گزارشگر:چهار شنبه 23 سرطان 1395 - ۲۲ سرطان ۱۳۹۵
بخش هشتم/
نویسـنده: دکتور مصطفی محمود
مترجـم: سیداحمـد اشرفی
ریاضت و مجاهدت چندین مرحله دارد: مرحلۀ اول عبارت است از تخلیۀ نفس از عادتهای زشت و مذموم، و آن از طریقِ اعتراف به گناه و عیب ممکن میشود. چنانکه حضرت موسی (ع) بعد از آنکه یک نفر مصری را اشتباهاً به قتل رسانید، چنین گفت:
«رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ» (سورۀ قصص: ۱۶)
ترجمه: پرودگارم! هر آیینه من بر نفسِ خویش ستم کردم، پس مرا بیامرز و خداوند او را آمرزید.
و چنانکه حضرت یونس در میانۀ امواج دریا فریاد کرد:
«لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمین» (سورۀ انبیاء: ۸۷)
ترجمه: معبودی جز تو نیست، تو از شریک و عیب، پاک و منزهی و من از جملۀ ستمکارانم.
مرحلۀ دوم عبارت است از: توبه کردن و قطع رابطه نمودن با گذشته و پیشمانی از اعمال زشتی که انجام شده و مراقبت و محاسبۀ نفس پس از آن، چه در عمل و چه در احساس و اندیشه.
مرحلۀ سوم عبارت است از: مجاهدت و مبارزه با امیال و خواهشها توسط اضداد آن، مثلاً بخل و امساک را با انفاق و سخاوت، شهوت را با عفت و پاکدامنی، خودخواهی و انانیت را با ایثار و خودگذری، و تکبر و غرور را با تواضع و شکستهنفسی و تنبلی و کسالت را با کار و فعالیت. با این شیوه نفسِ آدمی به نقطۀ اعتدال میرسد و اعتدال راه حکمت و کمال است.
البته این ریاضت بدون طلبِ مدد و کمک پروردگار و بدون نماز و نیایش و خشوع و خضوع در برابرِ او و فانی شدن در محبتِ او و رسیدن به توحید کامل که همانا اطاعتِ کامل و بیقیدوشرط از خداوند و مقدم داشتن خواستۀ او برخواهشهای خویش است، به کامیابی نمیرسد. اما زمانی که شروط فوقالذکر متوفر شد، بهطور معجزهآسا و حیرتآور تشویش و اضطراب به آرامش، پریشانی و ترس به اطمینان خاطر، و دنائت و پستی شهوترانی به عفت و پاکدامنی مبدل میگردد و کمبودیهای نفس به کمال میرسد.
اوج مداوای روانی در اسلام ذکر خداست. ذکر خدا با قلب و اعضا و سلوک و عمل انجام میشود و مستلزم آن است که آدم حضور همیشهگی آفریدگار جهان در همه ساحات زندهگی را استشعار خود قرار داده وی را همیشه در گفتار و کردار خود حاضر و ناظر بداند.
در ذکر خدا هم علاج است و هم وقایه و هم امنیت و اطمینان خاطر؛ زیرا که ذکر خدا بنده را به پروردگار و آفریدهگارش و روح آدمی را به منبع اصلیاش که بر همه رنجها و دردهای او آگاه و بر شفای او تواناست، وصل میسازد. خداوند میفرماید:
«ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ « (سورۀ غافر: ۶۰)
ترجمه: مرا بخوانید، دعای شما را استجابت میکنم.
«فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ» (سورۀ بقره: ۱۵۲)
ترجمه: پس مرا یاد کنید، یاد میکنم شما را.
زمانی که بنده تحت فرمان خدا درآمد و قلبش در برابرِ او خشوع و خضوع پیدا کرد و با همۀ وجود، خود را به او تسلیم نمود، جلوههایی از صفات الهی بر قلبش میتابد و تاریکیهای درونش را نورباران میکند و ویرانیهای نفسش را آباد میسازد.
Comments are closed.