بر این است که نشستهای چهارجانبۀ صلح نتیجۀ ملموسی در پی نداشته است. شورای عالی صلح نتایج این نشستها را چگونه ارزیابی میکند؟
راهی را که کشورهای برگزارکنندۀ نشستهای چهارجانبۀ صلح در پیش گرفته بودند، راه درستی بود. همین کشورها که بازیگران اصلی این میدان نیز هستند، ارادۀ سیاسیشان بسیار مهم بود و گامهایی را نیز برداشتند. اما این نشستها سبوتاژ شد و اهداف کشور همسایۀ ما پاکستان اجازه نداد تا دور دوم این نشست آغاز شود. کشتهشدن اختر منصور هم بهانۀ دیگری شده است تا برفشان را بر بام دیگران بیندازند. اما چیز خیلی روشن و واضح، بغرنجشدن بازی است که میان دو کشور بهراه انداخته شده و روزبهروز گستردهتر و پیچیدهتر میشود. یک مسأله را باید مطرح کنم، در موافقتنامۀ امنیتی با ایالات متحدۀ امریکا صراحتاٌ ذکر شده است که القاعده و تمام کسانیکه با القاعده ارتباط دارند، دشمن امریکا است، بناً امریکا مکلفیت حقوقی، سیاسی، اخلاقی و استراتژیک دارد تا در برابر آنها مبارزه کند. همچنان در قالب نشستهای چهارجانبه نیز اشتراک کنندهها متعهد شدند تا در برابر کسانی که به میز مذاکره حاضر نمیشوند، عکسلالعمل مشترک نشان میدهیم، اما تا حال هیچ عکسالعملی را شاهد نبودیم.
به تازهگی کشورهای ایران و هند اعلام کردهاند که میخواهند در روند گفتوگوهای صلح با چهار کشور دیگر همسو شوند، پیوستن این دو کشور در روند گفتوگوهای صلح چه تأثیری خواهد داشت؟
در اصل ما به دنبال اجماع منطقهیی هستیم و معنی آن این است که ما را به هدف ما نزدیک میسازد تا در منطقه اجماعی برای پیکار علیه مخالفین مسلح و تروریسم و تهدید مشترک منطقهیی به میان آید. به باور من، به عنوان مشاور روابط بینالمللی شورای عالی صلح، حکومت میتواند در نشست چهارجانبه این موضوع را مطرح کند که ما قاعده خود را میخواهیم وسیعتر سازیم و هند و ایران و روسیه را نیز شامل گفتوگوها سازیم؛ چون کشورهای با اقتدار و تأثیرگذاری هستند. یا هم خارج از نشستهای چهارحانبه این کشورها ما را در تقویت نیروهای هوایی ما همکاری کنند در آن صورت میتوانیم در نبرهایمان بسیار قاطع عمل کنیم. به هرصورت، هرکشوری از خود آجندای سیاسی، امنیتی و اقتصادی خود را دارد، ما امیدواریم که این کشورها همانگونه که صلح در افغانستان را در ظاهر درک کردهاند در باطن نیز درک کنند که به نفع صلح و اقتصاد در منطقه است.
آیا نشستهای تازۀ چهارجانبۀ دیگر هم برگزار خواهد شد و آیا ایران و هندوستان نیز در آن اشترک خواهند داشت؟
روند نشستهای چهارجانیۀ صلح و همآهنگی مشترک، به بُنبست نرسیده و امکان دارد که نشست دیگر برگزار کنند. منتها باید کشورهای برگزار کنندۀ نشستهای چهارجانبه موافقت کنند که اعضای جدیدی به آنها اضافه شود و یا در اطراف خود اعضای ناظر از کشورهای هند و روسیه و ایران برگزینند.
پاکستان بارها تعهد سپرده که در روند گفتوگوهای صلح و کشانیدن طالبان به میز مذاکره با جانب افغانستان همکاری خواهد کرد. آیا پاکستان در این تعهداتش صادق بود و یا نه، اگر بوده چه همکاریهایی انجام داده است و اگر نبوده چرا؟
مشکل بین افغانستان و پاکستان طولانی است و این حالتها برای پاکستان کمک کرده تا از آن استفادۀ ابزاری کنند و مقاصدشان را بیشتر تحت انکشافی که خودشان میخواهند بدهند، اما باوجود بیشتر از بیستبار سفر رییسجمهور پیشین و سفرهای اخیر رییسجمهور اشرف غنی و همچنان نشستهای در حاشیۀ نشست شانگهای، پاکستانیها حاضر به یک وجب عقبنشینی از منافع که برای خود تعریف کردهاند نیستند. برق به آسانی از افغانستان میگذرد و به پاکستان میرود؛ نفت و گاز و هم همینگونه، پاکستان به یک بحران انرژی جدی مبتلا است و در هوای گرم با پرچویهای برق و سایر مشکلات دیگر دستوپنجه نرم میکند، بناً منافع پاکستان ایجاب میکند تا در آوردن صلح و ثبات در افغانستان همکاری کنند.
به تازهگی هم نمایندۀ افغانستان در سازمان ملل گفته است که از پاکستان به سازمان ملل شکایت میکند، آیا درج این شکایت به روند گفتوگوهای صلح خواهد داشت؟
براساس حقوق و عرف بینالملل و با در نظرداشت پدیدههایی که در افغانستان وجود دارد و جنگی که بالای ما تحمیل شده، بهویژه در خطر قرار گرفتن تمامیت ارضی و حاکمیت ملی ما، همه مسایلیاند که از هر زاویه که ببینیم ما را مجبور میسازد تا به تدابیر والایی که عبارت باشد از مراجعه به شورای امنیت و سازمان ملل متحد استفاده کنیم.
از چند ماه به اینسو شورای عالی صلح درگیر مذاکره با حزب اسلامی گلبدین حکمتیار است. نتایج این گفتوگوها چیست؟
نشستها و مذاکرات با هیأت حزب اسلامی با شرایطی که داشتند و امتیازاتی که از آن صحبت شد، بلاخره به پایان رسید و به متنی توافق شد و فرستاده شد به شخص آقای حکمتیار. فعلاٌ توپ به میدان حکمتیار است. در مواردی از این توافق گفتند که توضیح میخواهند که آنهم به باور ما قناعت کننده است. متن نهایی موافقتنامه روشن و واضح است و مجالی برای سوالها و توضیحات اضافی باقی نمانده است و چیزی که باقی مانده است آمدن آقای حکمتیار و برگزاری مراسم رسمی امضای تفاهم نامه است.
آیا حکمتیار بر میگردد؟
ما احتمال آنرا زیاد میبینیم به این دلیل که آنها از روز نخست ارده برای گفتوگوها نشان دادند و ما مانع کلانی را که سبب به امضا نرسیدن این موافقتنامه شود، نمیبینیم.
شماری از شهروندان و بعضی از آگاهان از کارکردهای شورای عالی صلح شکایت دارند و بر این باور اند که کارهای مثمری در زمینۀ صلح انجام ندادهاند. در این روزها شما و اعضای شورای عالی صلح مصروف چه کارهایی هستید؟
شهروندان حق دارند اعتراض کنند و شکایت کنند، اما باید بدانند که معضل افغانستان چند بّعدی است و تنها به شورای عالی صلح تعلق ندارد. بُعد پاکستان، امریکا و کشورهای ناتو مسأله را چنان بغرنج و پیچیده ساختهاست که ناتو و آیساف و سایر قوتهای امنیتی خارجی با تمام نیرو و توانی که داشتند نتوانستند امنیت را بیاورند، بناٌ نمیتوان تنها از شورای عالی صلح گله کرد که در آوردن صلح نا توان بوده است. ما تا حد توان تلاشهای خود را در پیشبرد صلح کردیم و حتا بیش از یازده هزار نفر را خلع سلاح و به صلح دعوت کردیم. شورای عالی صلح در سال نخستش ۲٫۸ میلیون دالر و بعد از آن کمتر از آن را بودجه داشته است. صدها دالر دیگری که به نام شورای صلح وارد کشور شده است، از طریق وزارت مالیه به سایر وزارتها کمک شده است.
آیا شما و جمع کسانی که در شورای عالی صلح فعالیت دارند با بودجهییکه در اختیار دارید میتوانید صلح را در کشور بیاورید؟
ما فرهنگ خشونتی را که طی دو دهه در کشور حاکم بود، آهسته آهسته به فرهنگ همدیگرپذیری و صلح بدل کردیم و اینکه صلح به یک گفتمان ملی در کشور بدل شده است یکی دیگر از دستآوردهای ما است. همچنان جامعۀ جهانی با ما این پرنسیب را پذیرفته است که صلح باید رهبری و مالکیت خود افغانستانیها به میان میآید، یعنی کشور سومی نمیتواند بیاید و میان ما صلح کند بناٌ صلح توسط خود مردم ما به میان خواهد آمد و بس.
ممنون از اینکه فرصت گذاشتید.
از شما همچنان.
۲ نظر
این بیچاره را معاش های دالری کیف کرده و گاه نا گاه برای حلال کردن پول های گر فته شده بی ربط و بی موقع بانگ میزند. پیر مرد برو به خانه ات بنشین. موضوع اساسی مذاکره با یک گروپ سیاسی اشتراک در قدرت است که طرف دولت با طرف سیاسی مقابل برای تقسیم و اجرای قدرت صحبت می نمایند. این پیر خرف نمیداند و تا حال نه فهمیده است که طالب منحیث یک گروه سیاسی منسجم در هیچ گاهی در ین سی سال مطرح نبوده است. مشتی از سپا هیان اجیر و قطاع الطریقان همراه با متحدین تروریستی و آی اس آی شان یک گروه سیاسی منسجم دارای اجندای سیاسی نیست که دولت با آن مذاکره کند. ما مورد تهاجم پا کستان قرار داریم و موضوع از طریق دو جانبه و یا طرح آن به شورای امنیت راه حل پیدا می نماید نه با مذاکره با یک عده وحشی های فاقد فرهنگ سیاسی و قطاع الطریقان فاقد یک هویت مستقل سیا سی.
این مشاور روابط بین المللی را گوشزد می نمایم که اظهارات دپلو مات های بر جسته به شمول معاون سابق یو نا ما که شهروند کا نا دا می باشد مطالعه کنند. بصورت واضح این افراد واقعبین جنگ فعلی تحمیلی را جنگ پا کستان میدانند نه یک جنگ با الهام از یک نهاد سیاسی منسجم داخلی دارای اهداف معین سیاسی – اقتصادی- اجتماعی. امید بحث اخیر شورای امنیت را این مشاور مطالعه کرده باشد. این هم تبصره من در باره بیانیه جناب صیقل در شو رای امنیت ملل متحد.===== این طرز بیان سفیر شجاع ما آ قای صیقل برای اولین بار ،خاطره صراحت کلام و انتقاد شدید سیاست تجاوزی پا کستان را در زمان مقاومت ضد تسلط جویی پا کستان به یاد می آورد. دپلومات های شجاع آن زمان با وجود حمایت صریح و ضمنی حلقات کشور های بسیار با نفوذ با سر سپردگی به وطن این جرئت را داشتند که پا کستان و سیاست تروریست پروری و تجا وز آن را در هر اجلاسی بیان کنند. در شرایط مو جود که ملل متحد ، جا معه غربی و سا زمان های سیاسی و استخباراتی شان همه توطئه ها و مدخلات مستقیم پا کستان را می فهمند چرا خا موش بودیم ؟ آ یا ما هویت و موجودیت مستقل داریم علت جبن ما چه بود ؟ . البته یکی از عوامل را قوین چنین گفته می توا نیم که کرزی و بیروی سیاسی اش و مشاور همه کا ره امنیتی وی سپنتا همیشه در صدد اچیای طالب و تجلیل و رهایی زندانیان طالب به نام مذاکره و جلوگیری از سرکوب کامل طالب با لوسیله نیرو های ملی و بین المللی بودند. کرزی و حلقات فاشیستی اطراف وی طالب را طلیعه تسلط مجدد حا کمیت تک قومی و انحصار قدرت و سر کوب دیگر سیاسیون مر بوط به تبار دیگر تلقی می نمود. این سیاست خواسته و نا خواسته در خدمت پا کستان بود و کرزی نمی خواست از پا کستان با این صراحت و جدیت انتقاد نماید. در قتل شهید داوود داوود ، شهید سید خیلی ، شهید شاه جان ، شهید استاد ربانی و شهید کا ظمی…. حلقات فاشیستی داخلی در تبانی با آی اس آس قرار داشت. اوضاع در کشور طوری تکا مل نموده که به تدریج بعد از سقوط کندز، معامله دند غوری ، و واقعات بدخشان ، جلریز و شهادت اسیران مسیر کابل غزنی پشتو نیسم در حالت دفاعی قرار گرفته و سایر سیاسیون باید ازین وضع حد اعظم استفاده نموده و عناصر ستون پنجم و جا سو سان پا کستان را به شمول جا سوس معروف و قاتل بی رحم گلدین مورد تاخت و تاز و انتقاد شدید قرار داده و به داد گاه کشیدن هم چون خاینین را به نام خیانت ملی مطرح سازند. غنی در تنگنا قرار گرفته یا باید با ملت باشد و یا با حاقات فاشیستی ستون پنجم طالب دوست و گلبدین دوست. بیانیه آ قای صیقل مظهر حد اعظم استفاده از اظهارات غنی در پارلمان می باشد.