احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:شنبه 31 سرطان 1396 - ۳۰ سرطان ۱۳۹۶
در روزها و ماههای پسین، دولتِ وحدت ملی شاهد ازهمپاشیهایی شده و اعتراضهای زیادی نیز از داخلِ حکومت و هم از بیرونِ آن بلند شده است. ایتلاف ملی برای نجات افغانستان، مرکب از احزاب جمعیت اسلامی، جنبش اسلامی و حزب وحدت ملی اسلامیِ مردم افغانستان ـ که هر سه شاخه از شرکای دولت وحدت ملی نیز به شمار میروند ـ در برابر آقای غنی و عبدالله شکل گرفته است. شکلگیری این ایتلاف، بدون شک ارگ را نگران ساخته است و در کنار این نگرانی، جریانهای دیگری هم در برابر دولتِ آقای غنی شکل یافتهاند و اینهمه نشان میدهد که ارگ ریاستجمهوری هر روز بیشتر از گذشته با بحرانِ مشروعیت مواجه میشود.
سیاستِ عملیِ ارگ که بیشتر جنبۀ قومی دارد و نیز سیاستِ سرکوبگری اخیر آن، نشان میدهد که این نهاد متوسل به ابزارها و بازیهایی شده است که نباید میشد. واضح است که وقتی حکومتی بهدلیلِ خودکامهگی با بحران مشروعیتِ سیاسی روبهرو شود و پایگاههای مردمیِ خود را از دست بدهد، ناگزیر میگردد که دست به هر اقدامِ فراقانونی و غیرعادلانه برای حفظ اقتدار و ماندن در قدرت بزند. این تجربه در افغانستان بارها تکرار شده و حالا هم ادامه دارد.
اینکه با گذشت هر روز، واکنش مردم و نهادهای سیاسی در برابر ارگ افزایش مییابد و رویارویی شرکایِ داخلِ نظام و بیرونِ نظام با آقای غنی شدتِ بیشتر مییابد، معلولِ عملکردهایِ قومی و شخصیِ آقای غنی و همان تیمیست که سعی دارد افغانستان را در مدارِ گذشته یعنی در انحصارِ قوم و قبیلۀ خویش قرار دهد.
در چنین شرایطی، ارگ بهجای خدمتگزاری به مردم، هر روز در اندیشـۀ خُرد کردنِ رقبایِ مشروعِ داخلیِ خویش و در عوض، امتیازدهی و فربهسازیِ گروههاییست که بیشتر منشِ تروریستی دارند. اینکه اکنون ایتلاف نجات افغانستان در برابر ارگ شکل گرفته و گویا اقداماتی نیز از جانب ارگ در برابر برخی اعضای رهبریِ این ائتلاف سامان داده شده است، از جمله در برابر جنرال دوستم، بدین معناست که ارگ میخواهد تواناییِ ایتلاف نجات را به آزمون بگیرد و بدون شک در پشتِ این آزمون گرفتن، قدرتهای دیگری هم به شکل پنهانی حضور دارند تا اگر اوضاع مساعد بود، وضعیتِ افغانستان را به مرحلۀ دیگری عبور بدهند.
سوال این است که جریان ایتلافِ نجات چگونه میتواند در برابر ارگ واکنش منطقی و در عین حال موثر داشته باشد؛ زیرا افغانستان از یکطرف با خطر انحصارِ قدرت و شکلگیری استبداد مواجه است و از جانب دیگر، با خطر ازهمپاشیِ سیاسی و از میان رفتنِ نظمِ نیمبندِ موجود. در چنین شرایطی، ایتلاف نجات افغانستان و همۀ جریانهای سیاسییی که در برابر دولت آقای غنی عرض اندام کردهاند، باید با بسیار حزم و احتیاط قدمهایشان را بردارند. این جریانها باید بدانند که تشکلها و ایتلافهایِ آنان هر آن ممکن است در دامهایِ تازه و حسابشدهیی گرفتار شوند.
بنابراین، پیشنهاد ما به ایتلاف نجاتِ افغانستان و همۀ جریانهای سیاسییی که در بیرون از دولت وحدتِ ملی در اعتراض به سیاستهای آقای غنی و حکومتِ کنونی عرض اندام کردهاند این است که در محور برنامۀ آجندای ملی افغانستان که از جانب بنیاد شهید مسعود ارایه شده و در واقع طرحِ مدونی برای پایانِ معضلات و اقداماتِ تاریخییی نظیرِ اقداماتِ آقای غنی است، گردهم بیایند و به معمایِ قدرت در افغانستان برای همیشه پاسخ دهند.
مسلماً تا زمانیکه جریانهای سیاسی کشور، مطالباتشان را به پشتوانۀ یک نگاهِ علمی و تاریخی در قالبِ برنامهیی مدون و ملی پی نریزند، موضعگیریهای مقطعی و واکنشهای احساسی و زودگذر، چرخیدن در دورِ باطلیست که هرگز نمیتواند توجه و حمایتِ جامعۀ جهانی را به عنوان بدیل به خود معطوف کند.
Comments are closed.