غنــــی؛ پروژه‌دار سوریه‌ سازی افغانستان؟

گزارشگر:چهارشنبه 4 اسد 1396 - ۰۳ اسد ۱۳۹۶

قراین و شواهد درحکومت آقای غنی نشان می‌دهد که افغانستان به زودی وارد مرحلۀ خطرناک‌تری از جنگ و درگیری می‌شود. این سخن زمانی آبدار می‌گردد که سخنان کابلوف، نمایندۀ صاحب‌صلاحیت روسیه در امور افغانستان را بخوانیم. رسانه‌ها به نقل از او خبر دادند که مسکو نگران افزایش فعالیت‌های داعش در افغانستان است و اگر نیروهای خارجی جلو فعالیت‌های آن گروه را نگیرد روسیه مجبور است دست به اقداماتی بر مواضع آن در افغانستان بزند و کابلوف به طور واضح گفته است که حتا روسیه برخی مواضع داعش در افغانستان را بمباران خواهند کرد. حالا وقتی که روسیه چنین اقدامی را سامان دهد، بدون شک بینی امریکا به سوخت می‌آید و می‌گوید که حملۀ روسیه به افغانستان به هر بهانه‌یی حمله به مواضع و منافع امریکا است. و اینگونه افغانستان وارد یک مرحلۀ تازه می‌شود و در یک چشم به‌هم زدن خواهیم دید که وضعیت سوریه به گونۀ کامل در افغانستان شکل یافته است. این چندان بعید به نظر نمی‌رسد؛ زیرا آنچه کابلوف می‌گوید که حرف روسیه است و او بارها از حمایت روسیه از طالبان گفت و در نهایت دیدیم که چنان هم شد و روس‌ها رابطه‌هایی هم با طالبان فراهم کرده‌اند. اما حالا سوال اساسی این است که آیا روس‌ها مقصر وضعیت احتمالی سوریه شدن افغانستان اند و یاهم این که امریکایی‌ها می‌خواهند چنین کاری صورت گیرد؟ پاسخ به این سوال هم بسیارواضح است. اگر هر دو عامل را در سوریه شدن احتمالی افغانستان به گونۀ قاطع رد نکنیم باید این سوال فرعی را نیز مطرح کنیم که نقش غنی در سوریه سازی افغانستان چیست و رویکردهای آقای غنی چگونه افغانستان را سوریه دوم می‌سازد؛ افغانستانی که همیشه حوزۀ جنگ قدرت‌ها بوده و حد اقل یک دولت، عرصۀ تنازع همه بازی‌ها را زیر نام جنگ‌های داخلی تجربه کرده است و امروز هم چنین چیزی با همان شکل و اندکی تفاوت و پیشرفت تداوم یافته است. دولت استاد ربانی در واقعیت کلمه، قربانی بازی‌هایی شد یا در برابر بازی‌هایی قرار گرفت که گروه‌های دیگر به نفع کشورهای مختلف از جمله پاکستان نفش بازی می‌کردند و اما حالا که ما به کمک جهان از آن وضع بیرون شده‌ایم، بار دیگر اما این بار از آدرس دولت در نقش حافظ منافع کشوری‌هایی عرض اندام می‌کنیم که حاصلش بربادی افغانستان است. اقدامات آقای غنی افکار و اندیشه‌های تمامیت‌خواهانۀ او و برخی تحرکاتی که در سطح منطقه به نظر میرسد، نشان می‌دهد که فرایندی برای تحریک روس‌ها در همسوی با چند کشور در افغانستان شکل گرفته است. جدا از آن، تک‌قوم‌سازی قدرت، سبب شکل‌گیری عقده‌هایی می‌شود که در نهایت قوت‌ براندازنده و ویران‌کننده‌ خواهد بود و نیز حدف سایر اقوام از بدنۀ قدرت، به بهانه‌های مختلف، سبب شده است که فرصت‌هایی برای شکل‌گیری‌های تازۀ قومی در کشور مطرح شوند. همچنان انتقال ناامنی به شمال و غرب کشور به شکل بسیار سوال‌برانگیز آن و امکاناتی که به طالبان میرسد و نیز بی‌توجهی در حمایت صدها سربازی و افسری که در جنگ با طالبان به حمایت‌های محتلف نیاز دارند، همه سوال‌هایی اند که پاسخ به آن نشان دهندۀ رفتن و یا هم کشاندن افغانستان به یک وضعیت سیاه جدید است. برزگ‌نمایی داعش در افغانستان هم سوال دیگری است که هنوز پاسخ داده نشده است.
اما در عین حالی که آقای غنی کل قدرت را در کنترل دارد و هیچ برگی بدون ارادۀ او در افغانستان در امر سیاست و نظام و جنگ قرار نیست تکان بخورد، این برداشت پدیده آمده است که غنی به جای اینکه به عنوان رییس یک حکومت عرض اندام کند به عنوان تطبیق‌کنندۀ پروژۀ یک وضعیت جدید در افغانستان و منطقه عرص اندام می‌کند که توسط برخی کشورهای خارجی هم حمایت می‌شود و آقای غنی در این مسیر از قوم به عنوان ابزار استفاده می‌کند.
این درک، اکنون در افغانستان و کشورهای منطقه، شکل گرفته است و همه به دولت آقای غنی و شخص او و برخی همکارانش به عنوان یک نقطۀ غیر قابل اعتماد می‌بینند. حالا داکتر غنی، راهی ندارد جز این‌که ثایت کند تطبیق‌کنندۀ پروژۀ سوریه‌سازی افغانستان نیست و یاهم ثابت کند که کسان دیگری این پروژه را به پیش می‌برند و یا هم او خود این پروژه را تطبیق می‌کند. اما صدسال بعد مردم در بارۀ غنی قضاوت می‌کند؛ این حرف خود اوست.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.