احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





افغانستان؛ “از زخم ناسور گرباچوف تا زخم ناسور ترامپ”

گزارشگر:هارون امیرزاده/ یک شنبه 15 اسد 1396 - ۱۴ اسد ۱۳۹۶

اخیراً نظر به گزارش‌های رسانه‌های معتبر امریکایی، بحث‌های داغی میان رییس‌جمهور دونالد ترامپ و جنرالان نظامی و امنیتی کاخ سفید پیرامون جنگ با تروریسم در افغانستان به نشر رسیده است.
آقای ترامپ مثل آقای میخاییل گرباچوف، رییس‌جمهور اتحاد جماهیر شوروی سابق، جنگ افغانستان را «زخم خونین امریکایی» نامیده و مقصر شکست این جنگ، امریکا و نیروهای متحد ناتو در افغانستان را فرمانده امریکایی جنرال نکلسن نامیده است که نتوانسته یک استراتیژی موفق بر ضد تروریسم در افغانستان را طراحی کند.
این در حالی است که جنرال نیکلسون تقاضای چند هزار نیروی اضافی را کرده است، اما به نظر می‌رسد که ترامپ افزایش نیروی اضافی را به معنای پیروزی بر تروریسم در افغانستان و نجات امریکا از باتلاق افغانستان نمی‌شمارد. در نتیجه، کاخ سفید تا حال نتوانسته تصمیم لازم بگیرد.
پرسش اساسی این است که چرا ترامپ فکر می‌کند امریکا مثل شوروی سابق در باتلاق افغانستان گیر افتاده و در جست‌وجوی راه نجات است؟ این در حالی است که سناتور جان مکن که تجربۀ تلخ شکست امریکا در ویتنام را دارد هنوز باور می‌کند که با افزایش نیروی اضافی و دادن جزیه به رهبران قبیله‌یی و سر پا نگه‌داشتن رژیم مافیای قومی در کابل می‌توانند در افغانستان پیروز شوند.
واقعیت این است که برای سیاست‌مداران کهنه‌کار مثل جان مکن، تعریف «پیروزی» در جنگ افغانستان با تعریف پیروزی برای ترامپ تجارت‌پیشه تفاوت دارد. برای ترامپ پیروزی در افغانستان به معنای شکست تروریسم و کمایی کردن افتخار برای امریکا است، زیرا او وعده کرده است که «عظمت را به امریکا بر می‌گرداند». در حالی که برای جان مکن و امثال او پیروزی در افغانستان به معنای شکست تروریسم و افتخار کاذب برای امریکا نیست.
برای او پیروزی از سه عنصر تشکیل شده:
۱) حضور دایمی در افغانستان به عنوانِ سکوی فشار بر دشمنان استراتیژیک امریکا روسیه، چین و ایران و تسلط بر آسیای میانه است.
۲) چرخاندن ماشین تروریسم به عنوان بهانۀ حضور و ترساندن مردم افغانستان و منطقه
۳) سر پا نگه‌داشتن رژیم مافیای قومی در کابل.
واقعیت این است که هدف حضور امریکا در افغانستان از همان آغاز حمله در ۲۰۰۱، شکست تروریسم و یا ساختن دولت دموکراتیک نبود و نیست؛ بلکه تقویت تروریسم به عنوان ابزار و بهانۀ حضور با دشمنان استراتیژیک امریکا در منطقه بود و است. شکست امریکا در سوریه در برابر ایران و روسیه، جنرالان و سیاست‌مداران امریکایی را وامی‌دارد که با هر قیمت ممکن، حضور نظامی غرب در افغانستان را تقویت کنند.
از آنجایی که دُمِ انتخاباتی ترامپ هنوز زیر پای پوتین است و پروندۀ او به عنوان بزرگ‌ترین خیانت در تاریخ امریکا در زیر زره‌بین استخبارات و مردم امریکا قرار دارد، ترامپ چندان علاقه‌مندِ شاخ‌به‌شاخ شدن امریکا با روسیه در افغانستان نیست و حاضر است افغانستان را به عنوان حوزۀ نفوذ سنتی به روسیه واگذار کند.
این در حالی است که برای ترامپ؛ افغانستان ارزش قربانی و مصارف گزاف را ندارد. تا حال ترامپ حاضر نشده است نیروی اضافی بفرستد و هر روز بهانه‌جویی و کارشکنی می‌کند. اما جنرالان و سیاست‌مداران امریکایی پافشاری برای حضور پُر رنگ‌تر امریکا در افغانستان در برابر روسیه، چین و ایران و نفوذ در آسیای میانه می‌کنند و تروریسم طالبانی و یا داعش برای آنان یک بهانۀ بیش نیست. این در حالی است که ترامپ به عنوان یک تجارِ سودجو، در جست‌وجوی منافع زودرس در سیاست‌های پیچیدۀ جهانی است.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.