احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:شنبه 27 عقرب 1396 - ۲۶ عقرب ۱۳۹۶
حمله به اجتماعی از هوادارانِ عطا محمد نور در کابل، یک بارِ دیگر سوالهایی را متوجه حلقاتی مشکوک در داخلِ نظام کرده است. رسیدنِ یک حملهکنندۀ انتحاری به منطقهیی در خیرخانۀ کابل و هدف قرار دادنِ تجمعی سیاسی و سپس به عهده گرفتنِ آن توسط داعش، همان گمان و شکهایی را که بارها مطرح شده است، قوت میبخشد. بسیاریها باور دارند که داعش در افغانستان، ساخته و پرداختۀ حلقههایی است که در دلِ نظام رخنه دارند و دست به اقداماتی در جهتِ اجرای برخی از پروژههای خاصِ آنها میزنند.
سوالهای فراوانی وجود دارند که این ایده را قوت میبخشند. یکی از آن سوالها این است که چرا همیشه اجتماعِ مربوط به یک جریانِ خاص در کشور مورد هدفِ طالب یا داعش قرار میگیرد، اما هرگز به اجتماعاتِ دیگر چنین هشداری نمیرسد و چنین حملاتی نیز صورت نمیگیرد؟ نکتۀ شگفتآورِ نهفته در این سوال برای مردم این است که حکمتیار به عنوان فردی که از صفِ تروریستانِ طالب و داعش بُریده و به دولت پیوسته و با این کارش، به مشروعیتِ نظام موجود و محکومیتِ طالبان و داعش پرداخته است، هرازگاهی که اراده کند، در هر مکانی که بخواهد محفلی را میآراید بدون آنکه هشـداری دریافت نماید و یا حملهیی صورت بگیرد. در حالی که اجتماعاتِ مربوط به حکمتیار با توجه به پیوستنِ وی به دولت، بیش از سایرین میتواند شامل اهدافِ طالبان و داعشیان باشد. اما در دیگر سو، نماز جنازۀ فردی که توسط نیروهای دولتی در یک اعتراض مدنی شهید شده است، مورد سه حملۀ انتحاری قرار میگیرد و یا مردمی که به هواداری از یک شخصیت سیاسی در هوتلی گرد آمدهاند و حکومت را مورد انتقاد قرار میدهند، اینگونه مورد حمله قرار میگیرند!
این پرسش و دغدغۀ مردمانِ کشور را نمیشود عادی پنداشت و از پاسخِ معقول به آن شانه خالی کرد. گمان نمیشود که داعش و طالبان چنین بپندارند که فقط یک گروهِ خاص دشمنِ آنان است و فقط باید همانها را هدف قرار بدهند. زیرا ایدیولوژی و رفتارِ جنگجویانۀ آنها نشان داده که به دشمنیِ همۀ مردم افغانستان کمر بسته و با کُلیتِ وضعِ موجود سرِ ستیز دارند.
از حادثاتی همانندِ حملۀ اخیر میتوان چنین استنباط کرد که داعش و طالبان همانگونه که ابزاری در دستِ کشور پاکستاناند، به ابزاری در دستِ آن عده از سیاستگرانی تبدیل شدهاند که نگاهشان به قدرت و سیاست و رقابت، خونین و حذفگرایانه است. این نکتۀ تأسفبار را زمانی میتوان بهتر درک کرد که برخی نظرات در صفحاتِ اجتماعی را از آدرسِ کسانی مطالعه کنیم که حملۀ انتحاریِ روز پنجشنبه را به این دلیل تأیید کردهاند که صرفاً هوادارانِ عطا محمد نور یا یک قوم را هدف قرار داده است. درحالی که بهراحتی این احتمال وجود دارد که در آن مجلس، پشتونها و ازبیکها و هزارهها نیز حضور بهم رسانده باشند و جزو قربانیانِ حادثه باشند.
استقبال از چنین جنایاتی توسط برخی اشخاصِ معلومالحال و برخی آدرسها در صفحات اجتماعی نشان میدهد که این حملات قبل از اینکه ریشه در فعالیتهای داعش داشته باشد، ریشه در بازیهای بسیار پلیدِ سیاسییی دارد که حلقاتِ خاصی در داخلِ نظام آن را به پیش میبرند. این حمله در کنار سایر حملاتِ مشکوک در گذشته، یک بارِ دیگر نشان داد که تعاملات سیاسی مدنی در داخل کشور به سمتِ تقابلاتِ خشن و توطیهگرانه سوق یافته و اگر چنین حملاتی به یک آدرس و مردمانِ مشخصی ادامه یابد، تردیدی وجود ندارد که روزی صفِ مردم و حکومت کاملاً از هم جدا و میدانِ تعامل و رقابت سیاسی به میدانِ تقابل و ستیزِ نظامی بدل خواهد شد.
شخص رییسجمهور و مجلس نمایندهگان وظیفه دارند که برای پیشگیری از آیندۀ سهمگین، در برابرِ حلقات و حملاتِ مشکوک، مواضعِ جدی و مدبرانه اتخاذ کنند. تعلل و طفره رفتن از این کار، میتواند معنایِ استقبال از سقوط و تباهی را بدهد.
Comments are closed.