حکمتیـار چـه می‌خـواهـد؟

گزارشگر:روح‌الله بهزاد/ دو شنبه 30 اسد 1396 - ۲۹ اسد ۱۳۹۶

دو روز پیش گلبدین حکمتیار، رهبر شاخۀ حزب اسلامی در دیدار با شماری از بدخشانیانِ عضو حزب اسلامی گفت که والی دولت و والی طالبان در بدخشان، عضو جمعیت اسلامی هستند.
mandegar-3آقای حکمتیار هم‌چنان به آدرس احمدشاه مسعود، قهرمان ملی افغانستان چیزهایی گفت.
حکمتیار تأکید کرده که رقیبان حزب اسلامی با وجود حامیان خارجی‌شان اعتمادشان را از دست داده‌اند و به قیمت آبرو، عزت، ایمان و تباهی آخرت‌شان تنها پول جمع کرده و قصرهای مجلل ساخته، شیطان را خشنود و خدا را ناراضی کرده‌اند.
او در قسمتی از سخنانش وزیر دفاع پیشین را نیز مورد انتقاد قرار داده و گفته است: “به خاطر آنکه وزیر دفاع از ولایت پنجشیر بود، تنها در پنجشیر ۶٠٠ جنرال است، در حالی‌که در کُل اروپا ۶٠٠ جنرال نیست، بل در افغانستان یک ولسوالی ۶٠٠ جنرال دارد، حتا کلینر را جنرال ساختند”.
این سخنان آقای حکمتیار در دو روز گذشته، واکنش‌های شدیدِ شهروندان از جریان‌ها و احزاب مختلفِ کشور را در صفحه‌های اجتماعی در پی داشت. شهروندان آقای حکمتیار را متهم به عملی‌سازی پروژی تفرقه‌افکنی و شقاق در میان شهروندان متهم می‌کنند.
بشیر احمد ته‌ینچ، سخنگوی حزب جنبش ملی افغانستان در صفحۀ فیسبوکش نوشته است: تفاوت ما و حکمتیار صاحب: “ما از ١٧ سال به این طرف از نظام کنونی و از بیرق افغانستان با خون، جان و رأی خود حمایت کردیم و می‌کنیم، ولی ایشان با گروه‌شان در مقابل مردم و نظام در جنگ و خشونت قرار داشتند و حالا هم با پیام صلح آمده اند، یعنی در گذشته مصروف جنگ بودند و ما از ندای‌شان به صلح استقبال کردیم. امیدواریم همانند یک مشر صحبت‌شان به «والصلح خیر» باشد؛ نه به شر”.
در سویی دیگر، فرید مزدک، یکی از اعضای حزب دموکرتیک خلق افغانستان در واکنش به گفته‌های آقای حکمتیار نوشته است که “عوام فریبی و پُررویی دو روی یک سکه‌اند”.
آقای مزدک افزود است: “سیاست‌مدار می‌تواند ماکیاولی فکر کند، می‌تواند هرگونه بازی کند و خم و پیچ و کژ و راست برود؛ چون راه پُر از خم و پیچ است و زنده‌گی پُر از کژی و راستی، اما تحمل رهبران روان‌پریش و عقده‌مند بربادی‌ها را دو چند می‌سازد”.
به باور آقای مزدک، آنانی‌که عمرشان در تحمیل چهارچوب‌های ذهنی‌شان بر دیگران و یا انجام مأموریت‌های ناباب گذشته است؛ فقط به بربادی‌ها می‌افزایند و بس!
در عین حال، امرالله صالح، رهبر روند سبز (رسا) نوشته است که گلبدین حکمتیار به جای سهم‌گیری در تجلیل از روز استقلال کشور، مردم را به جنگ داخلی تشویق کرده است.
آقای صالح خطاب به آقای حکمتیار نگاشته است: “به تو میلیاردها دالر دادند و تو در خرابی، ویرانی، نقاق‌اندازی و کشتار در این کشور مظلوم استفاده‌اش کردی. دیگران آبادی آوردند و ساختند. به‌خاطر گریز از یک سوال از مصاحبه می‌ترسی و آن این‌که قبل از ظهور در لغمان در کجا بودی؟”
رهبر روند سبز در ادامه افزوده است: به جای این‌که از خجالت و ندامت هر روز آب شوی، هنوز در پی تفرقه و نفاق استی. راستی هم که خوی بد در طبیعتی بنشست نرود تا به روز مرگ از دست. چه زیبا مصداق دارد بر تو و امثال تو.
هم‌زمان بااین، عطا محمد نور، والی بلخ که خود جنگ با مخالفان مسلح دولت در ولسوالی چمتال ولایت بلخ را مدیریت می‌کند، در تازه‌ترین اظهاراتش گفته است که برخی از فرماندهان حزب اسلامی بر پسته‌های مردمی در ولسوالی چمتال فشار وارد می‌کنند تا پسته‌های‌شان را به طالبان واگذار کند.
این در حالی است که پیش از این، جمعیت اسلامی با نشر اعلامیه‌یی از حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار نیز خواسته بود تا از کاربرد ادبیات کنایه‌آمیز به آدرس جمعیت اسلامی و مقاومت ملی که مخالف روح جمعی فضای سیاسی کشور است، فاصله گرفته شود.
گلبدین حکمتیار از روزهای نخستین آمدنش به افغانستان، تاکنون بارها و به صورت واضح در اظهاراتش تلاش کرده تا حساسیت‌هایی که سدِ ملت شدن اقوام افغانستان می‌شود را دامن بزند و روند ملت شدن در افغانستان را به کُند مواجه سازد.
وقتی حکومت وحدت ملی برای نخستن‌بار موضوع گفت‌وگو با حزب اسلامی را مطرح کرد، از همان آوان بسیاری از سیاست‌مداران و فرماندهان جهادی گفتند که آمدن حکمتیار یک پروژۀ داخلی و منطقه‌یی است که در راستای سیاست خارجی امریکا طراحی شده است. از جهت داخلی، آمدن حکمتیار برگ برنده‌یی بود برای اشرف غنی تا به واسطۀ او، برنامه‌های قومی و عقده‌های شخی‌اش را بیرون بریزد.
از جهت منطقه‌یی نیز بسیاری‌ها باور دارند که آقای حکمتیار به افغانستان آورده شده است تا با اظهار نظرهای سنجیده شده و به دور از واقعیت؛ افکار عمومی را نسبت به کشورهای همسایۀ افغانستان و در عین حال، رقیب امریکا بیشتر و ستبرتر سازد. او پیش از سخنرانی‌اش در میان بدخشانیان، در اظهار نظر خیلی پیش ‌پا افتاده مدعی شده بود که زبان فارسی و دری دو زیان جداگانه است و شماری از رسانه‌ها و افراد می‌خواند فرهنگ بیگانه‌گان را وارد کشور کنند. حکمتیار گفته بود که واژه‌های «دادستان کُل»، «مجلس نماینده‌گان»، «وزارت دادگستری»، واژه‌های فارسی اند و از سوی ایران بر جامعۀ افغانستان تحمیل می‌شود. در این‌که زبان فارسی-دری دو زبان نه؛ بلکه یک زبان با دو لهجه است، هیچ شک و تردیدی نسیت و شواهد تاریخی و پژوهش‌های علمی آن را به کرات ثابت ساخته است، اما از آنجایی‌که متأسفانه اکثریت جامعۀ افغانستان از بیسواد و یا کم‌سواد هستند، توده‌ها نمی‌توانند به درستی این تفاوت را درک کنند. بسیاری‌ها در پی این اظهارات آقای حکمتیار شعارهای بسیار خطرناک قومی و بیگانه‌ستیزانۀ مفرط سردادند که این‌کار هم به جامعۀ افغانستان خطرناک بود/است و هم به سیاست خارجی افغانستان و نگاه ایران به افغانستان می‌تواند خطرناک باشد.
بحث آورده‌شدن حکمتیار به کابل وقتی بیشتر و بیشتر واضح و مستند می‌گردد که او واقعیت‌های به مثل آفتاب روشن را انکار می‌کند. یا به قول معروف، آفتاب را به دو انگشت می‌خواهد پنهان کند. دیده می‌شود دستان نامریی در سطح حکومت و در سطح منطقه وجود دارد که برای آقای حکمتیار خط مشی تعیین می‌کنند و او را سمت و سو می‌دهد. او در سخنرانی دو روز پیش خود از شورای عالی صلح به شددت انتقاد کرد و گفت که این شورای نه در گذشته و نه حال، هیچ دست‌آور و موثریتی نداشته است؛ در حالی که خود این آقای از مجرای شورای عالی صلح به افغانستان آمد و نماینده‌گان ارشدش معاهدۀ صلح این حزب با حکومت را در حضور ده‌های رسانه و اعضای شورای عالی صلح امضا کرد تا زمینه‌های آمدنش به افغانستان فراهم شد. البته نمی‌تواند از ناکارآمدی شورای عالی صلح چشم پوشید. با توجه به عدم پای‌بندی حزب اسلامی به قانون اساسی و توافق‌نامۀ این حزب با حکومت؛ حتا وساطتِ شورای عالی صلح در آوردن حکمتیار یک اشتباه و ناکارایی می‌تواند تلقی شود. اگر این شورای کارآمدن درست می‌داشت، بی‌درنگ پس از امضای توافق‌نامه از اعضای حزب اسلامی خواستار عملی شدن بی‌قید و شرط توافق‌نامه می‌شد، چیزی که تا هنوز اتفاق نیفتاده است.
به هر حال، قراین نشان می‌دهد که گلبدین حکمتیار به قول مولانا، برای وصل کردن نیامده، بلکه برای فصل کردن آمده است. او گاهی در مسند یک استاد ژورنالیسم قرار گرفته و به رسانه‌ها می‌تازد و تعین تکلیف می‌کند، گاه در مسندِ استاد زبان‌شناسی قرار گرفته بر زبان و فرهنگ مردم می‌تازد و گاهی هم برای افغانستان پیش از وقت رییس‌جمهور تعین می‌کند. دیده می‌شود که حضور آقای حکمتیار در افغانستان یا به عبارت دیگر، امضای توافق‌نامۀ صلح با حزب اسلامی به رهبری او هیچ سودی برای حکومت و مردم افغانستان نداشته است. گمان‌ها بر این بود که حکمتیار با آمدن به افغانستان از جنگ با حکومت و مردم افغانستان دست می‌کشد، اما با این‌که چنین نشد، در کنار جبهۀ نظامی این حزب، جبهۀ سرد و فکری و فرهنگی این حزب نیز فعال شده است. حمایتِ حزب اسلامی از موضع داعشیان در جنگ داعش و طالب، مصداق دیگری است که نشان می‌دهد حزب اسلامی و گلبدین حکمتیار در پی سلطۀ مکمل، بی‌چون و چرا و بی‌قید و شرط قرائت حزب اسلامی از دین «اسلام» در افغانستان است که با توجه به گذشتۀ این قرائت و عملکرد حزب اسلامی، می‌تواند حدث زد که اگر وضعیت چنین ادامه داشته باشد و حکومت جلو نفاق‌افگنی‌های گلبدین حکمتیار را نگیرد، تاریخ تکرار خواهد شد و افغانستان بار دیگر شاهد جنگ‌های داخلی و راکت‌پراکنی‌های حزب اسلامی خواهد بود.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.