احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمـدذکی خاورنیا / سه شنبه 25 میزان 1396 - ۲۴ میزان ۱۳۹۶
بخش هشتم و پایانی/
عنصر دوم: خلیفه
رشید رضا اگرچه با بازسازی نظریۀ خلافت، نظریۀ حکومت اسلامی را مطرح میکند، اما در نظریۀ مذکور همچنان خلیفه به عنوان یک عنصر اساسی پذیرفته میشود. از نظر وی، خلیفه در رأس حکومت اسلامی قرار میگیرد و علاوه بر عدالت و علم، شرط قریشی بودن را نیز برای وی لازم میداند. رشید رضا اشتراط قریشی بودن را اجماعی میداند؛ اما علاوه بر اجماع، بر ضرورت شرط قریشی بودن اینگونه استدلال میکند: خداوند دینش را ختم کرد و آن را با فرستادن قرآن به زبان عربی بر خاتم پیامبران که هم عربی و هم قریشی بود، تمام و کامل نمود و حکمتش اقتضا میکند که نشر این دین در شرق و غرب با دعوت قریش و زعامتِ آنها باشد… قریش کاملترین اعراب از نظر آفرینش و اخلاق و فصاحت و هوش و فهم … بودند. (همان، ۶۲)
بنابراین از نظر وی، قریش بهدلیلِ برخورداری از مزایای خاص، شرط خلافت را دارد. به عقیدۀ وی، پیامبر خلافت را در قریش قرار میدهد؛ زیرا نخست اینکه آنان مزایای متعدد دارند که موجب گسترش دعوت اسلام از سوی آنان میشود و دوم، در این صورت اقامه و نشر اسلام به گونۀ پیوسته و سلسلهوار توسط نخستین کسانی که اسلام را درک کردند، میسر میشود. (همان)
هرچند در نظریۀ حکومت اسلامیِ رشید رضا بر شورا تأکید میشود، اما هیچگاه در سطح حاکم اسلامی بهکار گرفته نمیشود و اجماع اهل حلوعقد، تنها میتواند از میان قریش به انتخاب حاکم بپردازد. در واقع، به رسمیت شناخته شدنِ خلیفه در نظریۀ حکومت اسلامی وی، خصلت سلفگرایانه اندیشۀ رشید رضا را تقویت میکند. هرچند که وی در نظریۀ خود بر شورا تأکید فراوان دارد.
عنصر سوم: اهل حلوعقد
اهل حلوعقد به عنوان عنصر سوم حکومت اسلامی، از جایگاه بالایی در نظریۀ رشید رضا برخوردار اند. اهل حلوعقد مظهر تحقق شورا در نظریۀ وی بهحساب میآیند. از اینرو در نظریۀ رشید رضا، اهل حلوعقد همان اهل شورا تلقی میشوند. در اندیشۀ وی، اهل حلوعقد از دو اختیار اساسی برخوردارند: نصب و عزل خلیفه و قانونگذاری.
وی در توضیح مفهوم اهل حلوعقد مینویسد: مقصود از اهل حلوعقد کسانی هستند که بهطور بالقوه و بالفعل مصدر و منبع هستند، رؤسایی هستند که امت در امور عمومی از آنها تبعیت میکنند و مهمترین امور عمومی، نصب حاکم و عزل اوست… و کسانی هستند که هم ولایت را واگذار میکنند و هم عزل میکنند. (همان، ۵۹)
رشید رضا برای اهل حلوعقد دو شرط عدالت و علم دین و مصالح امت و سیاست امت را لازم میداند(همان، ۵۸). برخورداری آنان از این دو شرط، امکان انجام دو وظیفۀ اساسی مذکور را فراهم میسازد. رشید رضا همانطور که اشاره شد، اهل حلوعقد را، همان اهل شورا میداند. وی در توضیح مفهوم «اولیالامر» مینویسد: روشن است که اولیالامر که با رسول هستند و امور امنیت و دیگر مصالح عمومی به آنها برمیگردد، نه علمای فقه هستند و نه امیران و حکام، بلکه اهل شورا از بزرگان و رهبران مسلمانان هستند. (همان، ۵۷) بنابراین، اهل حلوعقد کسانی هستند که امور عمومی جامعه به آنها واگذار میشود و با شورا نسبت به این امور تصمیمگیری میکنند. تصمیمگیری دربارۀ نصب و عزل حاکم و نیز قانونگذاری در اختیار آنان قرار دارد.
رشید رضا اگرچه ابتدا نسبت به اهل حلوعقد نگاه و دیدگاهی فراگیر دارد، اما در ادامه به تطبیق مفهوم اهل حلوعقد در دوران حاضر میپردازد و در یک سازماندهی جدید از مفهوم اهل حلوعقد به احزاب موجود در جوامع اسلامی اشاره میکند. وی در پاسخ به این پرسش که «آیا در سرزمینهای اسلامی امروز اهل حلوعقد بهطور بالفعل و یا بالقوه وجود دارند؟» به بررسی سه حزب معتدل اصلاح اسلامی، حزب غربگرایان و حزب فقهای متحجر محافظهکار میپردازد. حزب معتدل اصلاحی بین استقلال در فهم فقه دین و حکم شریعت اسلامی و جوهرۀ تمدن غرب جمع میکند،(همان، ۹۲) حزب غربگرایان (متفرنجین) بر این باور هستند که دین در دوران حاضر، با سیاست و علم و تمدن جمع نمیشود و دولتی که مقید به دین باشد، نمیتواند قوی و نیرومند شود تا با دولتهای قوی مساوی شود،(همان) و حزب متحجر محافظه (حشویه الفقهاء الجامدین) کسانی هستند که از وضع قوانین نظامی، مالی و سیاسی با بهکارگیری فقه تقلیدی خود، عاجز هستند و از قبول اجتهاد مطلق در تمامی معاملات دنیوی خودداری میکنند، واگر به آنها حکومت واگذار شود، قطعاً از ادارۀ آن عاجز خواهند بود(همان، ۹۳). رشید رضا معتقد است که تنها حزب اصلاحی معتدل میتواند به عنوان اهل حلوعقد به تأسیس نظام سیاسی بر مبنای خلافت و شورا بپردازد. وی وظیفۀ این حزب را اینگونه توضیح میدهد: بر حزب اصلاح واجب است تمامی تلاشِ خود را اولاً به تبیین شکل حکومت خلافت اسلامی متناسب با وضعیت زمانِ حاضر معطوف نماید، ثانیاً به اقناع اهل نفوذ و بزرگان سرزمینهای اسلامی نسبت به اقدام و فعالیت کردن بر اساس مصالح و مفاسد و سعادت مردم بپردازد. (همان، ۹۷)
بدین ترتیب، رشید رضا علاوه بر تأکید به اهل حلوعقد به مثابۀ اهل شورا، تلاش میکند در بازسازی نظریۀ خلافت در دوران معاصر از این اصطلاح بهره گیرد. رشید رضا به همین دلیل، به نوعی در وضعیتِ رفتوبرگشت به اندیشۀ سیاسی قدیمیِ اهل سنت قرار میگیرد و این وضعیت دوگانه در اندیشۀ وی حفظ میشود. حمید عنایت با نقل عبارتی از روزنتال، این دوگانهگی را توضیح میدهد: نتیجۀ اساسی که از طرح او (رشید رضا) اتخاذ میشود، این است که به گفتۀ روزنتال قایل شویم به «وجود موازی حکومت دینی و حکومت سیاسی، با وجود تأکید بر اولی و تخطئهیی راجع به دومی». (حمید عنایت، پیشین، ص۱۵۱)
بدین ترتیب، با وجود تأکید بر شورا و تلاش برای قرائتی از حکومت اسلامی، رشید رضا موفق به عبور از نظریۀ سیاسی قدیمی اهل سنت نمیشود. اما با وجود این، به نظر میرسد میتوانیم به این نتیجهگیری اشاره کنیم که رشید رضا با تأکید بر عناصر سهگانه و به ویژه عنصر نخست (شریعت) و عنصر سوم (اهل حلوعقد/ شورا)، به محدودیت قدرت حاکم و حکومت میاندیشد. به عبارت دیگر، رشید رضا از نظریۀ سیاسی سنتی بهطور کامل عبور نمیکند، اما بیتردید با طرح نظریۀ شورا از الگوی نظام سیاسیِ اقتدارگرایانه گذشته و تا حدی گذر میکند که میتواند از شورا برای اثبات ناسازگاری اسلام و استبداد و حمایت از نظام سیاسی محدود، بهره گیرد.
آثار و تألیفات رشید رضا
رشید رضا به عنوان اصلاحگر دینی، میخواست از طریق آموزش و پرورش و اصلاح افکار، امت اسلامی را از انحطاط و عقبماندهگی نجات دهد؛ به همین لحاظ در پهلوی فعالیتهای دعوتی، دست به تألیفِ کتابهای مختلف در زمینههای مورد نیازِ عصر خویش زد که تا کنون چندین اثرِ ایشان به چاپ رسیده و در دسترسِ علاقهمندان قرار گرفته است. در ذیل، کتابهای مشهورِ ایشان را نام میبرم:
تفسیر القرآن الحکیم (تفسیر المنار) در ۱۲ جلد
مجله المنار در ۳۴ جلد
تاریخ الأستاذ الإمام الشیخ محمد عبده در سه جلد
نداء للجنس اللطیف
الوحی المحمدی
یسر الإسلام وأصول التشریع العام
الخلافه
الوهابیون والحجاز
حقوق النساء فی الإسلام وحظهن من الإصلاح المحمدی العام
محاورات المصلح والمقلد
ذکرى المولد النبوی
الشیعه والسنه
شبهات النصارى وحجج الإسلام.
امیر شکیب ارسلان نیز کتابی زیر عنوان «السید رشید رضا أو إخاء أربعین سنه» دربارۀ رشید رضا نوشته است.
نتیجهگیـری
رشید رضا، شاگرد محمد عبده و از ادامهدهندهگانِ راه سید جمالالدین افغانی بهحساب میآید. وی در راهِ اصلاح دینی بهسان استادش تلاشهای زیادی نمود و کارهای قابلِ ملاحظهیی انجام داد. او عزتِ مسلمانان را در وحدتشان میدانست، به همین لحاظ جدوجهدِ زیادی برای وحدت و همگرایی مسلمانان و تقریب میان مذاهب که مقدمهیی برای وحدت است، انجام داد.
رشید رضا به این باور بود که انحطاط وعقبماندهگی مسلمانان ریشه در تعالیم خرافییی دارد که از فرهنگ دینی یهودیت و نصرانیت و مجوسیت وارد اسلام شده است؛ از همینرو در زمینۀ تجدید فکر اسلامی و پیرایش آن از اندیشههای خرافی کارهای بزرگی انجام داد که تفسیر «المنار» مهمترین کار وی و دائرهالمعارف جریان اصلاح دینی در عصر حاضر به شمار میآید.
او با گرایش عقلانییی که داشت، به آنعده روایاتِ تفسیری که مخالفِ عقل بود، توجهی نکرد و به نقد آنها پرداخت، و در زمینۀ قبول اخبار تفسیری، به این باور بود که خبر، زمانی مفید یقین است که کسی خود آن را از پیامبر بشنود و یا از راه غیرقابل تردید که راه تواتر است، به او برسد، و با توجه به اینکه از زمانِ ما تا زمانِ پیامبر مدتِ زیادی فاصله است، راهی برای دستیابی به یقین، جز خبر متواتر که هیچکس در آن اختلاف نداشته باشد، وجود ندارد؛ پس خبر غیرمتواتر نمیتواند حجت باشد.
وی در زمینۀ قبول احادیث، راه متفاوتی نسبت به دیگران رفته است. او سنت پیامبر را به سنت عملی و قولی تقسیم کرده و معتقد است که سنت عملی زمانشمول و مکانشمول است، اما سنت قولی چنین نیست. به باور وی، خبر واحد حجت نبوده و اغلب صحابه عادل هستند نه همۀ آنها، و تمام احادیث صحیحین حجت نیست. او موضعگیری سختی در برابر اسراییلیات داشت که این کار باعث شد تمام روایتهای کعب الاحبار و وهب ابن منبه را رد نماید.
رشید همچنان سنت نبوی را به دو بخش تشریعی و ارشادی تقسیم کرد و از منظر وی، سنت تشریعی مسایل مرتبط با دین، اعمال عبادی- معنوی و… است و ارشادی هر آن چیزیست که مرتبط با دنیاست؛ مانند امور معیشت، زراعت، تجارت و… . وی بر این باور است که نصوص مرتبط با بخش دوم، جزء دین نیست و در آن موارد رسول خدا بشر است و چونان فرد عادی زندهگی کرده است.
وی معتقد به ظهور مهدی نیست و تمام احادیث و روایات در اینباره را رد میکند و میگوید اعتقاد به مهدی زیانهای زیادی به بار میآورد. در پهلوی این، احادیثی که دربارۀ ظهور دجال آمده است را نیز رد میکند و به این باور است که همۀ اینها ساخته و نیرنگِ یهود است.
رشید رضا برخلاف استادش محمد عبده، توجه زیادی به سیاست و فقه سیاسی داشته و در این زمینه کتابی هم نوشته است. او در حقیقت، فقه سیاسیِ کلاسیک را با درنظرداشتِ زمان و مکان بهروزرسانی کرده و از منظر وی، نظریۀ حکومت اسلامی دربرگیرندۀ سه عنصر است: شریعت، خلیفه و شورا.
جریانهای مختلف، رشید رضا را سخت مورد انتقاد قرار دادهاند که مهمترین انتقادِ آنها این است: او در عقلگرایی زیادهروی کرده و در نوگرایی افراط نموده است؛ طوریکه هرازگاهی مواضعِ تندی در برابرِ مشربهای فلسفی و کلامی و مذاهب فقهیِ مروج میان مسلمانان به بهانۀ بازگشت به اسلام نخستین میگیرد، اما در رویارویی با اندیشههای نوپیدای تجربی، موضع نرمی اتخاذ میکند.
منابع
۱- الخلافه أو الامامه العظمی، محمد رشید رضا.
۲- مجلۀ المنار، مجموعه من المؤلفین، محمد رشید بن علی رضا (المتوفى: ۱۳۵۴هـ) وغیره من کتاب المجله.
۳- تفسیر المنار، محمد رشید بن علی رضا (المتوفى: ۱۳۵۴هـ)، الهیئه المصریه العامه للکتاب، ۱۹۹۰ م.
۴- اسلام و دمکراسی مشورتی، منصور میراحمدی، تهران، نشر نی، ۱۳۸۴٫
۵- اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، حمید عنایت، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، چاپ سوم، تهران، شرکت سهامی انتشارات خوارزمی، ۱۳۷۲٫
۶- التفسیر والمفسرون محمد السید حسین الذهبی (المتوفى: ۱۳۹۸هـ)، مکتبه وهبه، القاهره ب ت.
۷- احمد امین، المهدی والمهدویه، موسسه هنداوی للتعلیم والثقافه، مصر، ۲۰۱۲م.
۸- تثبیت دلائل النبوه، القاضى عبد الجبار بن أحمد بن عبد الجبار الهمذانی الأسد أبادی، أبوالحسین المعتزلی (المتوفى: ۴۱۵هـ)، دارالمصطفى – شبرا- القاهره.
۹- مقدمه ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد بن خلدون، محمد پروین گنابادی، مکتبه الشامله.
۱۰- عقد الدرر فی أخبار المنتظر، یوسف بن یحیى بن علی المقدسی الشافعی السلمی، مکتبه المنار، الزرقاء – الأردن الطبعه:الثانیه، ۱۴۱۰ هـ – ۱۹۸۹ م.
۱۱- الجامعالأحکامالقرآن = تفسیر القرطبی، أبوعبدالله محمد بن أحمد بن أبیبکر بن فرحالأنصاری الخزرجی شمسالدین القرطبی (المتوفى: ۶۷۱هـ)، تحقیق: أحمد البردونی و إبراهیم أطفیش، دارالکتب المصریه – القاهره، ۱۳۸۴هـ – ۱۹۶۴ م.
۱۲- محمد خلف سلام، لسان المحدثین، مکتبه الشامله.
۱۳- تحریر علوم الحدیث، عبدالله بن یوسف الجدیع، مؤسسه الریان للطباعه والنشر والتوزیع، بیروت – لبنان، ۱۴۲۴ هـ / ۲۰۰۳ م.
۱۴- الجامعالأخلاق الراوی وآداب السامع، أحمد بن علی بن ثابت الخطیب البغدادی أبوبکر، د. محمود الطحان، مکتبه المعارف – الریاض، ۱۴۰۳٫
۱۵- هاشم اسلامی، اوجها و فرودهاى تفسیر (المنار)، www.maarefquran.org.
Comments are closed.