اندربابِ فاجعۀ کر و کور شدنِ حاکمان

گزارشگر:احمد عمران/ چهار شنبه 6 اسد 1395 - ۰۵ اسد ۱۳۹۵

به دنبال هر حادثۀ بدی که در افغانستان اتفاق می‌افتـد، کسانی هستند که مستقیم آن را به ناکارآمدیِ دولت ربط می‌دهند. بیشتر کسانی که دولت را مقصرِ همۀ خرابی‌ها می‌دانند، عمدتاً همان‌هایی‌اند که خود نیز روزگاری در بلندترین سمت‌های دولتی کار کرده‌اند. این مسأله تنها به دولتِ فعلی، یعنی دولت وحدت ملی نیز محدود نمی‌شود. در گذشته هم وقتی مشکلی به وجود می‌آمد، بسیاری‌ها و به‌ویژه منتقدانِ حکومت انگشتِ انتقاد را mandegar-3مستقیم به سمتِ دولت نشانه می‌گرفتند و می‌گفتند دولت توانایی رهبریِ کشور را از دست داده و یا این‌که با بحران مشروعیت مواجه شده است. امروز هم این روند به‌صورتی سرسام‌آور جریان دارد.
امروز کسانی از دولتِ فعلی انتقاد می‌کنند که عمدتا در جناح دولتِ پیشین قرار داشته‌اند. علاوه بر این‌ها، البته گروه‌ها و جناح‌های ناراضیِ زیادی‌اند که گناهِ وضعیت فعلیِ کشور را به گردنِ دولت‌مردان می‌اندازند. در این‌که دولت‌مردانِ امروز و دیروز، نقش اساسی در مشکلاتِ کشور بازی کرده اند و می‌کنند، جای شک وجود ندارد، ولی نمی‌توان به‌صورتِ قاطع فقط و فقط مشکل را به گردنِ دولت انداخت. شاید مسایلِ بسیار پیچیده و بغرنجی در ایجاد یک وضعیتِ بحرانی نقش داشته باشند که حتا دولت از مهارِ آن‌ها ناتوان باشد؛ اما با این حال دولت در بسیاری از مسایل همچنان متهمِ اصلی به شمار می‌رود. آیا واقعاً چنین است و یا این‌که ما با فروکاستنِ مسایل تلاش می‌کنیم نزدیک‌ترین نشانی را برای مشکلاتِ جامعه سراغ کنیم؟
به نظر می‌رسد مشکل جدی، در عدم بررسیِ دقیقِ مسایل از زوایای گوناگون است، اما در عین حال چیزهای دیگری اتفاق می‌افتند که چنین دولت را به متهمِ شماره‌یکِ بدبختی‌های جامعه تبدیل می‌کنـد. این چیزها کدام اند و چرا چنین نقشِ کلیـدی‌یی در متهم ساختنِ دولت بازی می‌کنند؟
در گام اول، به نظر می‌رسد عدم صداقتِ دولت‌مردان به تعهدات‌شان این وضع را به‌وجود آورده است. دولت‌مردانِ فعلی با وعده‌های چرب‌ونرمِ زیادی وارد عرصۀ قدرت شدند. اگر به یاد داشته باشیم، سرانِ دولتِ فعلی در روزهای مبارزات انتخاباتی‌شان، صدها مژده و نوید می‌دادند. یادم هست که اشرف‌غنی رییس جمهوری فعلیِ کشور چنان با اطمینان و غرور، وعده‌های پُرطمطراق به مردم تحویل می‌داد که فکر می‌کردی با آمدنِ این شخص، کشور به‌یک‌باره از این رو به آن رو خواهد شد. البته افغانستان از این رو به آن رو هم شده، اما کاملاً در جهتِ خلافِ وعده‌های جناب رییس‌جمهور!
آقای عبدالله هم دستِ کمی از رقیب انتخاباتیِ خود که حالا به شریک قدرتِ او تبدیل شده، نداشت. او نیز می‌گفت که کشور در وضعیتِ بسیار بدی به‌سر می‌برد و اگر او بیاید، قدرت را دوباره به مردم برمی‌گرداند. اما با آمدنِ او نه‌تنها که قدرت به مردم برنگشت که حالا حتا دستِ مردم به دامنِ او هم نمی‌رسد.
در گام دوم، عدم تواناییِ مدیرانِ کشور نسبت به درکِ وضعیت و بررسیِ موشکافانه به نظر می‌رسد. دولتِ فعلی و به‌ویژه رییس جمهوری به همان بیماری‌یی مبتلا شده که خودش آن را به رییس‌جمهوریِ پیشین نسبت می‌داد، یعنی محدود شدن در حلقۀ خاصی از نزدیکان و عمدتاً چاپلوسانِ دربار. آقای غنی که حالا در چهاردیواری ارگ محبوس شده، اوضاع کشور را از دریچۀ تحلیل و نگاهِ چند نفری می‌بیند که در اطرافش به عنوان مریدانِ حلقۀ خاص قرار گرفته‌اند. تاریخ سیاسیِ بسیاری از کشورهای جهان و به ویژه افغانستان، گواهِ تلخی از چنین تجربه‌هایی‌ست که دولت‌ها و دولت‌مردان را به خاک سیاه نشانده‌اند.
بی‌اعتمادی ناشی از حُبِ قدرت سبب می‌شود که حاکمان دیگر اوضاع را آن‌گونه که هست نبینند، بل آن‌گونه که باید باشد، ببینند. حلقۀ خاص نیز همواره می‌کوشد که تصویری اشتباه اما مورد پسندِ حاکمان را به آن‌ها ارایه کند. من کاملاً باور دارم وقتی آقای غنی از نزدیکانش چیزی می‌پرسد، آن‌ها پس از یک عالم تحسین و تمجید از کارنامۀ دولتِ تحت رهبری او، تصویری کاملاً غلط از اوضاع ارایه می‌کنند.
در گام سوم، عدم تصمیم‌گیریِ به‌موقع و صایب برای حلِ مشکلاتِ جامعه به چشم می‌خورد. وقتی دولت‌مردان به اطلاعاتِ دقیق و موثق دسترسی نداشته باشند، بدون شک در تصمیم‌گیری اشتباه می‌کنند و جامعه را به سوی فاجعه سوق می‌دهند. دولت‌مردانِ فعلی از زمانِ رسیدن به قدرت، پشتِ سرهم تصمیم‌هایی می‌گیرند که بسیاری از آن‌ها به سود جامعه و منافع ملیِ کشور نیست. این تصمیم‌ها سبب می‌شوند که نارضایتی در جامعه به اوجِ خود برسـد و فاصله میان دولت و مردم روز به روز افزایش پیدا کنـد.
اگر به میزان اعتماد مردم به حکومتِ فعلی نگاه کنیم، به‌ساده‌گی درمی‌یابیم که این حکومت بیشتر از هر حکومتی ـ حتا از برخی حکومت‌های استبدادیِ گذشته در افغانستان ـ محبوبیتِ خود را از دست داده و عملاً به رژیمی دچارِ بحرانِ مشروعیت بدل شده است. رییس جمهور غنی و داکتر عبدالله رییس اجرایی حالا هرقدر هم که تلاش کنند، دیگر نمی‌توانند به عنوان چهره‌های محبوب در میانِ هوادارانِ خود ظاهر شوند. وقتی به فضای مجازی نگاه می‌کنیم، آشکارا به این قهر و نارضایتیِ مردم از سرانِ حکومت پی می‌بریم.
به هر حال، هدف نوشتۀ حاضر این بود که حداقل نشان دهد که چگونه دولت‌ها به متهمِ ردیف‌اول تبدیل می‌شوند، هرچند که ممکن است در همۀ قضایای بد به‌صورتِ مستقیم دست نداشته باشند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.