احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:شنبه 14 حوت 1395 - ۱۳ حوت ۱۳۹۵
سه روز پیش، کابل شاهد دو حملۀ انتحاری در یک روز بود و نیز همزمان با آن، طالبان حملاتِ گستردهیی را در ولایتهای فراه، لغمان و بغلان بهراه انداختند و حتا ولسوالی تاله و برفک را به تصرف درآوردند. آنچه که از این حملهها میتوان دریافت، اینکه: هنوز هم ماشین جنگیِ طالبان فعال است و آنها میتوانند مثلِ گذشته، دست به خشونت با سادهترین روشها بزنند.
از حملاتِ جبههیی که بگذریم، حملاتِ همزمان و پی در پیِ انتحاریها در کابل، بارِ دیگر همان سـوالِ تکراری را مطرح میکند که «انتحاری از کجا میآید و انتحاریان چگونه به هدف میرسند؟»
تا کنون بسیاری از مقامهای امنیتی کشـور، از جمله رییس امنیت فعلی، گفتهاند که برخی افراد و اشخاص، انتحاریان را نگه میدارند و در موترهای شیشهسیاه، آنان را به اهدافشان انتقال میدهند. در کنار این نوع اعترافها، بارها اخبار و اطلاعاتی نظیر اینکه داعش یا طالبان قصد دارند فلان مراسم را هدف قرار دهند نیز هیچگاه سبب نشده که حملهیی که باید صورت میگرفت، خنثا گردد؛ چه رسد به اینکه واضح شود که افراد و اشخاصِ حامی و انتقالدهندۀ این انتحاریها کیها اند و از کجا میآیند و چرا بازداشت نمیشوند و غیره.
ما بارها گفتیم و بارِ دیگر نیز میگوییم که حملاتِ تروریستیِ هدفمند در کابل، بدون همکاری یک حلقۀ خاص و مزدورِ دشمن که در داخلِ دستگاههای حکومتی، بهخصوص نهادهای امنیتی، حضور دارند و یا هم در محورِ برخی مقامها و افرادِ قدرتمند میچرخند، ممکن نیست. این عده، زمینه را برای عملیاتهای تروریستی مساعد میسازند و منفعتِ خویش را از آن میان میجویند.
این حرفِ ما از طرفِ مقامهای ارشد نیز تأیید شده و میشود، اما هنوز به این سوال پاسخِ صریح داده نشده است که “چرا اقدامی درخور در برابرِ ستونپنجمیها صورت نمیگیرد؟” ما دیگر باور نداریم که هر حملۀ انتحاری از بیرونِ مرکز تدارک دیده میشود. درست است که محلِ رهبری و مرکزِ خطدهندۀ این حملهها و سررشتۀ مدیریتِ آنها در پاکستان وجود دارد، اما در خودِ کابل نیز افرادی هستند که به پاکستان وصلاند و در داخلِ نظام برای بیگانهگان کار میکنند.
بارها گفته و ثابت شده است که انتحاریان در مرکز، از مناطقِ نزدیکِ اهدافشان دیدن میکنند و این به معنایِ آن است که مراکز تنظیم حملات انتحاری، در کابل و در مناطقِ سبز و بااهمیت ـ که در عین حال خط سرخِ امنیتی است ـ قرار دارند. اما چرا به اینهمه آشکاری و پیداییِ مسأله توجهی صورت نمیگیرد؟
واضح است که جنگِ افغانستان به یک جنگِ بسیار پیچیده و عایداتی تبدیل شده و خنثا نشدنِ مراکز اصلیِ انتحاریان در کابل نیز ریشه در همین نوع بازیها دارد. در غیر آن، باید این مراکز شناسایی و نابود میشدند. دقیق معلوم نیست که چرا دولت و نهادهای امنیتی، سرنخِ این بازیها را پی نمیگیرند و اقدام به خشک کردنِ ریشۀ ناامنیها و حملاتِ تروریستی نمیکنند.
به هر صورت، سال ۱۳۹۶ با توجه به تحرکاتی که در آستانۀ آن دیده میشود، یک سالِ بسیار دشوار از نظرِ امنیتی خواهد بود. طالبان علمیاتهای جبههیی و انتحاریشان را در بهارِ پیشِ رو افزایش خواهند داد و این برای دولت و مردم قابل نگرانیست و ایجابِ تغییراتی در سطوحِ مختلفِ نهادهای امنیتی و در سطحِ افراد و برنامهها میکنـد.
اگر سران دولت وحدت ملی نتوانند در سال جدید، راهبردی بهروز و کارآمد برای مشکلاتِ امنیتی تدوین کنند، سال ۱۳۹۶ سالی پُر از خون و خشـونت خواهد بود!
Comments are closed.