احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





از روز معـلم تا روزگـار معـارف

گزارشگر:سه شنبه 18 میزان 1396 - ۱۷ میزان ۱۳۹۶

در چند روز گذشته، شهر کابل شاهد برگزاری محافل و نشست‌هایی بود که به مناسبتِ روز معلم و تکریمِ آموزگارانِ نظام معارف تدارک دیده شده بودند. این محافل و نشست‌ها در گوشه و کنارِ پایتخت توسط نهادهای دولتی و غیردولتی راه‌اندازی شد و طبق روالِ هرسال، در آن‌ها از مقامِ والایِ معلم و از اهمیتِ معارف در آبادی و آرامیِ کشورها سخن‌ها گفته شد و به برخی از آموزگاران نیز هدایایی تعلق گرفت. اما آن‌چه باعث می‌شود این محافل و تقدیرها چنگی به دل نزند، وضعیتِ اسفناکِ معلمان و روزگارِ معارفِ افغانستان در واقعیتِ امر است. بی‌بضاعتیِ مفرطِ معلمانِ کشور و بی‌سروسامانیِ مکاتب و اداراتِ معارف، چنان پُررنگ و دردآور است که جلایِ تمامِ این محافل را تحتِ شعاع قرار می‌دهد و حتا به آن‌ها ماهیتِ تظاهر و ریا نیز می‌بخشد.
تجلیل از روز معلم، زمانی به دل می‌نشیند که دولت و جامعه حداقل‌ترین نیازها و معیارها را برای معلمان و معارف برآورده کرده باشند. هرسال بزرگ‌داشت از مقام معلم آن‌هم در یک روز خاص، باید این پیـام و تذکر را به متولیانِ امور در دولت برساند که معلم زیربنایِ حیات و بالنده‌گیِ یک جامعه در تمامِ عرصه‌هاست و باید آثارِ این تنبه و آگاهی را در زنده‌گی معلمان و روزگار معارف مشاهده کرد.
اما در واقعیتِ امر آن‌چه به چشم می‌بینیم، از یک‌طرف فقر و حقارتِ معلمان و از سوی دیگر، شکسته‌گی و بی‌سروسامانی در نظام معارف است. در زمانه‌یی که قیمت یک بوجی آرد ۱۳۰۰ افغانی است، معلمِ افغانستانی ۷۰۰۰ افغانی معاش می‌گیرد و در عصر و روزگاری که سرعتِ دانش و نوآوری چنان زیاد است که هیچ کمپیوتری نمی‌تواند دامنۀ آن را مشخص کند، هنوز معارفِ ما در دامِ پوسیده‌ترین قواعد آموزشی دست‌وپا می‌زند.
بهترین تجلیل از روز معلم، اندیشیدن به خرابی‌ها و کاستی‌هایِ نظام معارف و چاره‌جوییِ صادقانه و قاطعانه برای رفعِ آن‌هاست. نظام معارفِ افغانستان از معلمان و محصلانش گرفته تا سیستم‌های آموزشی و تعلیمی، هیچ تصویرِ دلنواز و امیدوارکننده‌یی را به ذهن متبادر نمی‌کند. برای درکِ این وضعیتِ اسفناک باید به دانش‌آموزِ صنف دوازدهمی نگاه کرد که هنوز خواندن و نوشتن را یاد ندارد؛ به آموزگاری باید نگاه کرد که سرِ صنف به این می‌اندیشد که با معاشِ هفت‌هزاری‌اش چگونه کرایۀ خانه‌یی را بپردازد که صاحب‌خانه بر آن مبلغِ ده‌هزار را تعیین کرده است؛ باید به صنف‌ها و مکاتبی نگاه کرد که زیر آسمانِ خدا بی‌هیچ دیوار و سقفی برگزار می‌شوند؛ و از همه دردناک‌تر باید به وزارتی نگاه کرد که به هر علتی نمی‌تواند بوجۀ انکشافی‌اش را به مصرف برساند!
معلمی، شغل انبیاست و معلم مقامی پیامبرانه دارد و تکریم معلمان، مختص به یک روز و هفتۀ خاص نمی‌شود. روز معلم، روزی نمادین است برای انگیزه‌یابی به بزرگ‌داشتِ هرچه بیشترِ آموزگاران در ۳۶۵ روز سال. تقدیر و تکریمِ معلمان در واقعِ احترام‌گزاری به علم و فضیلت، و اهمیت قایل شدن به محصل و دانش‌آموز، و از همه بالاتر ارج‌گزاری به سرنوشتِ جامعه‌یی است که رشد و بالنده‌گیِ آن با تلاش‌های خسته‌گی‌ناپذیرِ آموزگاران رقم می‌خورد.
این‌که امروز معلمان فقیرترین قشرِ جامعه، و معارف زخمی‌ترین ارگان اداری شده، به معنای این است که هنوز دولت به مقامِ معلم و اهمیتِ دانش پی نبرده‌ است. اگر می‌برد، منطقی بود که از معاشاتِ چندهزار دالریِ مشاورانِ خیالی کاسته می‌شد و به روزگار معلمانِ واقعی پرداخته می‌شد. آیا عدالت است که یک مشاور چندصدهزار افغانی معاش بگیرد و در ماه یک بار هم در دفتر حاضر نشود و اگر حاضر شد هم، با موتر دولتی و به منظور تفریح و خودنمایی حاضر شود، اما یک معلم هر روز از خانه تا مکتب با پای پیـاده سفر کند، خاک بخورد و عرق بریزد و در هر ماه هفت‌هزار افغانی حقوق دریافت کند؟!

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.