احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:هارون مجیدی/ دوشنبه 10 میزان 1396 - ۰۹ میزان ۱۳۹۶
رسالۀ «مسعود در روان و بیان مردم» مشمول شش مقاله از دکتور شمسالحق آریانفر است که آن را واحد انتشارات بنیاد شهید مسعود چاپ کرده است.
این رساله را فریدون فرهمند صفحهآرایی و حروفچینی کرده و به سال ۱۳۹۱ در هزار نسخه و ۷۲ برگ به نشر رسیده است.
شاه خراسان، آخرین وخشور آریایی، شناخت تطبیقی شخصیت مسعود، حضور پُرشکوه مسعود در پنج قارۀ جهان، مسعود قهرمان و مسعود در روایات عنوانهای مقالات آمده در این رساله اند.
دکتور آریانفر در «مقدمۀ» این رساله نوشته است: احمدشاه مسعود در کنار ما زیست. همراه با مجاهدان، کوهها و دامنهها را درنوردید، روزها و هفتهها پیادهگردی کرد. همانند همۀ مجاهدان بر روی سنگ و خاک خوابید و حتا خواب آرام نکرد، اما بزرگترین نبرد روزگار را رهبری کرد.
به گفتۀ آقای آریانفر: مسعود در میان کوهپایهها به سرزمین و میهنش فکر میکرد و با شماری فرزندان پا برهنۀ کوهستانهای افغانستان، ساز و برگ دفاع و مقاومت را در برابر بزرگترین ارتش جهان اندیشه میکرد. در مقابلش بزرگترین جنرالان ارکان حرب و مارشالهای ابرقدرت شوروی قرار داشت که میخواستند او را در فراز صخره و یا مغارهیی شکار کند و به دام اندازد. از جانب دیگر، جنرالان پاکستانی بودند که خود را مدافع جهاد افغانستان میدانستند، اما میخواستند همهگان فرمانپذیر آنان باشد. چون مسعود چنین نبود، او را تحمل نداشتند و شب و روز به گونهیی روسها در صدد ضربه زدن به او بودند.
در ادامۀ مقدمه آمده است: همینگونه بود قدرتهای بینالمللی که بعد از خروج شوروی از کشور، مسعود را که خواهان افغانستان آزاد و مستقل بود، تحمل نداشتند و میخواستند با محو او، رجالههای را به قدرت آرند که همیشه فرمانپذیر ایشان باشد و به وسیلۀ آنان بتوانند طرحهای خود را پیاده کنند.
رسالۀ «مسعود در روان و بیان مردم» در بخشهای جداگانه و عنوانهای متفاوت ارایه شده و خواننده را دلگیر نمیسازد. خوانندۀ این رساله در زمان اندکی با بخشهای زیادی از ویژهگیهای شخصیتی، مبارزه و زندهگی شهید احمدشاه مسعود آشنا میشود.
شناسۀ این رساله را با نقلِ «مسعود و تقوا» که در برگهای ۶۹-۷۰ آن آمده، به پایان میبرم.
مسعود و عبادت
حسین خان{از یاران قهرمان ملی} میگوید: هیچکس در نماز مثل احمدشاه مسعود نبود. تهجدش را هیچگاه ترک نمیکرد. وقتی نماز میخواند، جای نمازش از بسکه اشک میریخت، تر میشد.
مسعود و صرفیه
احمد شاهد میگوید: مصرف فامیل احمدشاه مسعود در تاجیکستان ماهانه ۴۰۰ دالر بود. یک ماه وقتی صورت حساب را نزد مالی میبیند، دیده میشود که مصرف ۵۰۰ دالر شده است. شب به خانه آمد، فامیل را جمع کرد و گفت: من ۵۰۰ دالر داده نمیتوانم و به خالد مالی تأکید کرد که در این مورد جداً متوجه باشد.
مسعود و حضور دل
احمدشاه میگوید: هر صبح وقت نماز آمرصاحب جای نماز خود را گرفته به اتاق من میآمد. هر دو یکجا نماز میخواندیم و قرآن تلاوت میکردیم. یک صبح به اتاق من آمد، در حالی که من بینماز شده بودم(احتلامی شده بودم)، اما چیزی گفته نمیتوانستم. برخاستم ناگزیر وضو گرفتم. با خود گفتم بعداً غسل میکنم. آمرصاحب لحظۀ در اتاق من ماند، بعد بدون این چیزی بگوید به اتاق خود رفت و صدای خواندان قرآن از اتاقش به گوش آمد. آن صبح با من نماز نخواند در حالی که من هیچچیزی نگفته بودم. جالب این است که از نماز فردا صبح باز همان برنامۀ نماز خواندن یکجایی و خواندن قرآن ادامه داشت.
مسعود ملک است
احمدشاه میگوید: روزی مامایم -قوماندان نجمالدین- به خانه آمد و بیاختیار تکرار میکرد: ای آمر ملک است، ملک! پرسیدم چرا چه گپ است؟ گفت: یک اندازه توت بود، ما شروع به خوردن کردیم. آمر وانمود کرد که توت نمیخورد. وقتی توت خلاص شد و فقط میدهگیها مانده بود، آمر آمد و شروع به خوردن کرد. کلک خود را تر میکرد و روی میدهگیهای توت میگذاشت. وقتی میدهگیها به کلکش میچسپید، آن را به دهن میگذاشت و میخورد.
Comments are closed.