احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:حامد علمی - ۱۴ قوس ۱۳۹۱
بخش شصتوششم
زد و خوردهای خونین
پس از تشکیل امارت اسلامی کنر، گروههای مختلف مجاهدین به دور یک شورا که متشکل از همه آنها بود، جمع شدند و ادارهیی واحد را تاسیس کردند. امارت اسلامی کنر توانست که امنیت را تامین کند و در راه بازسازی، تعلیم و تربیه و امور صحی و بسا مسایل دیگر دستبهکار شود؛ اما این آرامش دیری نپایید و درگیری میان عدهیی از قوماندانان وابسته به احزاب جهادی در ولسوالیهای شیگل و سرکانی آغاز گردید.
قبلاً شورای اسلامی کنر فیصله نموده بود که تمام مسایل اختلافی باید از طریق امارت اسلامی حلوفصل گردد. مسوولین کنر واضح نساخته بودند که اگر قوماندانی یک گروه به گروه دیگر بپیوندد، آیا تنظیم مربوطهاش حق برطرفیِ او را دارد؟ از طرف دیگر، قوماندانان تا چه حد وابسته به تنظیمشان هستند و آیا رهبری تنظیم میتواند قوماندان را عوض کند؟ این مشکلی بود که امارت اسلامی کنر نتوانسته بود به آن پاسخ بدهد. بنابران، زمانی که عدهیی از گروهها میخواستند که قوماندانشان را تبدیل نمایند، با مشکل امارت اسلامی مواجه میشدند؛ زیرا بعضی از قوماندانان پستهای حساس را در امارت اسلامی داشتند.
مشکل اداری و عدم تجربه کافی، سبب شد که ولایت کنر به زودی دستخوش بینظمی و هرجومرج گردد؛ اما این هرجومرج زمانی به جنگ وخیم تبدیل شد که حزب اسلامی برخی از مراکز خویش را که قوماندانان آنها با امارت اسلامی تعهد کرده بودند، پس گرفت. اما این قوماندانان به امارت اسلامی تعهد بسته بودند و بر اساس فیصله امارت مجبور بودند که از آنها دفاع کنند.
حاجی روحالله برادرزاده مولوی جمیلالرحمن و یکی از بلندپایهگان این گروه، در مصاحبهیی حزب اسلامی را مسوول این زدوخورد دانست: «افراد حزب اسلامی در نواحی نوآباد، سالارباغ و شیگل بالای مراکز ما حمله کرده و قرارگاههای آنها را تصرف کردند. آنها به امارت اسلامی شکایت کرده گفتند اگر امارت اسلامی قرارگاههای ما را دوباره باز نگرداند و یا در مساله مداخله نکند، ما خود داخل اقدام میشویم یا میکشیم و یا کشته میشویم. امارت اسلامی داخل اقدام شد و افراد امنیتی خویش را نزد ما فرستاد و داخل مذاکره شد تا مراکز سایرین را دوباره به آنها بدهند. امارت به حزب اسلامی گفت هر تنظیم آزاد است تا فعالیتهای سیاسی خویش را به پیش ببرد، اما تامین امنیت و نظم و تطبیق شریعت مربوط امارت است و امارت مجبور است تا در این راه اقدام کند.» (۳۴)
جنگی خونین به وقوع پیوست و امارت اسلامی توانست پایگاههای حزب اسلامی را دوباره تصرف کند، ولی عدهیی از این قرارگاهها در کنترول حزب اسلامی باقی ماند و صلح نسبتاً موقت برقرار گردید.
«به تاریخ ۱۷ ماه می سال ۱۹۹۱، یکی از قوماندانان حزب اسلامی مولوی یونس خالص، به نام شمسالدین خان، از طرف امارت اسلامی کنر مسوول امنیت شهر چغهسرای و اطراف آن گردید. نامبرده در آخرین ساعات شب از منطقه ناوهپاس به طرف شهر در حرکت بود و هنوز از نزدیکی فرقه حضرت عباس مربوط حزب اسلامی انجنیر گلبدین حکمتیار، نگذشته بود که مورد حمله قرار گرفت و سه تن از محافظینِ او کشته شدند. به مجرد رسیدن خبر حمله بالای محافظین ولایتی، امارت اسلامی افراد بیشتری را برای دستگیری دزدان فرستاد، ولی زمانی که افراد ما نزدیک فرقه حضرت عباس شدند، افراد حزب اسلامی در مواضع و دزدان به قرارگاه حزب رفته بودند. ما از مقامات حزب اسلامی خواستیم تا حملهکنندهگان را به شریعت بسپارند و کمیته قضایی امارت باید در مورد آنها تصمیم بگیرد، اما حزب اسلامی این پیشنهاد را نپذیرفت.» (۳۵)
Comments are closed.