احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ چهار شنبه 22 جدی 1395 - ۲۱ جدی ۱۳۹۵
به تازهگی در فضای مجازی، تصویری از رییس جمهور غنی دست به دست میشود که او را هنگام بوسیدنِ دست مادرِ یک سرباز ارتش نشان میدهد. کاربران فضای مجازی، زیرِ این تصویر دیدگاههای زیادی را منتشر کرده اند. آنانی که از نظر عاطفی به رییس جمهوری نزدیکتر اند، این اقدامِ او را پسندیده خوانده و تمجید کرده اند؛ ولی آنانی که دیدگاه منتقدانه نسبت به کارنامۀ او دارند، آن را عوامفریبی و خاک به چشم مردم زدن خوانده اند.
حالا چه به این دسته تعلقِ خاطر داشته باشیم و چه به آن دسته، این تصویر به اندازۀ کافی میتواند گویای وضعیتی باشد که در افغانستان جریان دارد. به چنین وضعیتی میتوان “نمایش تصویری” نام داد. یعنی اینکه شما میخواهید به صورتِ تعمدی چیزی را نشان دهید که روی مخاطب تأثیرگذار باشد.
در میان سیاستمداران، استفاده از چنین ابزارهایی برای افزایش محبوبیت، از زمانهای بسیار طولانی رایج بوده است. سیاستمداران از ابزارهای زیادی سـود میبرند تا خود را محبوب نشان دهند. البته نمیتوان ادعا کرد که کُلِ این گونه نمایشها هیچ شمهیی از واقعیت را در خود نگنجانده اند.
در این جای شک نیست که سیاستمداران و رهبران یک کشور، به مردمِ خود احساسِ تعلق دارند و میخواهند که آنها در آرامش و خوشبختی زندهگی کنند. حتا دیکتاتورترین سیاستمداران جهان، عملاً و از تۀ دل خواهانِ این نبودند که به مردمِ خود جفا کننـد و یا آنها را بکشـند. وقتی آنها دست به قتل و کشتار نیز زده اند، آن را در توجه به رفاه و خوشبختی دیگران توجیه کرده اند.
در همین حال، سیاستمداران دوست دارند که نوع رابطۀ خود با مردم را به گونههای مختلف همیشه به یاد دیگران بیـندازند. آنها از ترفندها و شیوههای متفاوت برای رسیدن به چنین مقصدی استفاده میکنند. بوسیدن دست مادرِ یک سرباز که در راه وطن جانش را از دست داده، میتواند کمترین توجه به وضعیتِ خانواده و بازماندهگان قربانیانِ نیروهای امنیتی باشد. میتواند کمترین سپاس از چنان یک قربانیِ بزرگ باشد.
مگر ما هر روز در رسانههای کشور گزارشهای متعددی را شاهد نیستیم که در آنها از زندهگی بازماندهگانِ نیروهای امنیتیِ کشور صحبت میشود که در بدترین و اسفناکترین وضعیتِ ممکن قرار دارند؟
بسیاری از خانوادههای قربانیـان نیروهای امنیتی، به نان شب و روزِ خود محتاج اند و دولت از پرداخت حقوقشان اجتناب میورزد. چگونه این بوسیدنِ دست و آن بیچارهگیِ خانوادهیی را که در فقر و بدبختی زندهگی میکند، کنارِ هم قرار دهیم و از آنها چنین نتیجه بگیـریم که رییس جمهوری کشور به وضعیتِ نیروهای امنیتی و در کُل، به مجموع شهروندانِ کشور توجه دارد؟
آقای رییس جمهوری میگوید که فساد باعث شده که تلفات در نیروهای امنیتی قوس صعودی داشته باشد. این حرف بدون شک درست است، ولی در کجاست که فساد قربانی نمیگیرد؟
فسـاد اداری کُلِ جامعه را در خطر نابودی و اضمحلال قرار داده است، اما کاری که برای ریشهکن کردنِ آن انجام میشود، چـقدر موثر و قابل توجه بوده است؟
عدالت و برابری در یک جامعه زمانی تأمین میشود که رهبرانِ آن نسبت به تعهداتِ خود صادق باشند و در این راستا هیچ مصلحتی را به رسمیت نشناسند. آیا رییس جمهوری کشور میتواند بگوید که واقعاً به تعهدات و برنامههای خود وفادار بوده است؟
او با تعهدات و برنامههای کلان، وارد مبارزات انتخاباتی شد، اما حالا پس با گذشتِ دو سال از به قدرت رسیدنش کسی گفته میتواند که آقای رییس جمهوری چقدر در راسـتای تحققِ وعدههایش عمل کرده است؟
بوسیدن دست مادرِ یک سرباز و ابراز همدردی با او، هرچند که عملی ستودنیست، اما هرگز حلالِ مشکلاتِ نیروهای امنیتی و خانوادههایشان نیست. حلِ مشکلاتِ جامعه و از جمله نیروهای امنیتی، به تعهـد و برنامه نیاز دارد. باید نظام و سیستمی دلسوز و عملگرا وجود داشته باشد تا از رفتنِ نیروهای امنیتیِ کشور به سمتِ قربانگاه جلوگیری کنـد. بوسیدن دستِ مادرِ قربانی و یا حتا زار زار گریستن بر مزار سرباز شهید، اگر نمایشی ریاکارانه نباشد، کنشی عاطفی اما بیهوده و بیپشتوانه است. دولت باید در برابرِ نیروهای امنیتی و خانوادههایشان، با نهایتِ درایت و مسوولیت برخورد کند و با برنامهریزی، متوجه سلامتِ جسمی و روحیِ آنها در هنگام خدمت و نیز کیفیتِ معیشتشان باشد. مسلماً برای حکومت بسیار افتضاح و شرمآور است که کسانیکه در سنگرها از حریمِ میهن و کیانِ حاکمیت پاسـداری میکنند، در خانه نانِ خوردن نداشته باشند و خانوادههایشان در چنین حالتی، پیکر پارهپارۀ عزیزشان را از جبهاتِ جنگ تحویل بگیرند.
من وقتی تصویر بوسیدن دست مادرِ آن سرباز را دیدم، به یاد این شعر معروف افتادم که خوب است رییس جمهوری نیز گاهی آن را در ذهن مرور کند:
سرشک از رخم پاک کردن چه حاصل/ علاجی بکن کز دلم خون نیاید!…
Comments are closed.