نمی‌خواهم نام‌تان «رییس‌جمهور آب‌فروش» ثبتِ تاریخ گردد!/ نامه‌یی سرگشـاده به جلالتمآب داکتر محمد اشرفغنی، رییس محترمِ جمهوری اسلامی افغانستان

گزارشگر:چهار شنبه 15 جدی 1395 - ۱۴ جدی ۱۳۹۵

محترما!
اعمار بند سلما برای مهار آب‌های سرگردانِ هریرود و تولید چهل مگاوات برق، یکی از رویاهای شیرین و تاریخی مردمِ ما بود. چه بسا که پدرانِ ما که زیستند، انتظار کشیدند و مردند ولی رویای‌شان به حقیقت نپیوست. چشم‌های ما به سوی امواج خروشانِ هریرود دوخته بود که چگونه رقص‌کنان به mandegar-3کشورهای همسایه سرازیر می‌شود. ما فقط نظاره می‌کردیم و حسرت می‌خوردیم و در انتظارِ آن بودیم که روزی از لعل و سرجنگلِ غور تا گلران هرات، دشت‌های خاکیِ خویش را سرسبز بسازیم و لقمه‌نانی به کف آریم و به عزت بخوریم. در افکار شیرینِ خود غرق بودیم و می‌گفتیم وقتی این بند اعمار گردد، از نورش نورباران می‌شویم، می‌دانید چرا؟! چون برق از ما و تولید خودمان بود. اگر به جانب غور حرکت می‌کرد، خانه‌های گلیِ پدران و مادرانِ ما را در غور منور می‌ساخت و اگر به جانب هرات می‌آمد، کلبه‌های فقیرانۀ هرات را.
بعد از سال‌ها انتظار، رویای ما به حقیقت پیوست. هرچند مدیونِ کارهای حکومتِ گذشته هستیم، اما در حکومت شما و به دستانِ شما افتتاح شد و افتخارش نیز به نامِ شما رقم خورد. مردمِ ما دعای‌تان کردند و درودتان گفتند. ما صاحب آب‌های خدادادیِ خود شدیم، طبل شادی کوفتیم، جشن گرفتیم جوانانِ ما به بازارها ریختند و مشعل روشن کردند.
امیدواری ما افزون‌تر شد و باورمند شدیم که بندهای کبگان و تیرپل نیز کارشان آغاز خواهد شد. اما جناب رییس‌جمهور ای‌کاش این‌چنین نمی‌شد و ما در انتظار می‌ماندیم و حسرت می‌خوردیم و می‌مردیم!
هنوز توربین‌های این بند وصل نشده و از برق و سرسبزی خبری نیست که خبرهای ناگوار روح و روانِ ما را می‌آزارد و خواب را بر ما حرام کرده است. روزی از سروی بستر هریرود برای ساخت شهرک‌های مهاجرنشین می‌شنویم و امروز از مذاکرات بالای آب‌های هریرود با کشورهای همسایه مطلع می‌گردیم. می‌خواهم از شما بپرسم:
آیا همسایه‌گان محترمِ ما کدام سند تاریخی سابق با قوانین و میثاق‌های بین‌المللی که دال بر سهم‌دار بودن‌شان باشد، به دست دارند؟
آیا در طول تاریخ که از آب‌های هدر رفتۀ ما استفاده کردند و سد دوستی را اعمار و صدها هزار هکتار زمین را آبیاری نمودند، دل‌شان به حال مردم فقیر سوخته و ما را شریک دانستند؟
آیا وقتی تمام رودخانه‌هایی که از کشورشان به هریرود منتهی می‌شد را بستند و بهره بردند، ما صدا بلند کردیم؟
آیا هریرود آب کافی و مازاد از نیازمندی‌های ما را دارد؟
آیا خبر ندارید هریرود نیمی از اراضی بستر خویش را هم سرسبز نکرده است؟
اگر به این سوال‌ها کدام جوابِ منطقی دارید، لطفاً ارایه فرمایید. در غیر آن، امیدهای به‌دست آمدۀ ما را به خاک یکسان نسازید و اجازه دهید مردم ما از آب‌های خدادادی‌یی که حق مسلم‌شان است، به دور از دغدغه‌های روانی استفاده نمایند.
جناب رییس جمهور، دیگر از امواج خروشان خبری نیست؛ هریرود محتاجِ خود مانده است، پس محتاج‌ترش نکنیـد و از هرگونه مذاکرۀ پیدا و پنهان بالای آب‌های هریرود بپرهیزید؛ زیرا واکنش تندِ مردمی را در پی خواهد داشت و از محبوبیت‌تان خواهد کاست.
جناب رییس‌جمهور دوست‌تان دارم و نمی‌خواهم به عنوان رییس‌جمهور آب‌فروش نام‌تان ثبت تاریخِ کشور گردد!
با احتــرام
غلام‌فاروق مجروح، نمایندۀ مردم هرات در پارلمان

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.