احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۸ قوس ۱۳۹۱
به تازهگی سازمان ملل اعلام کرده است که نشستی را زیر عنوان تقویت گفتوگوهای صلح در ترکمنستان برگزار خواهد کرد که در آن از همه گروههای درگیر در قضایای افغانستان دعوت بهعمل آمده است. ظاهراً این نشست «بینالافغانی» خوانده شده و سازمان ملل توقع دارد که طالبان نیز در آن شرکت کند.
این برنامه از سوی دفتر سیاسی سازمان ملل در کابل، زمانی طرح شده است که بنیاد پژوهشهای راهبردی پاریس نیز قرار است با اشتراک شماری از احزاب، طالبان و اعضای شورای عالی صلح، به رایزنی پیرامون گفتوگوهای صلح بپردازد.
تعدد اینگونه نشستها، خود میرسانند که هیچ برنامۀ جامع و کارسازی روی دست نیست و پروسه صلح افغانستان بازیچهیی شده است که هر گروه و سازمانی، به زعمِ خود آن را سبک و سنگین میکند. به نظر میرسد که هم نشست پاریس و هم نشست سازمان ملل، هیچ کدام رسمی نیستند و به غیر از نشستی تخصصی، چیز دیگری نخواهند بود و حتا ممکن است طرفهای اصلی چون طالبان و حزب اسلامی در آن اشتراک نورزند. اما با آنهم برخی از گروهها چنین نشستهایی را همسو با مذاکرات اصلیِ صلح که مدیریتش را شورای عالی صلح بهدوش دارد، تلقی کرده و گمان میکنند که بهراستی چندی بعد، این موهبت الهی در سراسر افغانستان استوار خواهد شد.
به نظر میرسد که این نوع گفتوگوها نه تنها که به نتیجۀ مثبتی نمیانجامند؛ بل زیانهایی را هم در آینده، متوجه طرحهایی چون اجماع و گفتوگوهای ملی نیز خواهند ساخت. چون تنها طرحی که به نظر میرسد برای عبور از بحرانِ موجود مفید باشد، ایجاد یک خانۀ گفتوگو میان سران و نخبهگانِ جناحهای درگیر است که از راه یک دیالوگ بینالافغانی میتواند میسر گردد. این طرح میتواند در یک برنامۀ راهبردیِ درازمدت با اشتراک همۀ گروهها و حمایت همۀ جناحها به شمول سازمان ملل و حکومت افغانستان، سامان بیابد که مستلزم برنامهریزیِ دقیق و از میان بردن ساختارهای موازی با آن نیز است. اما متأسفانه که حکومت برای فرافکنی و گریز از این طرح، از برنامههایی حمایت میکند که یکشبه تنظیم میشوند و یکروزه جناحهای درگیر را در آن دعوت میکنند.
این خود خامیِ کار را نشان میدهد که چهگونه برنامههای اساسی و بنیادی و راهگشا را در حد سیمینارها، کنفرانسها و نشستهای دو سهروزه تقلیل میدهند و به نحوی، راه برگزاریِ نشستهای مهمتر را سد میشوند.
هرچند این دو نشستْ مهم خوانده شدهاند؛ اما هیچ رسمیتی روی آنها دیده نمیشود. چنانکه حکومت افغانستان نشست پاریس را یک نشست غیررسمی خوانده و همچنان طالبان گفتهاند که در آن نشست هیچ نوع موضعِ رسمی پیرامون اوضاع افغانستان از سوی طالبان مطرح نخواهد شد و نمایندهگان طالبان در آن نشست، تنها نظرات شخصیِ خود را ارایه خواهند کرد. یا به همینگونه، هیچ اطمینانی وجود ندارد در نشستی که به ابتکار سازمان ملل روی دست گرفته میشود، طالبان و حزب اسلامی اشتراک میکنند یا خیر. و آیا نتایج این نشست، کارساز و راهگشا خواهد بود یا نه. اما آنچه مشخص و معلوم است اینکه؛ تدویر اینگونه نشستها به غیر از اتلاف وقت و صرف هزینه، نتیجه دیگری را در پی نخواهد داشت.
تردیدی نیست که حکومت برای آنکه ابتکار گفتوگوهای صلح را بهدست داشته باشد، تا جای ممکن سعی خواهد کرد که این نشستها، ثمرۀ دو سه سال کار شورای عالی صلح را به نفعِ خود مصادره نکند؛ اما از جانب دیگر، هم جامعۀ جهانی و هم سازمان ملل متوجه این نکته نیستند که گفتوگوهای بینالافغانی شرایط و مکانیسمهای خاصِ خود را دارد که به صورت یک کنفرانس سهروزه نمیتوان آن را خلاصه کرد. بنابراین، باید سعی داشت تا این روند در داخل افغانستان زیر یک چتر معین و با راهبردی درازمدت شکل بگیرد و مدیریت آن را هم کسانی بهدوش داشته باشند که دستکم دارای یک طرح و برنامۀ ملی و حسابشده هستند.
Comments are closed.