گزارشگر:یک شنبه 25 سرطان 1396 - ۲۴ سرطان ۱۳۹۶
شعر به عنوان یک هنر برتر و به دلیل برخورداری از جایگاه ویژه در انتقال مفاهیم و معارف، از ابزارهای مهم تبلیغ برای مبلغان است. پس به این امید که بیش از پیش بتوانیم از قالبهای ادبی و هنری و به ویژه از قالب شعر، در تبلیغات دینی و اخلاقیِ خویش بهره جوییم و به ادبیات و کاربست زبانِ ادبی در تبلیغ دین، رویکردی دوباره داشته باشیم.
در این مقاله سعی شده که اشعار به ترتیب زیر دستهبندی شوند:
یک. اهمیت سخن و سخنوری؛
دو. آثار سخن و سخنوری؛
سه. ویژهگیهای سخن؛
چهار. ویژهگیهای سخنور؛
پنج. روش سخنوری؛
شش. آداب سخن گفتن.
اهمیت سخن و سخنوری
ای زبان! هم گنجِ بیپایان تویی
ای زبان! هم رنجِ بیدرمان تویی
هم صفیر و خدعه مرغان تویی
هم انیسِ وحشت هجران تویی
مولوی
***
نردبان آسمان است این کلام
هر که زین بر میرود آید به بام
نی به بام چرخ، کو اخضر بُوَد
بل به بامی کز فلک برتر بُوَد
مولوی
***
تا مرد سخن نگفته باشد
عیب و هنرش نهفته باشد
هر بیشه گمان مبر که خالی است
باشد که پلنگ خفته باشد
سعدی
***
زبان در دهان، ای خردمند چیست؟
کلید درِ گنجِ صاحب هنر
چو در بسته باشد چه داند کسی
که جوهر فروش است یا پیلهور
سعدی
آثار سخن و سخنوری
ظالم آن قومی که چشمان دوختند
زان سخنها عالَمی را سوختند
***
عالَمی را یک سخن ویران کند
روبَهانِ مُرده را شیران کند
مولوی
***
آن سخنهای چو مار و کژدُمَت
مار و کژدم گردد و گیرد دُمَت
مولوی
***
بوی کبر و بوی حرص و بوی آز
در سخن گفتن بیاید چون پیاز
مولوی
***
در سخن مخفی شدم مانند بو در برگ گُل
میل دیدن هر که دارد، در سخن بیند مرا
مخفی
ویژهگیهای سخن
۱٫ الهی بودن
این سخن همچون ستارَه است و قَمَر
لیک بیفرمان حق، نَدْهد اثر
مولوی
***
۲٫ نرم و لین
سخن، نرم و لطیف و تازه میگوی
نه بیرون از حدّ و اندازه میگوی
عطار
***
۳٫ نظاممندی سخن
سخن را مَطلَع وَ مقطَع بباید
که پر گفتن ملالت میفزاید
نظامی
***
۴٫ سنجیده سخن گفتن
نباید سخن گفت ناساخته
نشاید بریدن، نینداخته
تأمل کنان در خطا و صواب
بِه از ژاژخایانِ حاضرجواب
سعدی
***
۵٫ پرهیز از تکرارگویی
سخن گرچه دلبند و شیرین بُوَد
سزاوار تصدیق و تحسین بُوَد
چو یک بار گفتی، مگو باز پس
که حلوا چو یک بار خوردند، بس
سعدی
***
۶٫ کوتاهگویی
سخن کم گوی تا در کار گیرند
که در بسیار، بد بسیار گیرند
نظامی
***
۷٫ زیبا سخن گفتن
نطق زیبا زِخامُشی بهتر
ورنه در جان، فرا مُشی بهتر
سنایی
***
۸٫ دُرگویی نه پُرگویی
در سخن دُر ببایدت سُفتن
ورنه گنگی بِه از سخن گفتن
گنگ اندر حدیث کم آواز
بِه که بسیار گوی بیهُده تاز
گوی سوی همه سخنها دار
آنچه زو بِه، درون جان بنگار
سنایی
***
۹٫ با صواب سخن گفتن
تا ندانی که سخن عینِ صواب است مگوی
وآنچه دانی که نه نیکوش جواب است، مگوی
سعدی
***
۱۰٫ هوشمندانه سخن گفتن
ندهد مرد هوشمند جواب
مگر آن گه کز او سوال کنند
گر چه بر حق بُوَد فراخ سخن
حمل دعویش بر مُحال کنند
سعدی
ویژهگیهای سخنور
۱٫ اطلاعات کافی
قدر مجموعه گل، مرغ سحر داند و بس
که نه هر کاو ورقی خوانْد معانی دانست
حافظ
***
۲٫ دقت و تیزبینی
مرد باید که سخن دان بود و نکته شناس
تا چو میگوید از آن گفته پشیمان نشود
سنایی
***
۳٫ جامعنگر بودن
عشق و شباب و رندی، مجموعه مراد است
چو جمع شد معانی، گوی بیان توان زد (۵)
حافظ
***
۴٫ عمل به گفته
کار کن و بگذر از گفتار
کاندر این راه، کار دارد کار
سنایی
***
عنان به میکده خواهیم تافت ز این مجلس
که وعظ بی عملان، واجب است نشْنیدن
حافظ
***
۵٫ سوز داشتن
بیان شوق، چه حاجت، که سوز آتش دل
توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد
حافظ
***
۶٫ مخاطبشناسی
بشنو موعظۀ اهل عقول
کلِّمِ النّاس علی قَدر عقول
اصل، معنی است نه تزیین کلام
سخن آن است که فهمند عوام
سعدی
***
۷٫ تأثیر مخاطب در گوینده
فهم سخن چون نکند مستمع
قوّت طبع از متکلم مجوی
فُسحَت میدان ارادت بیار
تا بزند مرد سخنگوی گوی
سعدی
***
مستمع، صاحب سخن را بر سر کار آورد
غنچۀ خاموش، بلبل را به گفتار آورد
صائب تبریزی
روش سخنوری
اجمال و تفصیل
زان نَبی مُجمَل رسانْد اولْ پیام
که در آن، منظور بودش خاص و عام
رفته رفته عقلها چون شد قوی
یافت بسطی، مُجمَلات معنوی
شیخ بهایی
***
با تو گفتم مجمل این اسرار را
مختصر آوردم این گفتار را
گر مفصّل بایدت فکری بکن
تا به تفصیل آید اسرار کهُن
هم بر این اجمال کاری، این خطاب
ختم شد و اللهُ اَعلَم بالصّواب
جامی
آداب سخن
۱٫ توجه به خواستۀ مخاطب
سخن را بباید شنیدن نخست
چو دانا شوی پاسخ آری درست
فردوسی
***
سخن بشنو و بهترین یاد گیر
نگر تا کدام آیدت دلپذیر
فردوسی
***
۲٫ پرهیز از رنجش دیگران
سخن خوب است ز اول خاطرِ کس را نرنجاند
که بَعد از گفتوگو، سودی ندارد لب گَزیدنها
***
۳٫ پرهیز از فتنهانگیزی و تحریک
درِ فتنه بستن، دهان بستن است
که گیتی به نیک و بد آبستن است
پشیمان زگفتار دیدم بسی
پشیمان نگشت از خموشی کسی
***
۴٫ دانسته سخن گفتن
ای که از عالَم خبری نیست تو را
بهتر از مُهر خموشی هنری نیست تو را
صائب تبریزی
***
بر بساطِ نکتهدانان خود فروشی شرط نیست
یا سخن دانسته گو ای مرد عاقل یا خموش
حافظ
***
۵٫ پرهیز از سطحینگری
مردِ کم گوینده را فکر است زَفتپ
قشرِ گفتن چون فزون شد، مغز رفت
مولوی
***
۶٫ اندازهگویی
سخن را به اندازه ای دار پاس
که باور توان کردَنَش در قیاس
***
۷٫ شفافگویی
سخنی در نهان نباید گفت
که برِ انجمن نشاید گفت
سعدی
***
۸٫ پرهیز از جدال با نادان
آن کس که به قرآن و خبر زو نَرَهی
آن است جوابش که جوابش ندهی
سعدی
***
۹٫ ملاطفت و نرمخویی
تو با دیو مردم، خِرَد پیشه کن
به نرمی و آهستهگی ران سخُن
درشتی و تندی نیاید به کار
به نرمی برآید ز سوراخ، مار
فردوسی
***
۱۰٫ انتقادپذیری
چو بشنوی سخنِ اهل دل، مگو که خطاست
سخن شناس نِه ای جان من، خطا اینجاست
حافظ
منبع: تبیان
Comments are closed.