گزارشگر:چهار شنبه 15 جدی 1395 - ۱۴ جدی ۱۳۹۵
این روزها شهرِ کابل شاهد نشستها و مهمانیهای سیاسیِ فراوان است و هیچ شبی نیست که کوچه و خیابانی در پایتخت از تجمعِ موترهای گرانقیمتِ مدعوینِ این جلساتِ بهاصطلاح سرنوشتساز بنـد و مسدود نگردد. هرچند موضوعِ همۀ این دید و وادیدها، بررسی اوضاعِ حساسِ سیاسیِ افغانستان و اتخاذ تصامیمِ نیکو خوانده میشود؛ اما آنچه از نظر شهروندانِ آگاه در این نشستها محلی از اعراب ندارد، توجه به اوضاع سیاسیِ خطیرِ کشور و برونرفت از تشتتها و ریختوپاشهای جاری در نظام است. وقتی به عکسهای منتشرشده از این جلسات و خروجیهای بیمحتوا و فیسبوکیِ آن دقت کنیم، این جملۀ درشت به اذهان متبادر میشود که: ارگ گردانندۀ اصلی اما بهظاهر غایبِ این ضیافتهاست!
مسلماً بندوبستهای سیاسییی که این روزها در فضای آلودۀ سیاستِ کشور رخنما شده، بیارتباط با علایق و دغدغههای ارگ ریاستجمهوری بهویژه اتاقِ فکرِ این نهاد نیست؛ همان اتاقی که برای رسیدن به اهدافِ سنگین، خود را با پهلوانانِ میدان سیاستِ کشور در تقابل میبیند و چارهیی جز درهمانداختنِ آنها در پوششِ دوستی و ائتلاف و سربازگیری ندارد. یعنی در یکسو ارگ و تیمِ پُر از نقشه و حیلهاش قرار دارد و در سوی دیگر، قطاری از پهلوانانِ ناراضی میدانِ سیاست که جز راضی ساختنِ خویش، برنامۀ دیگری در کف نداشته و ندارد. اینجاست که میتوان بر این بازۀ زمانیِ آغاز یافته، «شبهای پُر از غفلت و مهمانی در کابل» نام گذاشت و به پهلوانان میدان سیاست فرمانِ بیدارباش صادر کرد!
اگر از چالشها و خطراتی که از بیرونِ افغانستان ما را تهدید میکنند بگذریم؛ مسلماً دسیسهها و مشکلاتی که از درونِ کشور ما را با تهدید و خطرِ زوال ـ و یا دستکم گوشهنشینی در میدانِ سیاست ـ روبهرو میکنند، اوضاعِ کاملاً حساس و اضطرارییی را بهوجود آورده که اگر پهلوانانِ سیاسیِ ما نتوانند آن را دریابند، همه در بسترِ آن محو و مغشوش خواهند شد. سیاستمدارانِ مردمی و آنهایی که بهراستی از مردم نمایندهگی میکنند، باید بازیهای بهراه افتاده در سطح جهان و منطقه و عقبهها و پژواکهای سیاسیِ آن را در داخلِ افغانستان به فراست دریابند؛ عقبهها و پژواکهایی که چون دام بر سر راهِ سیاستمدارانِ مردمی پهن شده و منتظرِ فرصت برای بلعیدنِ آنها نشسته است.
یقیناً قهر و نارضایتییی که میان سیاستمدارانِ پُرنفوذ اما بیبرنامۀ ما برقرار شده، فرصتِ مناسبی را برای ارگ و تیمِ خاصش فراهم آورده تا با سربازگیری و در واقع شکارگری از این و آن جناج، صفبندیها را شدیدتر و آب را گلآلودتر بسازد. ارگ که تا دیروز همۀ دستهای خشم و اعتراض را بر گریبانِ خود میدید، امروز با مشاهدۀ صفبندیهای جدید بهصرافت افتاده که این وضع را تا رسیدن به مرادِ نهایی مدیریت کند و هر روز هیمه و هیزمی نو بر این آتش بیفکنـد؛ چنانکه در گوشۀ امن و آرامِ خود بنشیند و هر از گاهی ریموتِ مهمانیها را کلید بزند و کیش و ماتی سخت را بر پهلوانانِ میدانِ سیاست رقم زند.
به باور ما، این برنامه بهشدت روی دست است و سرنوشت محتومِ آن نیز مات شدنِ همۀ پهلوانهای سیاسیِ بدون برنامه و استراتژی میباشد. اما اگر درایت و بصیرتی در اینمیان باقی مانده و پهلوانانی هستند که بخواهند سرنوشت را از نو بنویسند، تنها راه نجات؛ داشتن برنامه و نقشۀ راه و توحیدِ صفهای سیاسی زیر یک چتر است!
Comments are closed.