احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:سه شنبه 20 سرطان 1396 - ۱۹ سرطان ۱۳۹۶
بهتازهگی محمد اشرف غنی، رییس حکومت وحدت ملی گفته است که نارضایتیهای قومی در افغانستان پیچیده و به صورت عمیقی محسوس بوده و اکثراً استوار بر بیتوجهی و تبعیضی است که از گذشته بر جا مانده است. آقای غنی در سخنرانی روز یک شنبه اش، وعده کرده است که این نارضایتی قومی را از بین میبرد. زیرا به گفته او، احساس نارضایتی در افغانستان به صورت فزایندهیی شکل قومی به خود میگیرد. این سخنان آقای غنی اما در حالی مطرح میشود که بیشتر حرکتها و اعمال شخص آقای غنی، تا کنون خلاف سخنانش، در محور تنش آفرینی قومی، شکلگیری نزاعهای تازۀ قومیتی در کشور بوده است. اگرچه او از گذشته به عنوان چهرۀ قومگرای افراطی مطرح بوده است؛ اما انتظار میرفت که در زمان دولتداری محوریت شخصیت کاری و سیاسی او از قبیلهگرایی به شهروندمداری عوض شود و همانگونهیی که شعار میدارد هر افغان یا افغانستانی از کسی کمتر و از کسی برترنیست، در عمل مصداق آن را به مردم نشان بدهد. اما متاسفانه دولت آقای غنی توانست تا نزاعهای قومی را با توجه به سیاستهای قوممحورانه و تنگ، گسترش داده و بحرانهای متعددی را برای فردای نزدیک در کشور کلید بزند. اگرچه آقای غنی گفته است که “ما نمیتوانیم نابودی پنهانی برخاسته از قطببندی قومی را دست کم بگیریم. مثل همیشه، رهبران بیپروا و افرادی که منافع ملی را قربانی منفعت شخصیشان میکنند، میتوانند یک جامعه پولاریزه (کثرتگرا) را دستکاری کنند. ما نمیتوانیم اجازۀ چنین کاری را بدهیم.” اما حقیت این است که این سیاستهای آقای غنی در دوسال دولت درای اش هست که بیشتر از گذشتهها، جامعه را از منظر قوم در برابر هم قرار داده و حس همگرایی و کثرتگرایی را به تقابل قومی گذار داده است. همین اکنون جدایی موافقان دولت وحدت ملی به خصوص تیم آقای غنی و برخوردهای آقای غنی با دو متحد تاجیک و ازیک در حکومت او، واکنشی در برابر کنش فوقالعاده قومی آو را نشان میدهد. جدا از آن، تقسیم تعیینات و رتبهها، توزیع بورسیهها و توزیع قراردادها، در دولت آقای غنی، بر اساس تفوق قایل شدن بر یک قوم است و این سیاست سبب میشود که اقوام در برابر هم عقدهمند شوند و خطر آن را اینک آقای غنی احساس کند. تقسیم قدرت و ثروت در مجموع شکل تبعیضی محض را با خود گرفته است و یک وزیر غیر پشتون در حکومت آقای غنی دیده نمیشود که صلاحیتهای کامل یک وزیر را داشته باشد. همینگونه دیگر ماموران بلند رتبه دولتی. همین اکنون اصلاحاتی که آقای غنی در نظر دارد به شدت جنبۀ قومی به خود گرفته است و جز قومیسازی ادارات دیگر هیچ مفهومی در برنامۀ اصلاحاتی آقای غنی دیده نمیشود.
آقای غنی در حالی که میگوید حکومت اجازه نمیدهد این زهر(قطب بندی قومی) گسترش یابد، سیاستهای اوست که به قطببندی قومی منجر شده است. وقتی وفا عهد به دلایل قومی، از ادارۀ آقای غی رخت بسته است و هیچ اصلی به جز قومیت و تک محوری برای او در عمل معنا ندارد، مردم به سخنان آقای غنی ولو هرچه خوش باشد اعتماد نمیکنند. اگرچه سخنان آقای غنی در بارۀ قطببندی قومی، بیشر واکنشی در برابر ایتلاف نجات است که از درون حکومت وحدت ملی درز کرده است و دلیل آنهم سیاست آقای غنی عنوان شده است، و همین نشان میدهد که باز هم آقای غنی خطر قطببندی قومی را بسیار کوتاه بینانه و ناشیانه طرح کرده و اگر فردا ایتلاف به نفع او بشکند، آقای غنی نمیگوید که قطببندی قومی وجود دارد.
بنابراین، حالا که آقای غنی میگوید بر اساس مشوره با گروههای مردمی، در تلاش است تا از قطببندی قومی جلوگیری کند و وعده داده است که راهکارها، سرمایهگذاریها و کارمندان دولتی که تحت کنترل حکومت است را به دقت بررسی خواهد کرد تا اطمینان یابد که با تمامی اقشار به صورت عادلانه رفتار میشود و به عنوان یک شهروند برابر – با شهروند دیگر – که حق هر افغان بوده و قانون اساسی آن را تضمین کرده از وی نمایندگی میشود، فقط یک امید را به وجود می آورد که آقای غنی درک کرده باشد که سیاست جاری کشور قومی کشور را به مرحله خطرناکی رسانده است و باید به زودی تغییر کند؛ اما زمانی اعتماد مردم به سخنان آقای غنی بر میگردد که در عمل به آنچه گفته است، صادق باشد و از خطری که جامعه را تهدید میکند جلوگیری کند. روزی آقای غنی میرود؛ اما این مردم مستحق آن نیستند که به دلیل سیاستهای امروز، در برابر هم قرار داشته باشند تا در نهایت کشور خدا ناکرده طبق میل دشمنان و خاینان تجزیه شود. بنابرین اقای غنی می تواند فردای خوب رادر عمل کرد امروزش تضمین کند. آنهم با این آیینهیی که به دستش داریم.
Comments are closed.