احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:یک شنبه 7 جوزا 1396 - ۰۶ جوزا ۱۳۹۶
روز گذشته، اولِ ماه مبارک رمضان، انفجاری انتحاری در شهر خوست در جنوبشرقِ کشور، شماری از شهروندانِ افغانستان را به خاک و خون کشید.
این انفجار که در اولین ساعاتِ روزِ گذشته در “ایستگاه کابل”ِ شهر خوست رخ داده، بنا به نخستین گزارشها، ۱۸ شهید و ۶ زخمی بهجا گذاشته است.
این انفجارِ مرگبار در حالی روی داده که آقای اشرفغنی، رییس حکومتِ افغانستان در آستانۀ فرا رسیدنِ ماه میهمانی خدا، از گروههای شورشی خواسته بود که به احترامِ رمضان، دست از حملاتِ نظامی و کشتارِ مردمِ بیگناه و روزهدار بردارند.
اما بازهم همانندِ گذشته، بسیار سریع تروریستان پاسخِ درخواستِ تضرعآمیزِ حکومت را با انتحار و انفجار دادند. طالبان بلافاصله پس از این رویداد، مسوولیتِ حادثه را به عهده گرفتند و بر ادامۀ جنگ تأکید کردند.
اگرچه حکومتهایِ پانزده سال پسین و در رأسِ آنها آقایان غنی و کرزی همواره بر صلح با طالبان پافشاری کردهاند، اما مردمِ افغانستان از آدرس رسانهها و نهادهای مدنی صدا بلند کردهاند که صلح پیش از التماس یا پافشاری، نیرویِ منطق و اندیشـۀ آزاد میطلبد که متأسفانه طالبان فاقدِ آن است؛ از این رهگذر، صلحجویی از طالبان و آنهایی که به هیچ صراطی مستقیم نیستند و از بیرونِ مرزها نان و فرمان میگیرند، آب در هاون کوبیدن و سوختنِ بیحاصل است.
طالبان همواره مانند روبات بر اساسِ برنامۀ داده شده به خود عمل کردهاند. آنها در عالمِ بیشعوری، تحققِ شعایرِ اسلامی را سر میدهند بیآنکه بدانند حفظ جانِ انسانها و اصلِ کرامتِ بشری، بزرگترین آرمانِ اسلامی و شعارِ دینی است. آنها از دینِ خدا، کتابِ خدا و سنت پیامبرِ او دم میزنند اما در بهترین ماهِ خدا ـ یعنی ماه نزولِ قرآن و میزبانی خداوند از بندهگانش ـ روزهدارانی را میکشند که به میهمانی خدا رفته بودند. دقیق در چنین حالتیست که میگوییم: طالبان نهتنها زبانِ صلح را بلد نیستند، بلکه روباتهایی بیمغز و بیشعورند که سازندهگانِ آنها جز خونریزی و دهشت، چیزِ دیگری در حافظۀ آنها تعبیه نکردهاند.
بهرغم این نکته، حدود ده سال است که حکومتها در افغانستان مردم را قربانیِ آشتی با روباتهای جنگجو میکنند و با تأسف و صد حیف که میلیونها دلر را نیز در این راه هدر میدهند و حاصلی جز خون و مصیبت برای مردم نمیآرند. وقایعی فاجعهبار چون شفاخانۀ ۴۰۰بستر، قول اردوی شاهین و قطعۀ رجال برجسته و بذلوبخششِ پولها و امتیازاتِ کلانی زیر نامِ پروسۀ صلح، همهگی عمقِ کژروشیِ حکومت در قبالِ طالبان و داعشیان و سایر گروههای روباتیک و استخباراتی را به نمایش میگذارد.
بسیار بلاهت و ظلم است که حکومت کسانی را که دستشان تا مرفق به خونِ بیگناهان آغشته است و همۀ مرزهای انسانی و اسلامی را با انفجار و انتحار و قتلوقتال شکستهاند، به زبانِ تضرع به صـلح بخواند، وعدۀ کاخ و باغ دهد و از بیتالمال، زیر قدمهایشان فرشِ سرخ پهن کند. اگرچه این حرفها همانندِ غمها و مصیبتهایمان تکراری شدهاند، اما مادامی که حکومت سرِ عقل نیاید، چارهیی جز تکرارِ این مکررات نیست.
به سرانِ حکومتِ موجود یک بارِ دیگر تذکر میدهیم که کشور در کانونِ بازیها و رقابتهای بیرونی و استخباراتی قرار گرفته است، همراهیِ این وضع با دردنشناسی و بیکفایتیِ شما، میتواند یک فصلِ تلخِ و شاید بیبازگشت را برای این سرزمین رقم زند. حکومتداری با شعار و اطوار ممکن نیست، تنظیم امورِ کشوری به بیسروسامانی افغانستان، مرد جنگیِ اهلِ اندیشه و برنامه میخواهد؛ افراد و اشخاصی را میطلبد که معماهایِ کشور از جمله جنگوصلح را از ریشههایش گشنش مطالعه و حلِ نهاییِ آنها را در قالبِ گفتمان ملی، تدوین و نقشۀ راه برای ثبات و آبادیِ میهن را در میدانهای گرم و سردِ کشور ترسیم نمایند.
Comments are closed.