احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:شنبه 23 دلو 1395 - ۲۲ دلو ۱۳۹۵
سه روز پیش (۲۰ دلو) شش کارمند افغانستانیِ صلیب سرخ جهانی در ولایتِ جوزجان هدف گلولۀ مردانِ ناشناس قرار گرفتند و کشته شدند.
قرار گزارشها، این شش نفر شامل یک گروهِ ۸ نفره از کارمندان صلیب سرخ بودهاند که برای کمک به مردم آسیبدیده از برف و بوران، عازم منطقۀ قوشتپه شده بودند. از این ۸ نفر، دو نفر تا کنون مفقودالاثر هستند.
کمیتۀ بینالمللی صلیب سرخ، ضمن محکوم کردن این حمله، همۀ فعالیتهایش در افغانستان را به حالتِ تعلیق درآورده است. این تعلیق هرچند بسیار کوتاه و محدود باشد، ضربۀ سختی را بر مددجویانِ افغانستانیِ سراسرِ کشور وارد میکند که فعالیتِ کارمندانِ صلیب سرخ بهنحوی گردش چرخِ زندهگیِ آنان را آسان میکرده است؛ بهویژه اینکه این اتفاق، در زمستانِ سرد و خشنِ امسال رخ داده و هنوز مردم افغانستان در امتدادِ آسیبها و خطراتِ این فصل ـ مانند برفکوچ، ویرانی خانهها و قطع راههای مواصلاتی ـ قرار دارند.
اما فارغ از این مسایل نیز، قتل مشکوکِ کارمندان صلیب سرخ در ولایتِ جوزجان در کنار سایر حوادثی که در شمالِ کشور هر روز رخ میدهند، حکایت از پیچیدهگی اوضاعِ شمال و سنگینیِ بازیهای استخباراتی جهانی و منطقهیی در این جغرافیایِ استراتژیک دارد. جوزجان و سایر ولایتهای هممرزِ آن، نزدیکیِ قابلتوجهی به کشورهای زیرنفوذِ فدراسیون روسیه دارد و نظر به جنگها و پروژههای استخباراتییی که در منطقه بهویژه سوریه و عراق و افغانستان جریان داشته و دارد، میتوان اهمیتِ ولایات شمالیِ کشور را درک و دریافت کرد.
مسلماً جنگ داعش در سوریه و عراق همانند جنگ طالب در افغانستان، یک جنگِ داخلی و محدود به مرزهای جغرافیاییِ این کشورها نبوده و نیست. داعش در سوریه و عراق شاید از بستر مشکلاتِ قومی، مذهبی و سیاسیِ آن کشورها سر بلند کرده باشد، اما به ضرسِ قاطع اهدافِ استخباراتی و پروژههای جهانی، به آن قوام و سمتوسوهایِ تازه بخشیده است. از همین رهگذر، جنگِ افغانستان از جنوب به شمال میلان یافته و حتا شمال به مرکز ثقلِ ناامنی در کشور بدل شده است.
اینکه کندز در یک سال دو بار به تصرفِ شورشیانِ طالب درمیآید و اینکه پرچم داعش بیهیچ پیشینۀ منطقییی در بدخشان و فاریاب و جوزجان بلند میشود و یا هم اینکه لشکری به فرماندهی معاون اولِ ریاستجمهوری برای سرکوبِ طالب و داعش به شمال میرود و در میانۀ راه، به او فرمان ایست داده میشود اما وقتی وی بر ادامۀ راه اصرار میورزد، اتفاقها و حوادثِ عجیبی رخ میدهند و در نهایت، نتیجۀ همۀ جنگها معکوس میگردد و شمال چه که حتا زادگاه جنرال دوستم همچنان ناامن و اسیرِ طالبان و داعشیان باقی میماند. در همین مورد اخیر، یعنی قتل کارمندان صلیب سرخ، گفته میشود که این عده در ناحیهیی به قتل رسیدهاند که اعضایِ داعش در آنجا نفوذ داشتهاند.
حضور ابرقدرت جهانیِ روسیه در جنگ علیه داعش در سوریه در کنارِ قدرتِ منطقهیی ایران، و قرار گرفتن مرئی و نامرئیِ ترکیه و غربیها در برابر این ائتلاف، همهگی از تشدیدِ جنگهای نیابتی در منطقه و وسعت یافتنِ جغرافیای این جنگها حکایت دارند. اما آنچه که در این میان میتواند برای مردم و دولتِ افغانستان قابل درنگ و تأمل باشد، مصون نگه داشتنِ کشور از این جنگها تا حدِ امکان و تبدیلِ تهدیدها به فرصتهاست.
با این حساب، به حکومت افغانستان توصیه میشود که هرگز نوکرِِ پروژههای قدرتهای بزرگِ جهانی و یا منطقهیی نباشد. زیرا دولت میتواند با تکیۀ بر مردم افغانستان و نهادهای دموکراتیک موجود، خطوطِ سرخِ امنیتیِ خود را ترسیم و آن را به قدرتهای جهانی و منطقهییِ دخیل در قضیۀ افغانستان تفهیم کند. باید همۀ قدرتها این خطوط را به رسمیت بشناسند و از آن عبور نکنند. اما اگر حکومت بخواهد با نادیده گرفتنِ مردم، با یک جانبِ این بازیها همسو گردد، جنگِ نیابتی در مرتبۀ جهانیِ آن بهشدتِ تمام در افغانستان کلید خواهد خورد و شمالِ کشور به جهنمِ این بازیها تبدیل خواهد شد.
هماکنون روسیه مترصدِ اوضاع افغانستان و در تقلایِ غافلگیر کردنِ رقبایِ جهانی و منطقهییِ خویش در این میدان است، اما خوشبختانه هنوز این تقلا به نقطۀ اوج و غیرقابلِ بازگشت نرسیده. بنابراین، هوشیاری نظام و دولتِ افغانستان است که میتواند این رویاروییها را با اتخاذ دیپلماسیِ پویا و چندجانبه تا سرحدِ آرامش در شمالِ کشور تخفیف و تنزیل دهد.
Comments are closed.