احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ یک شنبه 25 میزان 1395 - ۲۴ میزان ۱۳۹۵
با گذشتِ هفتهها از جنگِ خونین در مهمترین شهرهای افغانستان، هنوز نیروهای امنیتی به گونۀ کامل موفق به بیرون راندنِ مخالفانِ مسلح از اطرافِ این شهرها نشدهاند. کندز در شمالِ کشور که روزهای سختی را پشتِ سر گذاشته، هنوز در تیررسِ نیروهای مخالف قرار دارد و با وجود تلاشهای پُرهزینه، این شهرِ استراتژیک با تهدید امنیتی روبهروست. برخی گزارشها از هلمند در جنوب حاکی از آناند که این شهر نیز وضعیتِ بهتری از کندز ندارد و حتا در آستانۀ سقوط بهسر میبرد. فراه در جنوب غربِ کشور نیز در وضعیتی نابسامان بهسر میبرد و حضور مخالفانِ مسلح بهصورتِ کمسابقه، امنیتِ این شهر را به مخاطره افکنده است. برخی منابع دولتی در این شهر گفتهاند که صدها جنگجوی پاکستانی در کنار طالبانِ مسلح در فراه مشغول نبرد با نیروهای ارتش و پولیس اند.
چرا بهصورت ناگهانی، وضعیت امنیتیِ کشور اینگونه به وخامت گرایید و چرا دولت در تأمین امنیتِ مهمترین شهرهای کشور ناتوانی نشان میدهد؟
دلیل نخست آن، شاید کنفرانس بروکسل بوده باشد که در آغاز همین ماه میلادی در کشور بلجیم با تعهد بیش از ۱۵ میلیارد دالر کمک به افغانستان برگزار شد. مخالفانِ مسلح در آستانۀ برگزاری این کنفرانسِ بااهمیتِ جهانی در مورد افغانستان، به تحرکاتشان بهصورتِ کمسابقه افزایش بخشیدند و حتا تلاش کردند که با سقوط چند شهرِ مهم و استراتژیک، نشان دهند که با وجود حمایت جهانی از افغانستان، میتوانند امنیت را مختل کنند. از نظر سیاسی، مخالفان به این هدفِ خود نرسیدند و حتا میتوان ادعا کرد که شکستِ سختی نیز خوردند. آنها نه تنها قادر نشدند که یکی از شهرهای مهم در شمال و یا جنوب را سقوط دهند، بل باعث شدند که جامعۀ جهانی بیشتر از گذشته افغانستان را در محراق توجه خود قرار دهد.
دلیلِ دوم همان است که در سخنان امرالله صالح رییس پیشینِ امنیت ملی در روز گشایش بنیاد کمک به نظامیانِ کشور بازتاب یافت. آقای صالح در این نشست اعلام کرد که رهبران کشور از نظامیان فاصله گرفته اند و مشغول معاملههای سیاسی اند. به گفتۀ آقای صالح، اگر جنگ و سیاست در افغانستان همراه شوند، مخالفانِ مسلح شکستِ سنگینی را تجربه خواهند کرد. رهبران دولت وحدت ملی که خود را حامیان اصلیِ نظامیان کشور میخوانند، تا به حال تصور دقیقی از آنچه که در میادین جنگ میگذرد، ندارند. رییس جمهور غنی در دو سال گذشته فقط جنگ را از ورای کنفرانسهای ویدیویی دنبال کرده و بهصورتِ واقعی به هیچ منطقۀ جنگی نرفته است. این فاصله بدون شک بر روحیه و مورال جنگیِ نظامیان کشور تأثیرهای منفی گذاشته و انگیزۀ آنها را در نبرد با مخالفان تضعیف کرده است.
دلیل سوم و مهم این است که واقعاً هنوز گزارشهای دقیق و مستندی از وضعیت شهرهای درگیر نبرد ارایه نشده است. منظور این نیست که رسانههای کشور در این خصوص کارِ دقیق و منسجمی ارایه نکرده اند، که صد البته آنها کارِ خود را به وجه احسن انجام داده اند، بل منظور این است که واقعاً به صورت رسمی هیچ گزارشی منتشر نشده که چرا و چگونه یک بارِ دیگر کندز از سوی نیروهای مخالف تصرف شد و هلمند و فراه در آستانۀ سقوط قرار گرفتند. سخنانی که والی کندز در مورد وضعیتِ این شهر و جنگهای آن مطرح کرده، واقعاً شرمآور و فاجعهبار است. چگونه یک مسوولِ درجهیک ولایتی، به خود اجازه میدهد که چنین تعبیر و تفسیری از ایثارگیریهای محافظانِ این مرز و بوم داشته باشد؟ از جانب دیگر، چرا مقامهای ارشد کشور هنوز به این سخنان توهینآمیز واکنش نشان نداده اند؟
دلیل چهارم این است که دستها و نیروهایی در پشت جبهه، نیروهای مخالف را کمک کردهاند تا یک بارِ دیگر فجایع سالِ گذشته تکرار شوند. در اینکه کسانی در پی شکست افغانستان اند و عملاً در دستگاه دولت حضور دارند، هیچ جای شک و شبهه نیست. اما چرا این افراد شناسایی نمیشوند؟ سال گذشته وقتی کندز به دستِ مخالفان سقوط کرد، رییسجمهوری از برنامهیی مدون و منظم برای تعمیم درسهای این شکست سخن گفت و وعده سپرد که سقوط کندز بهصورتِ همهجانبه بههدف عدمِ تکرار فاجعه، آسیبشناسی میشود. ولی تا هنوز از چنین آسیبشناسییی خبری نیست. آقای غنی در آن زمان با تأکید اعلام داشت که حلقۀ خبیثۀ چهار گام به پیش و دو گام به عقب نباید تکرار شود، اما دیدیم که بدتر از آن اتفاق افتـاد. کندز تجربۀ ناموفقِ دولت وحدت ملی است و اگر وضع به همین منوال ادامه پیدا کند، باید در انتظارِ روزهای بدتر از آن بود.
دلیل ششم اما میتواند اختلافاتِ موجود میانِ سران و رهبران کشور باشد؛ اختلافهایی که گاهی بهصورتِ عمدی دامن زده میشوند و آسیبهای آنها را مردم عادی میببینند. دولت وحدت ملی پس از دو سال هنوز به زبانی مشترک با خود دست پیدا نکرده است. هنوز فهم مقامهای کشور از وضعیت موجود، بهصورتِ اسفناکی متفاوت و گاه مخالف هم است. رییسجمهوری یک نوع برداشت از وضعیت دارد و رییس اجرایی نوعِ دیگری. در ردههای پایینتر، وضع از اینهم بدتر میشود. نشانۀ روشن آن، جنگ لفظیِ دو تن از مقامهای امنیتی کشور در ولایت هلمند میتواند باشد. این دو تن چنان به جانِ هم افتادند که نزدیک بود جنگی تازه میان نیروهای خودی آغاز شود.
اینها همه سبب میشوند که جنگ افغانستان به صورتِ دراماتیکی آشفته و سردرگم شود. البته در این میان نباید مداخلاتِ بیرونی و جنگ نیابتیِ کشورهای دیگر در افغانستان را فراموش کرد؛ آنچه که گوشههایی از آن در نشست امنیتیِ هرات به نامِ امنیت و نظام سیاسی تبارز پیدا کرد. در این نشست، یکی از مقامهای پیشینِ دولت اعلام کرد که قدرتهای بزرگِ جهانی به شمول امارات متحد عربی، قطر و عربستان سعودی، به گونۀ مستقیم هراسافگنپروری میکننـد.
Comments are closed.