آقای غنـی در چـالِ خودتان گیـر نیفتیـد!

گزارشگر:شنبه 3 میزان 1395 - ۰۲ میزان ۱۳۹۵

محمد اشرف‌غنی، رییس‌جمهوری، روز پنجشنبه پس از امضای مقدماتیِ توافق‌نامه با حزب اسلامی حکمتیار، در دیدار با شماری از اعضای حزب اسلامی و هیأت سیاسیِ آن حزب در ارگ ریاست‌جمهوری، حرفی را به زبان آورد که از آیندۀ ترسناکِ توافق‌نامۀ سیاسی با حکمتیار خبر می‌داد. سخنانِ آقای غنی نشان داد که آوردنِ حکمتیار به کابل، تنها به‌هدفِ ایجاد ثبات نیست، بلکه یک سلسله استفاده‌های سیاسی در پیِ آن است و حکمتیار در این میانه به عنوانِ یک ابزار مورد استفاده قرار می‌گیرد.
رییس‌جمهور غنی در بخشی از سخنانش گفت که شریکان و رقیبان برای امضای این موافقت‌نامه منتظر بودند این موافقت‌نامه برضد و ضعیف کردنِ دیگران نه، بلکه به‌خاطر منافع ملی به امضا برسـد و از همه مهم‌تر این‌که به مخالفینِ مسلح، پیام واضحِ صلح را بدهد.
روان‌شناسیِ این سخنان نشان می‌دهد که آقای غنی اهدافِ دیگری به جز ثبات، از آقای حکمتیار دارد و آقای حکمتیار را به عنوان خار چشمِ رقبای سیاسیِ خویش می‌خواهد مورد استفاده قرار دهد. مسلماً این نوع تفکر، امیـدِ مردم را به تلاش‌هایی به نامِ صلح از بین می‌برد و تردیدها و هراس‌های فراوانی را خلق می‌کند.
البته رییس‌جمهور غنی به این کنایه و اشاره هم اکتفا نکرد و در بخشی از سخنانش افزود که حزب اسلامی که به‌طور دموکراتیک، صلح‌آمیز و منسجم داخلِ صحنه می‌شود و در هندسۀ سیاسی تغییر می‌آورد.
این سخنانِ آقای غنی در آغاز قابل توجه ننمود؛ اما بعداً در صفحاتِ رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، مورد بحث و نظر قرار گرفت. این سخنان در شرایطی که مردم فکر می‌کنند ارگ ریاست‌جمهوری در پیِ استفاده‌ از بحثِ صلح با حکمتیار است، نشان می‌دهد که فکر رییس‌جمهوری در فرایند صلح و کشورداری، به حریف‌بازی و رقیب‌کُشی و تغییر دادنِ هندسۀ سیاست و قدرت تقلیل یافته و این می‌تواند هشـداری جدی برای مردم و جریان‌های سیاسیِ کشور تلقی گردد.
بی‌گمان «تغییر هندسۀ سیاسی» به وضعیتی گفته می‌شود که گروه‌هایی از چوکاتِ سیاست، حذف و گروه‌هایی دیگر جاگزینِ آن‌ها گردد. اما معنای نزدیکِ این فهم در معادلاتِ سیاسیِ افغانستان این است که بیلانسِ قدرت با یک سازش و تعاملِ قومی به شکلی برهم بخورد و برخی گروه‌های قومی و سپس سیاسی، صحنۀ قدرت را به یک جریانِ نیرومندِ قومی که در پیِ دست یافتن به امتیازهای جدید است، خالی کنند.
این وضعیت به خودیِ خود نشان می‌دهد که آمدنِ آقای حکمتیار می‌تواند برای مردم بسیار سنگین و آزاردهنده تمام شود؛ درحالی‌که مردم انتظار دارند آقای حکمتیار از گذشته بیاموزد و روزهای آخرِ عمرش را به‌آرامی و سلامت در کشور بگذراند و اگر منفعتی رسانده نمی‌تواند، دست‌کم شر نریزد.
اما حالا عینِ انتظار از رییس‌جمهور غنی نیز است. آقای غنی باید بداند که هیچ بارِ کجی به منزل و مقصود نمی‌رسد و تاریخ این نکته را بارها ثابت کرده است.
مردم از رییس دولت انتظار دارند از بحثِ صلح به آنان کابوس خلق نکنـد و مردم را در هراس‌ و جدالِ بیش از پیش قرار ندهد. مسلماً هیچ‌کس قادر نیست جریان و گروهی را از دایرۀ سیاست به زور حذف کند؛ دمکراسی و تعاملِ مدنی ـ سیاسی، خود لیاقت و جایگاهِ واقعیِ هر شخصیت و جریانِ مرتبط با آن را به نمایش می‌گذارد و زیاده‌خواهی را سد می‌گردد. خوب است که آقای غنی به بهانۀ صلح و تلاش‌هایی زیر این عنوان، قصدِ عقده‌گشایی و تصفیۀ جریان‌های ملی و مدنیِ رقیب را نداشته باشد و خدای‌نکرده به‌جای صلح، از جنگ و تباهی سر درنیـاورد.
صدالبـته امروز مردم هوشیارِ جان‌شان هستند و باید مسوولان هوشیارتر و بیـدارتر از آنان باشند تا غفلتاً در چالِ خویش سقوط نکننـد!

اشتراک گذاري با دوستان :