- ۰۲ ثور ۱۳۹۶
تحرکاتِ اخیری که در فضای سیاسیِ کشور دیده میشود، نگرانکننده است. برخوردهای تبعیضآمیز و تنظیمِ قدرت بر اساسِ سیاستهای تکقومی و حتا دوباره روی کار آوردنِ اشخاصِ فاسد در حکومت، همه نشانههایی از عدمِ تعهدِ ارگ به دولتداریِ مسوولانه است.
در کنار این وضعیت، برخوردهایی که در سطحِ منطقه و افغانستان نیز رونما میشود، نگرانکننده است؛ زیرا مردم یک بارِ دیگر پس از شانزده سال میبینند که قدرت دوباره به سمتِ استبداد حرکت کرده و نیز سیاستهایی که در راستای منافعِ برخی کشورها شکل گرفته، به حمایت از تروریسم انجامیده است. اگرچه این تروریسم تلاش کرده معرفِ یک قوم در افغانستان باشد، ولی همین یک قوم بیشترین ظلم و آسیب را از ناحیۀ آن دیده است. به رغم آن، برخی سیاستمداران و تیکهداران میخواهند زیر نامِ قوم، اهدافِ استخباراتیِ برخی کشورها و منافعِ سیاهِ خودشان را گره بزنند؛ از همینرو سعی میکنند تروریسم را همچنان به عنوانِ یک جریانِ سیاسی در لباسِ یک قوم در افغانستان حفظ کنند.
تلاشهای روسیه برای تقلیل دادنِ طالبان به عنوان یک گروه سیاسی در کشور نیز از همین مجرا سرچشمه یافته است. چند سالیست که آقای کرزی و آقای غنی تلاشهایی را به هدفِ تقویتِ طالبان و رها کردنِ زندانیانِ آنها و نیز پیـدا کردنِ حامیانِ منطقهیی برای این گروه تدارک دیدهاند و پاکستان هم به عنوان کشوری که از طالبان به عنوان ابزار استفاده میکند، در پی همین برنامه یعنی دست یافتن به حامیان منطقهیی بوده است.
اینکه روسیه طالبان را به عنون یک جریانِ سیاسی معرفی میکند، نشان میدهد که این کشور متأثر از لابیگریهایِ پاکستان و حلقات حامیِ تروریسم در افغانستان است. حمایتِ حامد کرزی از طالبان و قرار گرفتنِ او در برابر امریکا و حمایت از موضع روسیه نیز نشان میدهد که تمسک به سیاستِ قومی در کنار آنکه به هدفِ دست یافتن به یک پایگاه اجتماعی مورد نظر است، در سطح بازیهایی که تازه قرار است در منطقه بهراه انداخته شود نیز به عنوانِ یک ابزارِ تحریککننده مطرح است.
به نظر میرسد که شکل دادنِ بحرانها در افغانستان، یک بارِ دیگر رویِ دست قرار دارد و این بحرانسازیهایِ جدید میتواند برای افغانستان خطرناک تمام شود. تمسکِ آقای غنی به قومیسازیِ قدرت و نگاه ابزاری به مسالۀ قوم بههدفِ تشدیدِ تنشهای داخلی، همچنان تلاش برای ایجاد رویارویی با امریکا و تحریکِ بیشتر روسها در افغانستان چه از طریقِ آقای کرزی و چه هم از طریق پاکستان، این خطر را به دنبال دارد که افغانستان شکارِ یک بحرانِ جدی در امتداد بازیهایِ جاری شود.
روسها نیز باید درک کنند که حمایتشان از طالبان در شرایطِ پیچیدۀ کنونی به هیچ عنوان آنها را به منافعشان نمیرساند؛ زیرا هیچ قدرتی در نهایت این توانایی را ندارد که بازی با کارتِ تروریسم را بدونِ باخت به پایان برساند. روسیه نباید یک بار دیگر، هم افغانستان و هم خودش را به یک بحرانِ جدی مواجه سازد.
بازیهایِ اخیر و وضعیتِ جاری نشان میدهد که آن انتظارها و برنامههایی که برای شکلگیری یک دولتِ ملی و نیز دست یافتن به عدالتِ نسبی وجود داشت، کنار گذاشته شده است و حالا روند قومیکردنِ قدرت در همۀ لایهها و اندامها به شکلِ مهندسیشده و با پشتوانۀ کلان جریان دارد. این همان تهدابیست که امروز گذاشته میشود تا صد سالِ آینده را با تنش و خطر مواجه سازد.
با این اوصاف، نیاز است که مردم افغانستان و آگاهانِ این سرزمین از همین حالا به یک فراخوانِ ملی بیـندیشند و برنامهیی را بههدفِ جلوگیری از سقوط کشور در باتلاقِ بحرانهایی که قرار است بهخاطر منافع دیگران در این کشور بهراه انداخته شود، ارایه دهندـ قبل از آنکه دیر شود و همه در بدِ حادثه اسیر شویم!
Comments are closed.