گزارشگر:یک شنبه 7 عقرب 1396 - ۰۶ عقرب ۱۳۹۶
نوشته: دکتر احمد الریسونی/
برگردان: علی رشیدی/
بیش از نیم قرن است که عربستان سعودی به پشتوانۀ امکانات مالی و نفتی عظیم و جایگاه ژئودینی خود توانسته نفوذ فرهنگی، دعوا و سیاسی بلامنازعی در جهان و به طور ویژه، جهان اسلام کسب کند. به همین دلیل هم است که آن چیزی که من آن را «اسلام سعودی» نامیدهام، گسترش یافته و سردمداری کرده است؛ به گونهیی که بیشتر متدینان، دعوتگران و اعضای جنبشهای اسلامی به نحوی از انحا از این نوع اسلام تأثیر پذیرفته اند.
مراد از اسلام سعودی چیست؟
بعضی آن را وهابیت مینامند، هر چند که اساساً وهابی هستند، اما وهابیتِ اسلام سعودی دچار تغییر و تحول و سازگاری با بعضی عوامل شده است. بعضی آن را سلفیت مینامند، اما سلفیتِ بدقواره، نازیبا و مطیع. بعضی آن را اسلام حنبلی میدانند، اما یک اسلام حنبلیِ نجدیِ خشک. بعضی، صاحبان چنین اسلامی را ظاهریهای جدید معرفی میکنند، همینطور است، اما ظاهریت آنان تحریف شده و سعودیسازی شده است. بعضی آنان را به ابن تیمیه منسوب میکنند، اما آنهایی که با ابن تیمیه آشنایی دارند، میدانند که او بیش از سایرین، از این نوع اسلام، ظلم و جفا دیده است.
البته اسلام آنها به اوصاف دیگری مثل «تندروی و افراطگرایی»، «فقه بیابانی و بدویت» و «فقه واماندهگی و عقبماندهگی» نیز متصف شده است. در حقیقت، میتوان گفت که «اسلامِ سعودی» از هر کدام از اوصاف مذکور بهره و نصیبی دارد، اما در مجموع این اسلام نوعی خاص از بینش و تدین، متشکل از سختی و خشکی شنها و نرمی ریالها (واحد پول سعودی) است. اسلامی که در سایه دو شمشیر در هم تنیده و با جهتدهی و چنبرۀ آلسعود شکل گرفته است.
وقتی اسلام سعودی اینگونه مخلوط و ترکیب یافته است و از منابع و اصول بیشماری تشکیل یافته، تعیین نسبت و نسب آن را رها میکنیم و به بعضی از خصوصیات و ویژهگیهایی که با آن شناخته میشود، نگاهی میاندازیم. البته بعضی از این ویژهگیها به روزهای شیخین محمد بن عبدالوهاب و محمد بن سعود بر میگردد و بعضیها به طور ویژه مربوط به دورۀ سوم حکومت سعودی یعنی از حکومت ملک عبدالعزیز و فرزندان و نوههایش تا حال حاضر است.
اکنون قصد ندارم از جوانب مثبت و محسّنات «اسلام سعودی» صحبت کنم، بلکه میخواهم به پارهیی از جوانب سلبی آن بپردازم که در حال حاضر به ویژهگی ظاهر و غالب این اسلام تبدیل شده است. این ویژهگیها عبارتند از:
۱- شدت و خشونت، به عنوان ویژهگی بارز آن. شدت و خشونت در: افکار، احکام یا در الفاظ… تا جایی که واژۀ «سلفی» و «وهابی» در ذهن و نگاه مردم، مظهر شدت، تندخویی و بنیادگرایی است. حتا در تعاملات عادی بین سعودیها به کسی که در کاری سختگیری بیش از حد نشان میدهد، می گویند: «لاتحنبلها» : یعنی مثل حنبلیها و سلفیها سختگیری و مبالغه نکن.
۲- تعامل با دیگر مسلمانان اعم از مردم عادی، مذاهب، طوایف و قضاوت در مورد آنان با فرهنگ و نگاه تکفیر (دیگران را کافر دانستن) و تضلیل (دیگران را گمراه دانستن) و تبدیع (دیگران را اهل بدعت دانستن). حتا علمای بزرگ (پیشین و معاصر) از حملههای تضلیل و تبدیع آنان در امان نمانده اند و حتا بعضی را تا حد تکفیر نیز رسانده اند.
۳- تکیه بر خشونت و شمشیر. این مملکت در صدر کشورهای حایز بالاترین میزان قتل، شکنجه، دستگیری و ربودن است. همۀ این موارد با تأیید حکم شرعی و با اتکا به فتواهای آماده و سفارشی از جانب شیوخ سعودی صورت میگیرد. شایستۀ ذکر است که بیشتر جنگهایی که عربستان سعودی در آن شرکت کرده یا میکند، در برابر مسلمانان است.
۴- برانگیختن آتش فتنه و درگیری بین مسلمانان. شیمه و شگرد شیوخ «اسلامِ سعودی» بر راه انداختن حملات و برانگیختن درگیریها است در برابر: مذاهب فقهی در اسلام، مذاهب کلامی در اسلام، مذاهب صوفی در اسلام، جنبشهای دعوی در اسلام و علما و اندیشمندان اسلامی. با بهرهمندی از امکانات مالی و لوژیستیکی، توانسته اند بیشتر مساجد، خانه و خانوادههای مسلمانان را دچار فتنه و دشمنی و درگیریهای فقهی و عقیدتی کنند.
۵- با امت و علمای امت تعاملی خوارج گونه و با طاغوتها و والیان، تعاملی مدخلیوار (پیروان ربیع بن هادی المدخلی) دارند :وقتی ما از افراطگرایی و سختگیری مشایخ «اسلامِ سعودی» میگوییم، منظورمان به طور مطلق نیست، بلکه این سختگیری و تشدد خاص، عموم مسلمانان و در ارتباط با عبادات و تعاملات آنان است، اما در برخورد با والیان و حکام، نهایت آسانگیری و تساهل دارند. حاکم هر کاری انجام دهد و هر چه بگوید و هر چه از انحراف و بدرفتاری مرتکب شود، تا میتوانند برای او تاویل و عذر و بهانه میتراشند.
Comments are closed.