احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





کارکردهای بهشتی ماندگار است

گزارشگر:سید آقا موسوی نژاد / شنبه 22 میزان 1396 - ۲۱ میزان ۱۳۹۶

سخن از راهبردهای بزرگمردی که طلایی ترین مقطع تاریخ جامعه ما را رقم زد و شاکله حرکت آینده عزت آفرین و رهایی بخش ما را پی ریخت و با درک عمیق و بصیرت بی‌نظیر، چشم اندازهای آینده را ترسیم کرد. حکیمی که پیش تر از زمانش ظهور کرد و همواره جلوتر از زمانه اش حرکت می‌کرد، کار mandegar-3دشواری است. اندیشه و راهبردهای فقیه فرزانه و سیاستمدار دین اندیش ما حضرت آیت الله بهشتی(ره) توانست کار بزرگی را با کم‌ترین امکانات رقم بزند.
او در مقام یک فقیه، «سیاست را بخشی از منظومه منسجم اندیشه اسلامی» می‌دید و «‌ریشه‌های آن را در وحی، سنت و سیره معصومین (ع)» به خوبی می‌شناخت و طبق تعریف اسلامی سیاست که «مدیریت حیات انسانها ـ چه در حالت فردی و چه در حالت اجتماعی ـ برای وصول به عالی‏ترین هدف‏های مادّی و معنوی است» ، به «هدایت دینی جامعه از طریق اصلاح خلق در بعد وسیع» همت گماشت. او بر اساس مبانی سیاست حاکم بر نظام توحیدی که ولایت الهی، اطاعت از رهبران شایسته (پیامبر و جانشینان آن)، مشروط بودن اطاعت از رهبران، سلطه ناپذیری و عزت و کرامت انسانی، حرکت بزرگش را آغاز کرد و با تأکید بر ایمان و تقوای الهی به عنوان رمز عزت و کرامت، جلب مشارکت مردمی و پرهیز از خودکامگی و دیکتاتوری، عدالت‌جویی و ظلم‌ستیزی، ایمان به اصالت ارزشها به ایجاد تحول و دگرگونی تلاش کرد و راهبردهایش را بر ستیز با سلطه و سازش ناپذیری در مقابل ستمگران، استقلال‌جویی (فرهنگی، سیاسی، اقتصادی)، حق‌گرایی و به ضرورت هوشیاری در برابر بیگانگان، حاکمیت ضابطه، فقرزدایی و اخوت دینی همه مسلمانان، استوار ساخت. این مقاله نخست نگاهی به جایگاه و شخصیت آن «فرزانه فرید» از منظر همسنگران و عالمان خواهد داشت و راهبردهای مهم او را با توجه به شرایط ویژه زمانه‎اش، باز خوانی خواهد کرد.
بهشتی با بزرگانی چون آیت الله العظمی حجت و علامه شهید سید اسماعیل بلخی، هریک در ساحتی به جامعه ما جان تازه بخشید: « تا سالهای دهه ۵۰ میلادی جامعه تشیع افغانستان در انزوای کامل بود، در این دوره جنبشی به رهبری بزرگان مذهبی بازگشته از نجف و ایران نظیر پیر سید اسماعیل بلخی،[ آیه الله العظمی] میرعلی احمد آقا[حجت] و آقا میر آقا، این جامعه را از رخوت بدر آورد و جانی تازه بخشید… در هزاره جات سید بهشتی به افتتاح مدرسه تخت ورس همت می‌گمارد، این مدرسه محصلان دبیرستانها را نیز در دوره تعطیل دبیرستانها می‌پذیرد…» فقیه بیدارگری که طرح نو در انداخت و جامعه ما را متحول ساخت. بی‌تردید مروری گذرا برای شناخت زمانه و زمینه‌ای که او کار بزرگش را کرد، برای آینده‌گان درس بزرگی است که عصر ما بیش از هر زمان دیگر به آن نیازمند‌تر است.
بهشتی(ره) در زمانه و زمینه‌ای ظهور کرد که نه رقبا و نه حکومت کمونیستی تحمل او را نداشت. او پرچم نهضت را در جامعه‌ای برداشت که هم مغضوب محیط و هم مغضوب حاکمیت کمونیستی بود. با فقر و انواع محرومیت‌ها دست و پنجه نرم می‌کرد و از سوی دیگر از ثروت انبوه سرمایه‌‌ای که در بانک‌های پاکستان متراکم بود و باید برای جهاد افغانستان هزینه می‌شد، حظی و سهمی نداشت.‌ او در آن اقلیم سرد قله‌های قلب کشور با قداره و تبر قیام کرد.
در این وضعیت دشوار باید جبهات جهاد را در روزگار فقر و در آن دره‌های صعب العبور و مناطق مسکونی دور از هم افتاده، مدیریت می‌کرد. برای حاکمیت قانون حفظ و نظم و تداوم حیات بالنده و عزتمند و انسجام نیروها ساختار سازمان یافته بنیان می‌گذاشت.
رهبر با بصیرت نهضت با تدبیر بی‌نظیر به تشکیل دولت موقت و ایجاد ساختار‌های اداری و نظامی اقدام کرد. فقید فرزانه، نیک صلاح و فلاح جامعه را در آغازی دید که دیگران در فرجام، فرا گرفتند و دولت موقت در تبعید مجاهدین را ده روز پس از خروج کامل شوروی( ۲۶ دلو ۱۳۶۷) و با سازوکار ناعادلانه نه در خاک کشور که در پیشاور پی ریختند. حال آنکه بیدارگر بصیر اقلیم ما «نه سال» پیش‌تر بنیان گذاشته بود و با راهبرد‌های رهایی بخش و وحدت آفرین، پیروزی، ثبات و بقاء این شجره طیبه را مهندسی کرده بود که در این نوشتار به همین مهم، همت گماشته شده است.
۱٫ تاسیس شورای انقلابی اتفاق اسلامی افغانستان؛
۲٫ اعلام دولت موقت در ولایات مرکزی؛
۳٫ ایجاد ساختار و سیستم اداری و سیاسی؛
۴٫ حکومت بر پایه آموزه های شریعت؛
۵٫ وحدت و انسجام نیروها و تمامی احزاب جهادی؛
شورای اتفاق
شورای اتفاق اسلامی نخستین تشکیلات سازمان یافته سیاسی- جهادی بود که مرحوم آیت الله بهشتی(ره) به تاسیس آن اقدام کرد و با اجماع مردم و مجاهدان به رهبری این تشکیلات برگزیده شد. « اولین جرگه سراسری که به اهمیت و نقش تاریخی روحانیون صحه گذاشت، در ۱۵ سنبله ۱۳۵۸ در ورس پایه گذاری گردید و آقای سیدعلی بهشتی یکی از علمای اعلام به مقام ریاست شورا به «اتفاق همگانی» برگزیده شد و پس از آن اداره هزاره‌جات به دست قشر روحانیون و علمای مذهبی قرار گرفت.» او از همان آغاز به ساماندهی و ساختارمند سازی شورا و تعیین چشم اندازها و راهبردهای مترقی اسلامی همت گماشت. چنانکه ذکر آن رفت آن فقیه سیاس از همان آغاز نهضت، گام‌های بزرگ برداشت که دیگران پس از تجربه‌های تلخ و تنگناه‌ها و بن بست‌های بسیار به ضرورت آن پی‌بردند.
محرومیت، محکومیت و محصوریت مردم و صعوبت عبور و مرور، مشکلات ارتباطی و بر قراری نظم و تامین لوژیستیکی و اقتصادی جبهات را در مناطق مرکزی دشوار ساخته بود. لذا بهشتی بزرگ، غلبه بر این معضلات را با ایجاد ساختار و سازمان اداری یعنی همان دولت موقت، تدبیر و تدارک دید تا حرکت پیروزمندانه و رهایی بخش، در ابعاد سیاسی، اجتماعی و مبارزاتی امکان پذیرگردد. زیرا مبارزه در برابر دشمن قوی با امکانات کم و فقر فراوان، بدون ساختار ممکن نمی‌گشت. از یک سو باید از جبهات پشتیبانی می‌شد و بدلیل محرومیت کامل از امکانات متراکم جهاد در پاکستان، بایستی با وجود فقر فرساینده، کمک‌های مردمی جذب می‌شد. همچنین توزیع درست امکانات، بر قرار نظم و حفاظت از امنیت و حقوق مردم، حل و فصل دعاوی و به صورت کل استفاده بهینه از امکانات موجود به تشکیل دولت موقت و ساختارهایی که هریک متکفل آنها گردد، توسط ایشان مبادرت شد. بهشتی بزرگ این حکومت را در شرایطی بنیان نهاد که نظام کمونیستی با پشتیبانی بی‌دریغ اتحاد جماهیر شوروی در کشور، سلطه داشت. آن فقیه فقید و سیاستمدار آگاه برای آنکه این نهضت از آسیب‌های احتمالی مصئون بماند و توان سیاسی ماندگار داشته باشد، وحدت درونی نیروهای شیعی و کلیه احزاب جهادی، وحدت اسلامی، ساختارمند سازی، تخصص سالاری و شریعت مداری را به عنوان راهبرد اصلی نهضت اعلام کرد که به شهادت تاریخ، در نوع خود مترقی‌ترین و مدرن‌ترین رهیافت‌ها بود. سیاست ژرفی که در آن زمان هیچ یک از احزاب هفت گانه که سالها بعد در پیشاور بر آن توافق کردند، تصورش را هم نمی‌کردند. «‌علی‌رغم فقر و عقب ماندگی هزاره‌جات که حتی در افغانستان هم کم نظیربوده، شورا موفق شد تا یک نوع اداره ابتدایی اما منظم را در مناطق مربوطه قائم سازد. خطوط تلفن منطقه به کار افتاد،‌ قواعدی برای جمع آوری مالیات و محصول وضع شد و از همه مهمتر خدمت عسکری بر مبنای روایات محلی تنظیم یافت.» مردمی که شهروند درجه دو بود و ورود به ساختار قدرت برای آنها ممکن دیده نمی‌شد، اینک خود تشکیل دهنده حکومت اند. بدون تردید این اقدام راهبردی و مدرن با درک دقیق آن رهبر آگاه از اوضاع زمانه و بصیرت سیاسی صورت گرفته بود. از یک سو تابوی مشارکت در قدرت سیاسی را می‌شکست و از سوی دیگر، حکومت دست‌نشانده وقت را با بحران مشروعیت سیاسی مواجه و ابزارهای فشار بین‌المللی را نیز فراهم می‌ساخت.
وحدت و انسجام اسلامی
یکی دیگر از فرازهای بلند اندیشه و مشی سیاسی آن فرزانه فرید، تعقیب راهبرد وحدت میان نیروهای شیعی و کلیه احزاب جهادی کشور بود. نیک میدانیم، همواره نفاق و شقاق پاشنه آشیل هر ملت و مردمی است. حکومت‌های مستبد و قدرت‌های استعماری حیات و بقای خویش را در پراکندگی مردم می‌بینند. در چنین وضعیتی است که مردم از پرداختن به امور اساسی و سرنوشت‌ساز باز ‌مانده و به موضوعات کاذب مصروف می‌گردند. در نتیجه هرگز نمی‌توانند تهدیدی را متوجه برج و باروی قدرت حاکم سازند و نیروی متراکمی به وجود آورند.
از این رو آن فقیه بصیر، نه تنها وحدت تشیع که اخوت و وحدت همه اقوام و طوایف افغانستان را خواستار بود و از این طریق راه را بر استراتژی انگلیسی «تفرقه بینداز و حکومت کن» همه قدرت‌ها و ابر قدرتها می‌بست. «‌ما تمام مسلمانان جهان یک سرمایه بسیار بزرگ داریم که آن سرمایه را نه شرقی‌ها دارند و نه غربی‌ها دارند و آن سرمایه وحدت معنوی است؛ وحدت اسلامی، اخوت و برادری دینی است. این سرمایه را غیر مسلمانان ندارند، وحدت آنها مادی است.»
بهشتی کارهای بزرگی کرده بود اما یک تعداد نگذاشتند، این کار بزرگ به آن نتیجه لازم برسد که اگر شورا و بهشتی و کار بهشتی آنروز تحقیر نمی‌شد و تدلیس نمی‌شد… امروز نه وضع هزارجات و نه وضع شیعه و نه وضع افغانستان این نبود. همیشه باید از نقطه‌هایی ابا کرد و ترسید که در دستش آتش است و در خرمن وحدت و یگانگی مردم می‌زند. در نظر ما هیچگاهی ارزش نقش بهشتی با خرابکاری‌های که پیرامون آن صورت می‌گرفت، پائین نمی‌آید زیرا او کارش را کرده بود و مسئول کار خرابکاران و کسانی که هزارستان را به آتش جنگ کشیدند، مسئول عمل آنها بهشتی نیست و نخواهد بود.»
امروز مردم ما برای فردا و فرداها به بازخوانی تاریخ سیاسی و واقعی جامعه آن چنان که هست و نه آن چنان که ساخته‌اند، ضرورت انکار ناپذیر دارند تا دیگر حقیقت‌ها قربانی نشود و تاریخ جهاد پر افتخار مردم ما مقلوب ترسیم نگردد. بهشتی‌ بزرگ و کار بزرگش که سند افتخار و طلایی‌ترین مقطع تاریخ حیات مردم ماست، فراموش نگردد و بار دیگر تجربه تلخ تفرقه، آتش خرمن عزت جامعه ما نشود. به همین دلیل این قلم از ذکر بسیاری از اسناد موجود و تکرار تاریخ تلخ کامی‌ها و توطئه‌های فرا روی این حرکت، طفره رفته و به همین اشاراتی چند بسنده نموده است. به امید آنکه خطاهای گذاشته باز آزموده نشود و آرمان معماران بزرگ، به دور از موج سواری‌ها، چنان که شایسته است، جامه عمل بپوشد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.