احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمدعمران - ۱۹ عقرب ۱۳۹۱
نتیجه انتخابات امریکا با راه یافتن دوباره بارک اوباما به کاخ سفید زیاد دور از انتظار هم نبود. بسیاری از آگاهان پیش از اعلام نتایج انتخابات پیروزی دوباره اوباما را پیش بینی میکردند. در چند دهه گذشته کمتر رییسجمهوری در امریکا وجود داشته که دو دوره در کاخ سفید باقی نمانده باشد. میت رامنی رقیب جمهوریخواه اوباما زمانی که شکست خود را پذیرفت در جمع هوادارانش گفت که دلش میخواست به کاخ سفید راه پیدا میکرد تا امریکا مسیر تازهیی را آغاز کند. ولی مثل این که مردم امریکا مسیر اوباما را به حال کشور شان مفیدتر ارزیابی کردند و به او رأی دادند. ولی واقعا آمدن میت رامنی در عرصه قدرت میتوانست میسر امریکا را تغییر دهد؟ در این مورد هیچ نشانه روشنی در دست نیست که به اتکای آن چنین وعدهیی را قابل اجرا دانست. چون سیاستهای کلان امریکا پیش از آن که در دست این حزب و آن حزب باشد، در اختیار یک جریان اندیشه بزرگ قرار دارد که همواره مشرف بر سیاستهای داخلی وخارجی این کشور است. از سوی دیگر بسیاری از سیاستهای امریکا در قبال موضوعات مهم سیاسی جهان به وسیله سنای امریکا رقم میخورد و رییسجمهوری در حد یک اجرا کننده مطیع میتواند عمل کند.
ارزشهای پذیرفته شده در جامعه امریکا بیرون از حوزه صلاحیتهای افراد و گروهها قرار دارد و اکثر سیاستمداران این کشور بر سراین ارزشها دیدگاههای شبیه به هم دارند. حتا در جریان مبارزات و منازعات انتخاباتی میان رامنی و اوباما میشد این شباهتهای بزرگ را حس کرد. این دو نامزد که نمایندهگان دو حزب قدرتمند در امریکا هستند در بسیاری از سیاستهای کلان داخلی و خارجی خود نقطه نظرهای مشابه را تبارز میدادند، کما این که گاهی از نظر سلیقه میشد تفاوتهای میان ها را تشخیص کرد ولی در کل سیاستهای هر دونامزد در بسیاری از مسایل مهم و عمده داخلی و خارجی به نتیجه واحدی منجر میشد. برای مردم افغانستان هم مثل بسیاری از مردم جهان دنبال کردن انتخابات ریاست جمهوری امریکا خالی از دلچسپی نبود. به هرحال سیاستهای امریکا تاثیرات مشخصی براوضاع افغانستان و منطقه دارد و پیروزی هر یک از نامزدها میتواند از این منظر قابل تامل باشد. آقای اوباما رییس جمهور ازموده شده در چهارسال گذشته است. هرچند او کشتن بن لادن رهبر شبکه القاعده را درکارنامه خود دارد؛ ولی در دیگر زمینهها نمیتوان از موفقیتهای او در جنگ با تروریسم و امنیت افغانستان سخن گفت. آقای اوباما هرچند متوجه تهدیدهایی که از سوی پاکستان وجود دارد در سالهای پایانی دوره اول ریاست جمهوری خود شد ولی اقدامهای که علیه این کشور حامی تروریسم و بنیادگرایی برداشت، چندان ثمربخش نبوده است. آقای اوباما در حالی یک دوره دیگر چهارساله را در کاخ سفید از آن خود کرد که در چهارسال گذشته مشکل افغانستان نه تنها راه حل مناسبی نیافته است؛ بلکه وضعیت به شدت از گذشته بدتر شده و اعتماد مردم افغانستان به آینده صلح آمیز و درخشان به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. مردم افغانستان زمانی که تازه آقای اوباما قدرت سیاسی در امریکا را در دست گرفت با انتقاد از گروه برسرقدرت در ارگ ریاست جمهوری و به ویژه سیاست های آقای کرزی این امید در دلهای شان زنده شد که حالا در امریکا فردی قدرت را دردست گرفته که بهتر آنها را میفهمد و درک روشنی از وضعیت جاری در منطقه و افغانستان دارد. انکار نمیتوان کرد که مردم افغانستان نسبت به سیاستهای جورج بوش به دلیل حمایتهای آن چنانی از گروه ارگ به دیده تردید نگاه میکردند و این سیاستها را بیشتر از آن که به نفع ثبات و صلح در کشور بدانند، ضمانت سلطه یک گروه مشخص میدانستند. اما آقای اوباما تلاش کرد که رویکرد خود به قضایا را تغییر دهد. او ضمن این که به مقدار معینی به خاستگاههای تروریسم در آن سوی مرزها توجه نشان داد، به انتقاد از سیاستهای ارگ و رییسجمهوری کشور نیز پرداخت. به همین دلیل میانه او با ارگ ریاستجمهوری در یک برههیی از زمان به تیرهگی انجامید و تا حالا هم این مناسبات چندان بهبود نیافته است. به همین دلیل شاید آقای کرزی از پیروزی دوباره بارک اوباما چندان خوشحال نشد و پیامی را هم که او به این مناسبت فرستاد چندان صمیمانه نبود. آقای کرزی خوشتر میداشت که میت رامنی را در کاخ سفید ببیند. چرا که روابط او با جمهوری خواههان در سطح بالایی خوب است و این حزب بیشتر از هرحزب دیگری از آقای کرزی حمایت کرده است و حمایت میکند. اما از این روابط شخصی که بگذریم پیروزی آقای اوباما فرصت تازهیی است که این سیاستمدار امریکایی باید بیشتر و بهتر از آن در چهارسال آینده استفاده کند. او به هر حال سیاستی را در قبال افغانستان و منطقه آغاز کرده که هرچند با کاستیهای فراوانی توام است، ولی میتواند نتایج مثبتی را در پی داشته باشد. آقای اوباما با شریکهای سیاسی بدی در ساختار قدرت در افغانستان و منطقه رو به رو است. ارگ ریاست جمهوری در ده سال گذشته نتوانسته از خود چهره بارز و کارآ به جامعه ارایه کند. این گروه با انحصار مطلق قدرت در پی ایجاد دیکتاتوری در افغانستان است. در حال حاضر ارزشهای مردم سالارانه که در ده سال گذشته به کمک جامعه جهانی در کشور اساس گذشته شد، در شکنندهترین وضعیت ممکن قرار گرفته است. ارگ ریاست جمهوری هرچند از برگزاری انتخابات سال ۱۳۹۳ سخن میگوید ولی اهداف و نیات مشخصی در مورد این انتخابات دارد. تمهیداتی که ازحالا ارگ ریاست جمهوری روی دست گرفته نشان میدهد که این گروه در تلاش مهندسی روند انتخابات است. قانون انتخابات که از سوی مجلس نمایندگان تصویب شد ولی با کارشکنیهایی از سوی آقای کرزی رو به رو شده است. آقای کرزی مخالف حضور دو عضو بین المللی در کمیسیون شکایات شده واین موضوع به صراحت نشان میدهد که او میخواهد با دست باز در انتخابات از تاثیرگذاریهای خود سود ببرد. امنیت و مداخلات خارجی در امور افغانستان نیز از مسایل دیگری است که باید رییسجمهور اوباما به آن ها توجه نشان دهد. در زمان او نیروهای ناتوکشور را ترک میکنند؛ ولی بنیادهای دفاع ملی از تمامیت ارضی کشور در برابر مداخلات بیرونی ضمانت نشده است. افغانستان باید جایگاه مناسب خود را در سیاستهای بعدی آقای اوباما بیابد که ضمن تامین امنیت، روند دموکراتیزه کردن ساختارها را سد نشود.
Comments are closed.