احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:منو چهر - ۲۰ عقرب ۱۳۹۱
لااقل در دهسال اخیر، ما شاهد غوغاهایی بودهایم که هر از چند گاهی در حلقات و مجالس سیاسی فرهنگی، پیرامون خط مرزیِ دیورند رخ دادهاند؛ این سروصداها یا از روی بغضِ شدید بودهاند و یا هم از روی حُبِ بیجا. شاید هم به همین دلیل است که هیچ گروه و یا دستگاهی از روی خِرد و سنجش، به این مهم توجه نکرده است.
با آنکه گروهها و افرادِ گوناگون انتقادهای شدیدی را بر داعیۀ دیورندخواهی وارد کردهاند، اما این انتقادها هرگز نتوانسته راهی معقول بر اذهان مقاماتِ حکومت و اولیای امور باز نماید؛ زیرا دیورندطلبی، رفتهرفته به سنت و باورِ راسخِ مقامات حکومتی تبدیل شده است، و تا جایی که تاریخ به یاد دارد نیز بحث وحدت پشتونهای دو سوی خط دیورند، یکی از دغدغههای اصلیِ شاهان افغانستان ـ بهغیر از بانیِ اصلیِ این کشور، عبدالرحمانخان ـ بوده است.
یگانه انتقاد مخالفان این داعیه، آن است که به رسمیت نشناختنِ خط دیورند به عنوان خاک اصلیِ پاکستان، باعث دخالتهای درازمدت و اعمال استراتژی سلطهطلبانۀ پاکستان شده است. از اینرو روشن کردنِ تکلیف مرزی با پاکستان، باعث قطع این دخالتها خواهد شد.
هرچند منطقِ این انتقاد، کاملاً واضح و درست مینماید؛ اما کمتر کسی در میان حکومتیان جرأت پذیرشِ این منطق را داشته است. مسالۀ دیورند، به یک مساله ناموسی شباهت پیدا کرده است و حکومتیان تصور میکنند که اگر کسی خاکهای آن سوی دیورند را به سود پاکستان به رسمیت بشناسد، خواهانِ تجزیهطلبی شده و وطنپرستیاش زیر سوال رفته است. به همینخاطر هم است که هیچگاه از میان حکومتیان، کسی جرأت ابراز نظر واقعبینانه را نداشته است.
اما اکنون گمان میرود که رییسجمهور کمکم به حقانیتِ پاکستان در این مورد پی برده است. این موضوع هرچند در رفتار و گفتارِ او مشاهده نشده است ـ که آنهم به نظر میرسد از ترس متهم شدن به خیانت قومی تا کنون آشکار نشده ـ؛ اما از اینکه مردم آن سوی سرحد هیچگاه به افغانستان نخواهند پیوست و پاکستان نیز هیچگاه چنین اجازهیی نخواهد داد، کاملاً مطمین گشته است. زیرا بر فرض اگر چنین برنامهیی روی دست گرفته شود، باید همهپرسییی صورت گیرد که در آن صورت نیز هیچ پاکستانیِ آن سوی سرحد، افغانستانی را که هیچ چیز ندارد بر آنهمه امکانات از رفاه نسبی گرفته تا حقوق بالای شهروندی، ترجیح نخواهد داد. افزون بر آن، در میان پشتونهای آن سوی سرحد، داعیۀ یک کشور جدید و مستقل به نام پشتونستان مطرح است تا یکجا شدن با افغانستان.
مساله دیگر اینکه حکومت پاکستان اکنون رسماً حاکم بر آن سوی دیورند است. این کشور دارای ثبات نسبی و ارتش کاملاً مجهز و قوی میباشد و سالها در افغانستان دخالت کرده و ریشه دوانده تا از این حاکمیت دفاع کند. اما در حال حاضر، افغانستان کشوری ضعیف و ویران است که حتا توانایی حفاظت از قلمروِ فعلیِ خود را ندارد و اگر حمایت جامعه جهانی از آن برداشته شود، بهراحتی بهسان گذشته به اشغال پاکستان درمیآید. بنابراین، این خیال که آن سوی سرحد جزوِ خاک افغانستان گردد، خیالِ خام و باطلی بیش نیست.
آقای کرزی تمام این مسایل را درک کرده، ولی همان گونه که در بالا ذکر شد، از اتهام خیانت قومی میترسد و نمیتواند بر بنیاد واقعیتها یک موضع عاقلانه و قاطع اتخاذ کند. اما به نظر میرسد که او قصد دارد با خاموشی و بیتوجهی نسبت به این مساله، حرمتِ این داعیه را بشکند. این حرمت شکستن از آنجا دستیاب میگردد که نخست در میان مردم گفته شود که چنین ادعایی برحق نیست و ما نباید افغانستان را فدای دیورند کنیم. هرگاه چنین فکری در میان مردم مسلط گردد، آن زمان رییسجمهور نیز میتواند موضعِ خویش را اعلام بدارد.
بر علاوۀ آنکه ایالات متحده و سایر کشورها، مساله دیورند را به سود پاکستان حلشده میپندارند و میدانند که بدون روشن کردنِ این معضل، برگشتِ ثبات به افغانستان ناممکن است، بسیاری از مردم افغانستان نیز به پایان یافتنِ این ماجرا مشتاقاند. بیتردید که این واقعیتها بر رییسجمهور تاثیرِ خود را گذاشتهاند. او نیک میداند سالیانِ سال حاکمان گذشته با اصرارِ مفرط بر این داعیه، افغانستان و تمام نیروهای مادی و معنویِ آن را به هدر دادند و نه تنها در این راه توفیقی بهدست نیاوردند، بلکه اقتدار و حاکمیتِ خویش را قربان ساختند و اما در مقابل، پاکستان روزبهروز به عنوان جانبِ محق، مورد حمایتِ جامعه جهانی قرار گرفت تا آنجا که زمینه مداخله در افغانستان و اشغالِ آن برایش مساعد گشت.
حالا اگر این فرض که رییسجمهور کرزی در همین ایام باقیماندهاش تصمیم گرفته مساله دیورند را روشن بسازد، درست باشد؛ بیگمان که سود زیادی از آن خواهد برد.
یکی آنکه، شرایط مساعدتری را برای ابقای خود و یا بر سرِ کار آوردنِ یکی از همکارانش بهدست خواهد آورد؛ چون اینگونه، نه تنها حمایت پاکستان را بهدست خواهد آورد، که بسیاری از مردم مملکت را در کنار خود خواهد داشت.
دوم اینکه، برگشت ثبات به افغانستان که با حل معضلِ دیورند پیوند ناگسستنی دارد، باعث میشود که آقای کرزی روسفیدیِ تاریخی را در مقیاسی بزرگتر بهدست بیاورد.
ای کاش چنین گردد!
Comments are closed.