احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:یک شنبه 14 قوس 1395 - ۱۳ قوس ۱۳۹۵
کاترینا ممسن
برگردان: محمد اخگری /
اشاره: یوهان ولفگانگ فن گوته ۱۸۳۸-۱۷۴۹ بزرگترین شاعر آلمانی است که با آثار فراوان و ارزشمندش در ردیف بزرگترین شاعران جهان قرار گرفته است. تاثیرپذیری او از فرهنگ و تمدن اسلامی و پارسی، از شگفتانگیزترین وقایع زندهگی اوست و دیوان غربی ـ شرقی او که در میان اهل ادب، اثری درخشان به شمار میرود، حاصل سفر روحانی او به شرق است.
چگونهگی برخورد و ارتباط گوته با اسلام چنان شگفتانگیز و جالب توجه بوده که شایسته است آن را به شیوهیی علمی و دقیق بررسی کنیم. علاقه گوته به اسلام، علاقهیی درونی و خارج از قواعد معمولی است. گوته علاقهاش را به اسلام در مقاطع مختلف زندهگی بروز داده است. نخستین جلوه این علاقه و گرایش به دوران جوانی گوته یعنی ۲۳سالهگی او بازمیگردد که مدحی بسیار زیبا در وصف پیامبر گرامی اسلام میسراید.
در ۷۰ سالهگی نیز آشکارا بیان میکند که در این اندیشه است که همه شبهای قدر را که قرآن در آن نازل شده است، شبزندهداری کند و این فاصله زمانی، یعنی بین ۲۳ تا ۷۰سالهگی دورهیی طولانی از زندگی گوته را شامل میشود که این شاعر آلمانی به شیوههای مختلف علاقه خود را به اسلام نشان میدهد.
گرایش به اسلام در گوته بیش از هر چیز در دیوان شرقی نمود مییابد. این کتاب در کنار اثر بزرگ گوته، فاوست، از مهمترین آثار او به شمار میرود. یکی از ابیات شگفتانگیز دیوان، بیتی است که شاعر در آن گمان این را که مسلمان است، منتفی نمیداند.
عصر گوته همزمان با دورهیی است که بیشتر جریانهای پیشین برای منفی جلوه دادن اسلام رو به زوال نهاده اند. قرنهای پیش از دوره گوته، تبلیغات فراوانی علیه اسلام در غرب جریان داشت. موضعگیری گوته نسبت به اسلام، اگرچه اهمیت دارد، اما تنها به او منحصر نمیشد، چرا که جریان روشنگری و رواج عقیده تحمل عقاید دیگران در آن دوران موجب شده بود، بساط قضاوتهای نادرست پیشین برچیده شود.
علاقه گوته به شرق، گرایشی درونی بود و به همین سبب تلاش کرد تا آنجا که ممکن است درباره مشرقزمین اطلاعاتی بهدست آورد. نخستین نشانهیی که علاقه او را به اسلام نشان میدهد، به سال ۱۷۷۲ بازمیگردد. این نشانه در نامهیی که گوته به استادش گوتفرید هردر مینویسد، مشهود است: «میخواهم برای تو مانند موسی(ع) در قرآن دعا کنم، آنجا که میفرماید: رب اشرح لی صدری» گوته این آیه را از قرآن یادداشت کرده است، اما زمانی میتوانیم دریافت او را از این آیه دریابیم که ادامه را بخوانیم: «و یسرلی امری واحلل عقده من لسانی. گوته نسبت به زیباییهای زبانی قرآنی و اعجاز زبانی آن احساسی عمیق دارد. او در یادداشتهای خود برای فهم بهتر دیوان شرقی در وصف قرآن چنین مینگارد: «سبک قرآن قوی، باعظمت، پربار و توام با حقیقی شگرف است.» هرکس زبان گوته را بشناسد، میداند که او تعبیر «حقیقت شگرف» را همهجا بهکار نمیبرد، مگر آنکه اثر، شاهکاری عظیم باشد.
اگر مطالعات قرآنی گوته را در این دوره بررسی کنیم، متوجه میشویم او قصد داشته است زبان و نوشتار عربی فراگیرد. همچنین در میان این مطالعات به اوراقی برمیخوریم که یادداشتهای گوته را از برخی آیات قرآن (ترجمه مگرلین و ترجمه لاتین مارسی سی) نشان میدهد. گوته برخی آیات را از ۱۰سوره قرآن یادداشت کرده است. این آیات، آیاتی بسیار جالب هستند و در آنها میتوان برخی درسها و تعالیم بنیادین اسلام را مشاهده کرد. برخی از این تعالیم با اندیشه و تفکر گوته بسیار سازگار است. عقیده اصلی گوته این است که خداوند در طبیعت جلوه میکند و از اینرو این آیات را یادداشت میکند: «مشرق و مغرب از آن خداست، پس هرجا رو کنید، همان جا رو به خداست. خدا فراخ رحمت و داناست.» (بقره، ۱۱۵)
گوته ایده توحید را از مهمترین دستاوردهای دین اسلام میداند. یکی دیگر از موضوعاتی که گوته به آن میپردازد، این است که خداوند فقط با یک زبان و با یک واسطه با مردم سخن نمیگوید، بلکه با وسایل مختلف با انسانها سخن می گوید. به همین سبب آیه ۱۴۴ سوره آل عمران را یادداشت میکند: جز این نیست که محمد پیامبری است که پیش از او پیامبرانی دیگر بوده اند که اگر بمیرد یا کشته شود، شما به آیین پیشین خود بازمیگردید. برخی دیگر از یادداشتهای گوته نیز علاقه او را به شخصیت و تاثیرگذاری حضرت محمد(ص) نشان میدهد: کافران میگویند: «چرا از جانب پروردگارش معجزهیی بر او نازل نمی شود؟ بگو خدا هر که را بخواهد، گمراه کند و هرکه را به درگاه او رو کند، هدایت میکند…»(رعد، ۲۷) گوته به این نکته از قرآن که خداوند برای هر قومی پیامبری فرستاده است، علاقهیی فراوان نشان میدهد. در سال ۱۸۱۹ در نامهیی به یکی از علمای جوان می نویسد: «حقیقت دارد که خدا در قرآن میگوید: ما هیچ پیامبری بر قومی نفرستادیم، مگر به زبان قوم او.»
در سال ۱۸۲۷ نیز در نامهیی به “کارلایل” این آیه از قرآن را میآورد: «ما هیچ پیامبری را جز این که به زبان قومش تکلم کند، به پیامبری مبعوث نکردیم…»)ابراهیم، ۴) گوته همین نکات را در مقالهیی به سال ۱۸۲۸ یادآور میشود. مطالعات قرآنی گوته در سال ۱۷۷۲ دستاوردی بزرگ برای او دارد، چرا که او انگیزه مییابد تا به تدوین نمایشنامه محمد بپردازد. اگرچه این نمایشنامه هرگز مجال اجرا نیافت، اما در بخشی از این نمایشنامه که گوته آن را یادداشت کرده است، میتوان به مفاهیم زیبایی از اسلام و بنیانگذار این دین مبین در نزد گوته برخورد و از اینرو بررسی این اثر برای دریافت بهتر رابطه گوته با اسلام بسیار راهگشاست. در این نمایشنامه به نمونههایی برمیخوریم که دلایل و چگونهگی علاقه شخصی گوته را نسبت به اسلام نشان میدهد. در این میان، دو جلوه نمودی بیشتر دارند: نخست شخصیت حضرت محمد (ص) و دوم تعالیم حیاتبخش اسلام که گوته به سبب این دو جلوه، علاقهیی درونی نسبت به اسلام مییابد. یکی از بخشهای زیبای این نمایشنامه، “نغمه محمد” نام دارد.
گوته این شعر را بهار سال ۱۷۷۳ میسراید چرا که او تا این زمان کتابهای بسیاری درباره حضرت محمد (ص) مطالعه کرده بود. گوته در این شعر شخصیت بنیانگذار دین اسلام را به مثابه رهبر معنوی بشریت تصویر میکند و برای بیان بهتر موضوع از تمثیل سیلی عظیم و آبی فراوان بهره میجوید، تا بدان وسیله آغاز حرکت او را از نقطههای کوچک تا رسیدن به قدرت معنوی بزرگ بهتر بیان کند. (همانگونه که قطرات باران اندک اندک جمع میشوند و سرانجام سیلی عظیم بهراه میاندازند) گسترش و ادامه پیشرفت این جریان عظیم اتحاد و وصال با اقیانوس با جلال و شکوه و عظمت است. اقیانوس در این مقام نمادی از حق است.
این تمثیل حامل پیام ذیل است که: او استعدادهای روحانی و تمایلات فطری دیگر برادرانش را با خود همراه ساخت تا آنها را با خویش روانه دریا سازد. این قطرهها، آبها و نهرها و رودها سرانجام بههم می پیوندند و روانه اقیانوس میشوند. یکی از مفاهیم بلند تعالیم حیاتبخش اسلام که گوته را بسیار تحت تاثیر قرار داده است، مفهوم توحید است و روشن است که علاوه بر شخصیت پیامبر، آنچه موجب شده است گوته نمایشنامه محمد را به رشته تحریر درآورد، مفهوم توحید است.
برخی دیگر از اندیشههای گوته نیز نزدیکی و مشابهت زیادی با تفکرات اسلامی دارند، اعتقاد به تقدیر و قسمت، یکی از این اندیشههاست. در نظر گوته اسلام تسلیم شدن در برابر خداست و او هرگز نمیخواهد خویش را مقابل خواست الهی قرار دهد.
گوته اواخر عمر توجه زیادی به این مفاهیم دارد که به چند نمونه از آن در اینجا اشاره میکنیم: هنگام لشکرکشی فرانسه در سال ۱۷۹۲ گوته گرفتار میشود و زندهگیاش به خطر میافتد. از اینرو شاعر درباره این موقعیت و لحظه خطر میگوید: خطر مرا به شدت تهدید میکرد و من ناگهان به تقدیر و سرنوشت معتقد شدم و همین اعتقاد مرا در آن لحظه حساس یاری داد و قوت بخشید و به راستی که اسلام در این موقعیت بهترین رهنمون من بود. در سال ۱۸۲۰ نیز یکی از بستهگان گوته به بیماری سختی دچار میشود. شاعر آلمانی در اینباره به دوستش مینویسد: نمیتوانم در اینباره چیزی بگویم. مگر آنکه چون آنچه اسلام فرموده، رفتار کنم. همچنین او در پاسخ به یکی از دوستانش که از او خواسته بود او را پند و موعظهیی دهد، مینویسد: در اینجا نمیتوان دیگران را نصیحت کرد. هر کس باید خود تصمیم بگیرد. اگر به این موضوع توجه داشته باشیم، که همه ما در اسلام زندهگی میکنیم (تسلیم خداوندیم) در آن صورت میتوانیم به خویشتن جرات و جسارت دهیم.
گوته ۴ هفته پیش از مرگ و در ۸۲ سالهگی مینویسد: در اینجا و در هر مکان، انسان به این فکر گرفتار است که مقابله با ناگواریها امکانناپذیر است؛ اما اگر با دقتی بیشتر بنگریم، درمییابیم انسانها میتوانند خویش را از ترس نجات دهند؛ البته به شرط آنکه در تفکر شفابخش اسلام رها شوند و به خداوند توکل کنند. برای ما روشن است که گوته بسیاری از مفاهیم اسلامی را تجربه کرده و آنها را به دوستانش نیز توصیه کرده است. در مجموعه گفتوگوهای گوته که از سوی اکرمن گردآوری شده، میتوان توصیفهای زیبایی را درباره اسلام مشاهده کرد.
در زمان لشکرکشی ناپلیون به آلمان، گوته از فرصت بهدست آمده بهره میجوید تا با سربازان مسلمان که با سربازان روسی همراه بودند، برای تکمیل اطلاعاتش درباره مسلمانان ارتباط برقرار کند. گوته در وایمار حتیا در یکی از مراسم مسلمانان شرکت میکند، که این موضوع نه تنها خود شاعر، بلکه اطرافیان و ناظران را بسیار زیر تاثیر قرار میدهد، به گونهیی که افراد بسیاری به کتابخانه شهر مراجعه میکنند، تا قرآن را برای مطالعه به امانت گیرند. گوته پیش از این نیز با قرآن ارتباط یافته بود، چرا که سربازان وایمار از جنگ در اسپانیا برگهیی از قرآن را که روی آن آخرین سوره قرآن، ناس نوشته شده بود، با خود به ارمغان آورده بودند و گوته از شرقشناس آلمانی لورباخ میخواهد تا این سوره را برایش ترجمه کند و خود گوته نیز سعی میکند از نوشتههای عربی آن رونویسی کند. گوته بعدها اشعار دیوان غربی شرقی را سرود و بیگمان اگر او چنین اطلاعات و مطالعاتی را نسبت به اسلام نداشت، این اثر تا این حد نمیتوانست جو و فضای اسلامی را در خویش بگنجاند و منعکس کند. منابع گوته برای مطالعه دین اسلام – که انگیزه سرودن دیوان را در او پدید آورد ـ عبارت بودند از: قرآن، سنت پیامبر و کتابهایی که درباره زندگی حضرت محمد(ص) نوشته شده بود.
شعر زیبای زیر متاثر از یکی از آیات قرآن است و نشاندهنده تاثیرپذیری گوته از قرآن کریم: «شرق از آن خداست، غرب از آن خداست، سرزمین های شمالی و جنوبی در دستان او آرمیده اند.» این شعر متاثر از آیه شریفه «ولله المشرق و المغرب…» است. و یا شعر زیر برگرفته از مغنینامه که متاثر از آیه «اهدنا الصراط المستقیم» است «هرگاه که به کار مشغولم و یا شعر میسرایم تو راه راست را به من نشان بده و یا شعر و ستارهگان را در آسمان نهاد راهنمایانی در بر و بحر که شما را نشانه باشند با درخشش خود در بلندای آسمان.» این شعر متاثر از آیه ۱۷سوره نحل است: «و علامات و بالنجم هم یهتدون». در دیوان به تفکر و اعتقاد گوته نسبت به سرنوشت نیز اشاره می شود: آفریننده همه چیز را اندیشیده است و تقدیر معین شده، پس حکمت را پیروی کن، راه آغاز شده، پس سفر را کامل کن. در دیوان حکمتنامه اندیشه گوته درباره موجودات و طبیعت و نیز آنکه نشانههای خدا را میتوان در طبیعت مشاهده کرد، در دیوان به شکلی بسیار زیبا و با تاثیر از آیه مبارکه: «ان الله لایستحیی ان یضرب مثلا ما بعوضه». «خدا از مثال زدن به پشه نیز خجالت نمیکشد» (بقره۲۶) در شعری زیبا تجلی یافته است: «آیا نباید این تمثیل را استفاده کنم که مورد علاقه من است؟ خدا حیات را برای ما در تمثیلی از پشه توضیح داده است.»
گوته در جای جای دیوان شرقی علاقهاش را به اسلام نشان میدهد و اشعار زیادی را میتوان از دیوان او استخراج کرد که برگرفته از آیات قرآن است. در شعر زیبایی از “زلیخانامه” به اسمای صدگانه الهی اشارت دارد و نیز مفهوم توحید را مهمترین دستاورد دین اسلام میشمارد. بررسی تک تک این اشعار مجالی فراختر میطلبد. از اینرو این مقال را با شعر زیبای گوته در ساقینامه دیوان شرقی پایان میبریم: «اینکه قرآن، قدیم است من نمیدانم و اینکه قرآن، حادث است پرسشی ندارم؛ تنها میدانم که قرآن کتابِ کتابهاست.»
Comments are closed.