احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:چهار شنبه 3 سنبله 1395 - ۰۲ سنبله ۱۳۹۵
گاهی اوقات برخی اخبار و گزارشها، چنان انسانِ آگاهِ افغانستانی را از زندهگی در این ماتمکده نااُمید میسازد که بهناگاه با خود میگوید: آنهایی که دار و ندارِ خویش را میفروشند و با قبولِ خطراتِ فراوان، دل به کوه و جنگل و دریا میزنند تا راهی به سوی زندهگیِ آرام در ساحلهای دور بگشایند، کاملاً حقبهجانباند؛ شاید در این راه برخیها شکارِ گلولۀ مرزبانان و یا طعمۀ نهنگانِ دریا شوند، ولی آن عده که به مقصد میرسند و شرایط پذیرش در جامعۀ میزبان را تکمیل میکنند، در واقع کلیـدِ یک عمر زندهگیِ انسانی و تضمینشده را برای خود و فرزندانِ خویش بهدست آوردهاند. اما زندهگی در افغانستان، هر روز مُردن و دم فروبستن است!
یکی از این اخبار و گزارشها، شکست یا عقبنشینیِ نیروهای دولتی در هلمند و کندز، و همچنین مدال و رتبه گرفتنِ مقامات و صاحبمنصبانِ از همهجا بیخبر در کابل است.
ماههاست که جنگ در شمال و جنوبِ کشور بهشدت جریان دارد و هر روز قریه و ولسوالییی بهدستِ دشمن سقوط میکند و پس از هر سقوط، دستانِ آلودۀ برخی مقاماتِ امنیتی و نیز بیکفایتیِ برخی دیگر بر مردم آشکار میگردد. در هر شکست و عقبنشینییی باخبر میشویم که سربازان و افسران، روزها و هفتهها پیش، تحرک و تجمعِ طالبان را به مقاماتِ مافوق اطلاع دادهاند، اما آنقدر تعلل و بیاعتنایی صورت گرفته که به یکباره سیلِ طالبان گلیمِ پوستههای دولتی را جمع کرده و فاجعه رُخ نموده است.
این تجربه بارها و بارها تکرار شده و همچنان آثارِ آن در کندز و هلمند قابلِ رؤیت است. اما در این حالتِ تأسفبار، نهتنها حکومت برنامهیی برای بازپُرسی از مقاماتِ امنیتی و ایجاد اصلاحات در ارگانهای تحت امرشان ندارد، بلکه در بدترین شرایطِ ممکنِ جنگی، رتبهها و ترفیعاتِ نظامی را به گونۀ بیحساب و کیلویی، بر شانۀ فارغبالترین آدمها در مرکز مینشاند؛ آنهایی که نه آفتابِ میدانِ جنگ، پوستِ صورتشان را لمس کرده و نه فعالیتِ مغزِ گوهربارشان فتح و فتوحی در عرصۀ نظامی بهبار آورده!
ریاستجمهوری به ناکامترین مقامات و مدیرانِ همکاسۀ خویش در نهادهای ملکی و نظامی، مدال و رتبه هـدیه میدهد و آنها نیز به نوبۀ خود، این لطف را در حقِ نوچهها و مریدانِ خویش بهجا میآورند و این دورِ باطل، تا زیردستترینها ادامه مییابد. به گونۀ مشت نمونۀ خروار، چند روز پیش، عبدالرحمان رحمان معین ارشد امور امنیتیِ وزارت امور داخله، رتبۀ دگروالی را بر شانههای پسرِ جوانش نشاند؛ پسری که شاید بیستوچند سال بیش از عمرش نگذشته و جلدِ صاف و براقش نیز هیچ نشانهیی از شهکاری در میدانِ نبرد ندارد.
این رویکرد در حالیست که هماکنون هزاران افسر و ساتنمن در نیروهای پولیس و نیز معادلِ آن، در ارتش وجود دارند که سالهاست در حالِ نبردِ سنگر به سنگر، دیوار به دیوار و حتا رو در رو با دهشتافکنانِ طالباند اما کوچکترین ارفاق و امتیازی از سوی مقامات نسبت به آنها صورت نگرفته و نمیگیرد. افسران و صاحبمنصبانِ جوانی هستند که بهرغمِ انجام رشادتهای فراوان در عملیاتها، ده سال در یک رتبه متوقف ماندهاند، اما مادونِ آنها بهیکباره چنان ترفیع کردهاند که به مافوقشان بدل شده و بر آنها فرمان راندهاند. علاوه بر این، کسانی نیز هستند که در رشتۀ نظامی، از کشورهای معتبری همانند ایالات متحدۀ امریکا سندِ ماستری گرفتهاند و هیچ مقامِ امنیتییی نیست که سلامِ آنها را علیک بگیرد.
بازهم به رییسِ دولت وحدت ملی توصیه میکنیم که به توزیع مدال و رتبه و نشان بر اساسِ همکاسهگی و همریشهگیبودنها پایان دهد. این رویکرد که مسخرهترین رویه در حکومتداری به حساب میآید، همانند موریانه ستونِ اعتبار و مشروعیتِ نظام را میجود و دستِ آخر سقفِ آن را بر سرِ همه فرود میآورد. چه خوب است که بهجای تولید دگروالها و جنرالهای ماشینی، غمِ آن سربازانِ بیآذوقه و فشنگ در سنگرها خورده شود که هر آن ممکن است بهدستِ دشمن اسیر یا کشته گردند!
Comments are closed.