احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:دوشنبه 23 اسد 1396 - ۲۲ اسد ۱۳۹۶
ولسوالی غورماچِ ولایت فاریاب در شمال کشور برای سومینبار به دستِ طالبان افتاد و طالبان با کشتن یک پولیس و زخمی کردنِ یک تن دیگر، این ولسوالی را تصرف کردند. این بارِ سوم است که ولسوالی غورماچ به دستِ طالبان سقوط میکند. منابع میگویند که دلیل اصلی سقوط این ولسوالی، کمبود تجهیزات در پاسگاهها بوده که به مقامهای بالاتر اطلاع دادهاند اما “کسی توجه نکرده است.” همان تجربهیی که بارها و بارها اتفاق افتاده و بازهم کسی توجه نمیکنـد!
غورماچ از ولسوالیهای استراتژیک در ولایت فاریاب است. این ولسوالی، ولایت فاریاب را به بادغیس وصل میکند؛ از اینرو استقرار طالبان در آنجا امنیتِ هر دو ولایت را با خطر جدی مواجه میسازد. با سقوط ولسوالی غورماچ یک بارِ دیگر ثابت میشود که فعالیت گروه طالبان در شمال افغانستان پُررنگ شده است. اما حالا نگرانی این است که تجربۀ روستای میرزاولنگ در این ولسوالی تکرار شود.
افزون بر اینها، به نظر میرسد که دست به دست شدن غوماچ، از برخی بازیهای پشتِ پرده نیز رنگ گرفته است. اینکه به سربازان مدافعِ یک ولسوالیِ در معرض خطرِ جدی امکانات و تجهیزاتِ لازم و همینطور معاشِ چندماهه نمیرسد، به معنای آن است که در پشتِ پرده کاررواییهایی صورت میگیرد. اما افسوس که هیچ مرجعِ صالح و صاحبصلاحیتی در افغانستان نیست که اینهمه را پیگیری کند.
وقتی مسوولان ولایت فاریاب علت سقوط غورماچ را “عدم پرداخت دستمزد چهارماهۀ نیروهای امنیتی و بیتوجهی مقامهای حکومت به این نیروها” عنوان میکنند، خود به خود مسوولان و مجرمانِ این حادثه آشکار میگردند. اگرچه طالبان برای سومینبار این ولسوالی را تصرف میکنند، اما هیچ تغییری در رویه و روشِ حکومت برای جلوگیری از تکرار حادثه به نظر نمیرسد. یعنی هیچ تضمینی از سوی دولت ارایه نشده که از اینپس مهماتِ کافی به پوستههای امنیتیِ این منطقه ارسال و معاشِ سربازان نیز بهموقع پرداخت میشود.
این رویکرد نشان میدهد که برای شکستِ تروریسم در شمالِ کشور و نجات ولایتهایی مانند کندز و جوزجان و فاریاب از وحشتِ داعشی و طالبی، بیش از همه به تعهد و صداقتِ حکومت و پیریزیِ یک استراتژی جامع و فراگیرِ امنیتی نیاز داریم؛ استراتژییی که در آن، اعتماد میان مردم و حکومت به سپری حفاظتی و سدی نفوذناپذیر در برابر دشمن تبدیل شود. این سد محکم فقط با ترکیبِ تعهد حکومت در مبارزه با تروریسم، مشارکت و همکاری فرماندهانِ خوشنامِ جهاد و مقاومت و جلب اعتماد و همکاریِ مردم به میان میآید.
روشهای قبلییی که برای جنگ و مهارِ طالبان در شمال اتخاذ شدند، همهگی با سقوطهای پیدرپیِ ولسوالیها و وقوع فاجعههای انسانی، ناکاراییشان ثابت شد. بخش اعظمِ این ناکارهگی به سیاستهای حکومت برمیگردد. اکنون با وقوع فاجعۀ میرزاولنگ و سقوط مجدد غورماچ، زمانِ آن فرا رسیده که حکومت به این دور باطلِ ناکامیها پایان دهد. زیرا ریشۀ این ناکامیها در ضعفِ رهبری حکومت، کمبود امکانات جنگی و عدم پشتیبانی از نیروهای امنیتی مشاهده میشود. دقیق در سایۀ چنین شرایطیست که نیروی اندکِ طالبان و داعش، مصیبتهای بزرگی را بر مردم افغانستان تحمیل میکنند. شش روز محاصرۀ یک ولسوالی مانند غورماچ و یا ماهها تهدید منطقۀ میرزاولنگ نشان میدهد که یک تأخیرِ عامدانه و یک همکاری مخفی از سوی حلقاتی در حکومت با دشمنان صورت گرفته است. تکرار اینگونه وقایع نیز سرنخِ ناامنیهای شمال را به حکومت و حتا به ارگ میرساند.
حکومت تنها با تدوین یک استراتژی نظامیِ کارا و برقراری یک سپر دفاعی در شمال و در نهایت تأمین امنیت در شمال کشور، میتواند خود را از این اتهامات برهاند. در غیر آن، ادامۀ این وضع، این اتهامات را بهروشنی ثابت میسازد.
Comments are closed.