جنــگ فــرامـوش‌شـده

گزارشگر:هندوستان تایمز/ شنبه 9 اسد 1395 - ۰۸ اسد ۱۳۹۵

روز شنبه در اثر یک حمله انتحاری که تظاهرات گسترده و مسالمت‌آمیز هزاره‌ها در کابل را هدف قرار داد، بیش از ۸۵ نفر کشته و ۲۰۰ تن دیگر زخمی شدند. افغانستان که دیریست علیه گروه طالبان مستقر در پاکستان می‌جنگد، در حال حاضر با گروه تروریستی داعش نیز مواجه است؛ گروه mandegar-3تروریستی که مسوولیت این حمله مرگبار را به عهده گرفت. متاسفانه جنگ افغانستان که زمانی به‌عنوان جنگ خوب باراک اوباما قلمداد می‌شد، حالا به یک جنگ فراموش‌شده‌ی او مبدل شده است. او نسبتا به اعزام یک هزار نیرو به کشور پولند در برابر تهدید احتمالی روسیه، می‌اندیشد.
پیشنهاد زلمی خلیل‌زاد، سفیر سابق امریکا در افغانستان مبنی بر این‌که امریکا باید پاکستان را دیگر فراموش کند و کمک‌های نظامی و ملکی‌اش را به این کشور قطع نماید، با وجود سابقه‌ی مشکوک پاکستان به‌عنوان متحد امریکا، از جانب واشنگتن پذیرفته نخواهد شد. این‌که ملا اختر محمد منصور، رهبر طالبان در ماه می توسط هواپیماهای بدون‌سرنشین امریکا کشته شد، تعجب‌آور بود اما این‌که او فقط در چند کیلومتری کویته و در خاک پاکستان کشته شد، نه. حتی منصور اولین یاغی نبود که سر از خاک پاکستان در آورد. این کار از جمله‌ اقداماتی است که باید امریکا یک دهه قبل شروع می‌کرد.
تا سال ۲۰۰۵ تصور می‌شد که پاکستان، امریکا را در جنگ جهانی‌اش علیه تروریزم با دستگیر کردن مداوم عملیاتی‌های غیرقابل اعتماد القاعده مثل ابو ذبیده و خالد شیخ محمد در برابر غرامت، کمک می‌کند.
تنها زمان، می‌تواند ثابت کند که این حمله هواپیماهای بدون‌سرنشین امریکایی، هشداری از سر آمدن حوصله امریکا نسبت به حمایت پاکستان از طالبان و رویکرد این کشور نسبت به افغانستان است و یا هم تعیین خط و نشان از سوی امریکا برای پاکستان: «با ما هستی یا علیه ما؟». ایالات متحده امریکا باید از پس مشکلات فراوان انتخابات سال جاری‌اش برآید و در غیر آن، جهان با بحران‌های فراوانی مواجه خواهد شد. فرصت هنوز با پاکستان است که تا آمدن یا انتخاب شدن رئیس جمهور بعدی امریکا، تمامی اعمال‌اش را بازسنجی ‌کند و بالای طالبان به آن صورت که لازم است، فشار ‌آورد. این کشور از این فرصت برای گسترده ساختن نفوذش در افغانستان و بدترسازی اوضاع در کشمیر نیز استفاده خواهد کرد.
جنگ علیه تروریزم بین‌المللی باید توسط همکاری میان دولت‌ها و کمک به یکدیگر، به پیش برده شود. یک بخش بزرگی از این جنگ، هماهنگی استخباراتی در میدان نبرد است؛ جایی که تقریبا تمامی کارهای سخت انجام شده است. کشتن منصور همانند مورد اسامه بن‌لادن، بدون خبرکردن پاکستانی‌ها، نشان‌دهنده ماهیت روابط میان دستگاه‌های استخباراتی امریکا و پاکستان است که کاملا روی فرصت‌طلبی و بی‌اعتمادی حاد و حساس، بنا شده است. این موضوع، یک مشکل بسیار بزرگ در میدان جنگ بوده است که باعث شده تا ایالات متحده خود به دفاع از خودش در خاک پاکستان متوصل شود و یا در رفتار و رویکردش تغییر بیاورد.
در زمان جهاد افغانستان در سال‌های ۱۹۸۰، امریکایی‌ها تامین و تمویل این جهاد را به عهده آی‌اس‌آی سپرد و این دستگاه استخباراتی به‌عنوان تنها دریافت‌کننده پول و مواد، سرنوشت گروه‌های مختلف مجاهدین را در دست گرفت. پاکستان پس از سال ۱۹۷۱ در پی عمق استراتژیک‌اش در افغانستان، علیه هند شد اما ایالات متحده در پی شکست اتحاد جماهر شوروی بود. اهداف آنها متفاوت از همدیگر بودند، اما روابط میان هردو دستگاه استخباراتی، در کل تیره نشد. پاکستان آزاد گذاشته شد تا تحقیقات برای ساختن بمب اتومی‌اش را پیش ببرد و «تروریزم سیک» را پرورش دهد.
همکاری در مرحله حاضر به گونه‌ی بدی شروع شد؛ به‌خاطر این‌که جنرال محمود احمد، اولین مشاور و مامور سری استخبارات پاکستان برای ملا عمر در سال ۲۰۰۱ که به تاکید امریکا فرستاده شده بود، دقیقا برعکس به ملا عمر مشوره داد. او از طالبان تقاضا کرد تا به جنگ ادامه دهند. پرویز مشرف در آن زمان در حلقه‌ای ضعیف قرار داشت و نمی‌توانست در برابر خواست‌های خشمانه‌ی امریکا که احمد تبدیل شود، مقاومت کند. سپس، جانشین او جنرال احسان‌الحق، شخص تضمینی برای همکاری بود. با آمدن جنرال اشفاق کیانی در سال ۲۰۰۴، این وضعیت دوباره برگشت و با شرارت همراه شد. روابط سازمان سیا و آی‌اس‌آی خراب شد و جنرال ندیم تاج، جانشین کیان در سال ۲۰۰۷، آن را خراب‌تر کرد. پس از آن، سازمان سیا به صورت فزاینده‌ای نسبت به این دستگاه پاکستانی و گرایش طبیعی سیاست دوگانه و فریب‌اش، محتاطانه برخورد کرد و شریک‌سازی اطلاعات حیاتی استخباراتی را دیگر متوقف ساخت.
تنها جنبه‌یی که در تازه‌ترین حملات هواپیماهای بدون‌سرنشین امریکایی جدید بود، این بود که در ایالت سرکش و ناآرام بلوچستان انجام شد؛ جایی‌که اوضاع جنگی هنوز خشن و خشونت‌زا است. بی‌ثباتی مداوم، نگرانی را برای اسلام‌آباد به بار آورده است و به شدت ترس دارد که چینایی‌ها از پروژه‌های چندین میلیاردی‌شان در این ایالت دست بکشند.
اوضاع در زمانی این گونه شده است که آینده هند پس از توافق‌نامه سه‌جانبه افغانستان، ایران و هند در مورد چابهار، در منطقه نسبتا روشن‌تر به نظر می‌رسد. سهام هند با افتتاح بند سلما در هرات و دانشگاه علوم زراعتی در کندهار، بالا گرفته است. تقویت شدن نیروهای امنیتی افغانستان نیز به نفع هند و افغانستان است. هند می‌تواند پلی میان افغانستان و امریکا باشد. هند می‌تواند در برقراری تماس‌ها میان رهبران منطقه‌ای کمک کند. هند باید ظرفیت‌هایش را برای افزایش و ادامه فعالیت‌هایش بدون در نظرداشت نیات پاکستان، تقویت و بالا ببرد.
انتظار می‌رود که پاکستان بازهم به تحت فشار قراردادن افغانستان توسط شبکه حقانی و گروه طالبان، ادامه بدهد. پاکستان احتمالاً فکر می‌کند که با همان فعالیت‌های معمول‌اش علیه هند، یک روزنه‌ی امید دارد و از آن طریق پیش خواهد رفت. افزایش‌دادن درگیری‌های تروریستی در کشمیر، آخرین تلاش این کشور برای جلب توجه امریکا است و نگرانی‌ها از بالا گرفتن (یک درگیری احتمالی هسته‌ای) را برای رسیدن به این هدف، افزایش می‌دهد. این کشور در زمانی که ایالات متحده پریشان و درگیر چالش‌های زیادی است، تلاش می‌کند تا دوباره بر موضع‌اش بالای کشمیر برگردد.
بالآخره، بسیاری از کارشناسان و رسانه‌های هندی به روایتی می‌پردازند که گروه دولت اسلامی یک تهدید جدید علیه هند است و دلیل این تهدید را استقرار این گروه جهادی در پاکستان می‌دانند. گروه داعش در واقع هم یک تهدید است اما در حدی که زیر سایه نقش شرورانه پاکستان نسبت به تروریزم در منطقه، قرار داشته باشد و این چیزی است که ایالات متحده باید مواظب آن باشد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.