گزارشگر:هارون مجیدی/ چهار شنبه 11 حوت 1395 - ۱۰ حوت ۱۳۹۵
جنگ در افغانستان، از چندین دهه است که ادامه دارد و در مقاطع مختلف، موضوعات بیشماری سبب مشتعلماندن تنور جنگ در این کشور شده است. شماری را باور بر این است که یکی از عوامل ادامۀ جنگ در کشورهای جهان سوم و بهویژه افغانستان، نبود کارهای پژوهشی و تحقیقی در این زمینه است که در بسا موارد سیاستمداران و حکومتگران بهجای پیداکردن ریشههای جنگ و ادامۀ آن در کشور، به دنبال تیوری توطیه بودهاند.
اگر پژوهشگری و یا دانشجویی در پی پژوهش عوامل و ریشههای جنگ در کشور باشد، جدای از مقالات روزمره و روزنامهیی، با کارهای درخوری که واقعبینانه با جنگ افغانستان برخورد کرده باشد و منصفانه به ریشهیابی پرداخته باشد، بر نمیخورد.
کتابِ «ریشههای جنگ در افغانستان» که به تازهگی از نشانی انتشارات سعید به نشر رسیده، پژوهشی است از عبدالمنان دهزاد، روزنامهنگار و پژوهشگر فعال که او در این اثر کوشیده تا ریشههای جنگ در کشور را دریابد.
عبدالحفیظ منصور پژوهشگر و نمایندۀ مردم در مجلس، در یادداشتی که در این کتاب زیر عنوان «بستر داخلی یک جنگ» نوشته، گفته است: سیاستمدارانِ افغانستان را عادت براین است که عوامل جنگدوامدار این کشور را به مداخله و دستدرازی قدرتهای خارجی نسبت میدهند و مردم افغانستان را یکسره بیتقصیر ثابت میسازند. چنین طرز دیدی از یکسو مردم افغانستان را دربست، منفعل، فاقد توان و تحرک به حساب آورده که بسی پندار نادرست است، از پهلوی دیگر، امیدها را به سوی اجانب معطوف داشته تا مگر از روی ترحم، دست از خونریزی و کشتار در افغانستان بر دارند و برای اقامۀ صلح و امنیت دست به کار شوند؛ چیزی که تاهنوز تحقق نپذیرفته و در آینده نیز چنین امیدی جامه عمل نخواهد پوشید.
آقای منصور در ادامۀ این یاددشت، یادآور شده است که در سالهای پسین، پارهیی از نویسندهگان با رویکرد تازه به جنگ افغانستان نگریستهاند. در این رویکرد به شناسایی ریشههای جنگ در درون افغانستان پرداخته شده است. عدم مشخصبودن مرز شرقی افغانستان، تبارگرایی، بحران هویت، ابهام در مقولۀ منافع ملی و ساختار متمرکز سیاسی اداری این کشور، بهحیث بندهای خبیثه شناخته شده که با اندک آب خارجی رشد میکنند و فقر، بیسوادی، نفاق و برادرکشی بار میآورند.
عبدالمنان دهزاد، نویسندۀ کتاب «ریشههای جنگ افغانستان» در مقدمۀ این کتاب نوشته است: پس از فروپاشی رژیم طالبان، گمانهزنی بر این بود که این کشور به سمتِ پسامنازعه و جنگ به پیش میرود. حضور کشورهای قدرتمند جهان، در رأس ایالات متحدۀ امریکا، به این امیدها افزود، ولی بعدها معلوم شد که داستان حضور امریکاییها و مبارزۀ آنان در برابر دهشتافگنی در این جغرافیا، شبیه همان داستانِ معروفی است که جورج اورول در «قلعۀ حیوانات» به تصویر کشیده است.
آقای دهزاد در ادامه نوشته است: اورول در رمانِ معروفش، به گروهی از حیوانات میپردازد که در یک اقدام آرمانگرایانه و انقلابی، میخواهند انسانها را خلع صلاحیت کرده و زمینهایشان را خود بهدست گیرند تا عدالت، برابری و رفاه را به حیوانات به ارمغان آورند. آنان کمر بستند تا سایۀ انسان را از بالای خود دور کنند، سرانجام، دست به سرکشی و انقلاب زدند و پیروز شدند. پس از پیروزی، دیری نمیگذرد که رهبری این گروه را خوکی بهاسم «ناپلئون» به عهده میگیرد، او شروع به بهرهکشی از حیوانات مزرعه کرده و هرگونه مخالفت در برابر خود را بیرحمانه سرکوب میکند. در واقع، چنان ظلمی را در حق دیگر حیوانات روا میدارد که بیعدالتی مالک پیشین مزرعه، همه از یاد و خاطره میرود.
آقای دهزاد در کتاب ریشههای جنگ افغانستان، روی مهمترین عوامل تداوم و تشدید جنگ کنونی افغانستان، انگشت گذاشته و سعی کرده که ریشههای جنگ افغانستان را به گونۀ روشن پیشکش خوانندهگان کند. مسایلی که در این مجموعه به آن پرداخته شده، در سالهای اخیر به مهمترین گفتمانهای سیاسی مردم افغانستان تبدیل شده است.
نویسنده باورمند است که اگر قرار بود این بحثها با دروغ و فریب و اندرزهای اخلاقی حل میشد، ما امروز در وضعیت فعلی قرار نداشتیم. او گفته است که درست است که اینک جنگ کنونی افغانستان منطقهیی و فرا منطقهیی شده است؛ اما باید علت آن را در سیاستگذاریها و بازیهای درون کشوری جستوجو کرد.
نویسنده باورمند است، تا زمانیکه سیاستگران این کشور تکلیف خود را در برابر آنان روشن نکنند، این کشور گامی به پیش نهنهاده و روی آرامی و ثبات را نخواهد دید.
گفتنی است که کتاب «ریشههای جنگ افغانستان» را رفیع جسور برگآرایی کرده و طرح جلد بر آن ریخته و در هزار نسخه به نشر رسیده است.
این کتاب منبع خوبی برای شناخت ریشههای جنگ در افغانستان است و میتواند پژوهشگران و سیاستمداران را کمک کند تا بعد از شناخت این ریشهها در پی جلوگیری از ادامۀ جنگ در کشور باشند.
Comments are closed.