فــروپــاشــیِ بـی‌بـازگشتِ طالبـان

گزارشگر:احمد عمران/ یک شنبه 25 اسد 1394 - ۲۴ اسد ۱۳۹۴

اعلام بیعت القاعده با ملا اخترمحمد منصور رهبر جدید طالبان، برخلافِ ادعاهای این گروه مبنی بر استحکام وضعیتِ آن پس از اعلام مرگ ملاعمر رهبر پیشین، این گروه را به سمتِ فروپاشیِ کامل سوق می‌دهد. اخیراً ایمن‌الظواهری رهبر شبکۀ تروریستی القاعده حمایتِ خود را از انتصابِ ملامنصور به عنوان رهبر تازۀ طالبان اعلام کرد. در همین حال، پسر اسامه بن‌لادن رهبر پیشینِ القاعده که چند سال پیش در حملۀ کماندوهای امریکایی در محل اقامتش در نزدیکی اسلام‌آباد پاکستان کشته شد، با انتشار نوار صوتی، از اعضای شبکۀ mnandegar-3القاعده خواسته است که در افغانستان، عراق و فلسطین به «جهاد»شان ادامه دهند.
هم‌زمانی بیعتِ رهبر رهبر القاعده با ملامنصور و تشویقِ ستیزه‌جویانِ القاعده به ادامۀ «جهاد»، بدون شک با وضعیتِ بحرانیِ گروه طالبان مرتبط است. خصلتِ گروه‌های تروریستی عمدتاً بر عملکرد انفرادی و تک‌محورانۀ رهبری آن تأکید دارد. القاعده حتا زمانی که در کنار طالبان در افغانستان طرح توطیۀ جهانی را سازمان‌دهی می‌کرد، خود را چندان وابسته به طالبان و رهبری آن نمی‌دانست و همین‌گونه طالبان نیز نیاز جدی به حمایتِ القاعده از خود نمی‌دیدند. هرچند این دو گروه در تبانی با هم قرار داشتند و در مواقعِ حساس یکدیگر را پوشش می‌دادند، ولی خصلت مستبدانۀ ساختاریِ آن‌ها اجازۀ فعالیت‌های مشترک را از آن‌ها گرفته بود. اما زمانی که القاعده به دست داشتن در حمله به برج‌های تجارت جهانی در نیوریارک متهم شد، به حمایتِ گروه طالبان احساسِ نیاز پیدا کرد.
طالبان حالا پس از مرگ رهبر پیشینِ خود، به همان وضعیتِ در حالِ فروپاشیِ القاعده دچار شده است. فروپاشی ماشین جنگی و سیاسی طالبان، امری قطعی و برگشت‌ناپذیر به نظر می‌رسد و اگر چنین نمی‌بود، بدون شک ایمن‌الظواهری رهبر القاعده از رهبر جدیدِ این گروه اعلام حمایت نمی‌کرد.
گروه طالبان با وجود تلاش‌هایی که جریان دارد تا از فروپاشی محتومِ آن جلوگیری شود، دچار اختلافاتِ شدید میان رهبران و اعضای برجستۀ خود است. شمار زیادی از مشهورترین فرماندهان و مقام‌های این گروه، پس از اعلام مرگ ملا عمر از این گروه جدا شده‌اند و برخی دیگر نیز در حال دور شدن از رهبری جدیدِ خود استند.
رهبری جدیدِ طالبان به دلیل همان خصلتِ استبدادیِ سازمانیِ گروه‌های تروریستی، نتوانست از فرصتی که برایش ایجاد شده بود، به نفع رویکردِ جدید بهره‌برداری کند. رهبری جدید طالبان به‌آسانی با اعلام مرگ ملا عمر می‌توانست شرایط را به نفع خود تغییر دهد و وارد مناسباتِ تازه شود. این مناسبات می‌توانست بخشی از به رسمیت شناختنِ وضعیت کلیِ جهانی باشد که دیگر نمی‌تواند بر پایه‌های بنیادگرایی و تروریسم به حیاتِ خود ادامه دهد.
تاریخ مصرفِ ایدیولوژیکِ طالبان حداقل در منطقه به پایان رسیده و گروه‌هایی با استفادۀ ابزاری از معتقدات و ارزش‌های دینی توده‌ها، نمی‌توانند بر آن‌ها هژمونی خود را اعمال کنند. گروه طالبان دچار اشتباه محاسباتی شد و به جای این‌که راه درست را انتخاب کند، بازهم خود را محکوم به شکست کرد. راه درست این بود که رهبری جدید طالبان در خط و مشی و برنامه‌های گروه طالبان، تغییراتِ اساسی وارد می‌کرد و راه خود را از گروه‌های تروریستی جدا می‌ساخت. شاید با این ترفند می‌توانست زمانِ بیشتری برای تجدید سازمان به‌دست آورد، ولی پیوستنِ دوباره به القاعده و اعلام «جهاد»ِ پسر اسامه علیه امریکا و غرب، می‌تواند کل پروژۀ طالبان را به نابودی بکشاند.
رهبری جدیدِ طالبان با این حرکت نه‌تنها نتوانست در میان طرف‌دارانِ ناراضیِ خود محبوبیت بیابد، بل یک بارِ دیگر سیمای تروریستیِ خود را در معرض دیدِ جهانی قرار داد. ظرف پنج تا شش سال گذشته، تلاش‌های بی‌وقفه‌یی به جریان افتاده بود تا طالبان را از فهرستِ سیاه بیرون کنند و نگاه جهانی را به این گروه تغییر دهند. این تلاش‌ها به میزان قابل توجهی وضعیتِ گروه طالبان را تغییر داد. ایجاد دفتر قطر و بعد اعلام حمایتِ کشورهای درگیر در مبارزه با تروریسم از روند گفت‌وگوهای صلح، بسیاری از هوادرانِ طالبان را به این خوش‌بینی نزدیک کرده بود که طالبان رویکرد سیاسی را به جای رویکرد نظامی برمی‌گزینند و خود را از مخمصۀ بزرگِ نابودی بیرون خواهند کرد. مرگ ملا عمر واقعاً این زمینه را برای گروه طالبان فراهم ساخته بود، اما اشتباهاتِ استراتژیک رهبری جدید، این فرصت را نیز از طالبان گرفت. حالا گروه طالبان در ورطۀ سقوط بی‌بازگشت قرار دارد و اعلام بیعتِ رهبر القاعده و هر گروه دیگر در جهان که اهدافِ تروریستی را دنبال می‌کند، نمی‌تواند باعث نجاتِ آن شود.
طالبان به همان سرنوشتی دچار می‌شود که پیش از این گروه‌های تروریستی به آن دچار شده بودند. اعلام بیعتِ ایمن‌الظواهری که دقیقاً برای ابقای دوبارۀ طالبان صورت گرفته، نتیجۀ معکوس می ‌دهد و حتا طرف‌دارانِ این گروه را در داخل نیز دچار عصبانیت و سرخورده‌گی خواهد کرد.
طالبان سرنوشتِ خود را رقم زدند و دولت نباید به هیچ صورت با این گروه به گفت‌وگو بنشـیند. دروازۀ هرگونه گفت‌وگو با طالبان بسته شده و دولت‌مردانِ کشور این نکته را باید دریافته باشند. ایجاد هرگونه رابطه با افرادی از آدرس طالبان، به معنای به رسمیت شناختنِ تروریسم است. افرادی که واقعاً از وضعیتِ موجود ناراضی‌اند، باید در گامِ نخست نشان دهند که هیچ پیوندی با گروه طالبان و رهبری جدیدِ آن ندارند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.