احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:روح الله بهرامیان- استاد دانشگاه/ شنبه 4 قوس 1396 - ۰۳ قوس ۱۳۹۶
چندی پیش رییس حکومت وحدت ملی پیرامون بهبود وضع تحصیلی در کشور، صحبتهای علمی و خوبی کرد. امیدوار شدم که میتواند پیگیری این موضوع، زخمهای ناسور تحصیلات عالی کشور را پس از نزدیک به ۴۰ سال جراحت التیام بخشد. انصافاً آقای غنی جدی مینمود و ترتیب فراخوان پنج جایزه برای ساختن بهترین طرحها در زمینههای نصابسازی، ارتقای ظرفیت وکیفیت آموزش پیشرو ومنطقهیی را باتوجه به بازار کار و شرایط خاص علمی جهان پیشکش کرد. مکتوبی را هم دریافت کردیم که او میخواهد با نمایندههای دانشگاهها در سراسر کشور دیدار داشته باشد. تاریخاش بهیادم نیست اما من از سوی دانشگاه سمنگان ماموریت یافته بودم تا در این زمینه با ایشان طرحها و پیشنهاداتی را شریک سازم، آن برنامه برگزار نشد، دقیق نمیدانم سرنوشت آن فراخوان و جوایز که یکی از راههای بازسازی نظام تحصیلی میتوانست باشد، چه شد. آنچه اما دیده شده و همه شاهدیم حادثۀ تلخ خودکشی یک دانشجو و وضعیت واقعاً اسفبار دانشگاهها است که از نبود یک سیستم کارآمد رنج میبرند. خود تحصیلات عالی نیز متوجه آن شده است.
پُرواضح است، سیستم یا روندهای اکادمیک پاسخگو و باکیفیت¬را درهر کشوری دانشمندان و افراد ورزیدۀ آن کشور میتوانند بسازند چون برای بهبود اعتبار نظام تحصیلی راهکار و تنظیم برنامهها است که امکان می¬دهد دانشگاه به کانون آموزش و حصول کمال و تخصص بدل شود. این مهم، اما در شرایط فعلی افغانستان جز با دادن فراخوان برای تهیه طرحها و برنامههای باکیفت و اجماع نخبهگان ممکن نیست تا تواناییهای باالقوۀ افراد مشخص شود و از آن برای ساختن چنین طرح و برنامه عملاً استفاده گردد.
در بخش جهانی و علمی، جهان امروز هم برای اعتبار بخشیدن به دانشگاهها تنها کیفیت آموزش، زیربنا، صلاحیت هیأت علمی و امکانات مادی در اولویت قرار ندارد که دستآوردهای تحقیقی معتبر و ارایۀ آن¬ها به وسیلۀ نشریهها به زبانهای مختلف و زندۀ عالم که در بازار مهارتها و علوم بینالمللی نیز مصرف داشته باشد مهم و امتیاز تلقی میشود. با دریغ ما از تمام این امتیازها فارغ ایم، امید میبرم به مرور زمان به آن برسیم؛ اما درمورد واقعه زهرا باید گفت:
در کشوری که معیار ترقی و پیشرفتهای اکادمیک جابهجایی افراد خاص براساس روابط صورت بگیرد، بدیهی است این اتفاقها میافتد و بدتر از اینها نیز خواهد افتاد. واقعیت این است که فراوان اند استادانی که خود به شیوههای امروزین و پذیرفته شدۀ پایاننامه نویسی علمی به رهنمایی نیاز دارند. اما سالهاست بر گردۀ نظام تحصیلی چنان موریانه و خنجر افتاده اند که با حضور ایشان هر روز دانش و بینش علمی نابود و قطعه قطعه میشود، من درس خواندۀ دانشگاه کابل هستم، همواره شنیدهام این دانشگاه روزگاری ورزیدهترین کادرها راداشته و بینظیرترین دانشگاه در منطقه بوده، اما امروز متاسفانه نفهمترین استادان که فقط با قدرتهای تندرو گروهکها میانه دارند، کرسیهای آن را اشغال کرده اند. حادۀ تلخ زهرا را در موردش نباید یکجانبه وعاطفی قضاوت کرد. سیستمی را که فرستوده خواندیم در حقیقت در همین مورد خاص خود؛ دو راه¬کار نجات¬بخش دارد که محصل بتواند پیش از خودکشی دست به آن راهِ¬میان¬بر یا حیاتی بزند، اولین کاری که در چنین مورد یک دانشجو حق دارد انجام دهد. تغییر استاد رهنمایش از سوی دیپارتمنت به صورت قانونی است. بیشتر روی آن نمیپیچم، چون مقررهها، لوایح و کارشیوههای وزارت تحصیلات عالی دراین زمینه صراحت دارد. استاد رهنمای یک محصل هر بدبختی که داشته باشد. تحصیلات عالی برای دانشجو حق داده است تا موضوع مونوگراف و استاد خود را درصورت مساعد ندانستن بسیار به شیوۀ ساده تغییر بدهد. دیگر مدت جستن از خود دانشگاه است. دفاتر آیتی درهر دانشگاه افغانستان وجود دارد. محصل با ارایه درخواستی و گرفتن دستور از رییس دانشکده یا دانشگاه میتواند هر مشکلی که در مونوگراف و پایاننامۀ خود دارد را با این دفتر حل کند.
خودکشی روی این مسأله قابل حل و تعمیم دادن آن به گونه¬یی که جریان دارد قدری بی انصافی است. امیدوارم این آخرین مورد وآغازی برای ازسرگیری راهکارهای پسندیده برای بهبود وضع پایاننامه نویسی و سایر موارد مشابه باشد، واقعاً عنعنهیی و ناسازگار با شیوههای تحقیقی معتبر وعلمی است. اما تمنای من این است که از مسأله پیش آمده به سود کسانی استفاده نکنیم که فردا با رد شدن قانونی مونوگرافشان بروند و خود کشی کنند، این مظلومنمایی و از دانشجوی ضعیف قهرمان ساختن عواقب و پیامدهای ناگوار و خطرناک تری دارد. روند پیش¬روندۀ آموزش را بههم میزند. ما با این عملکرد می¬توانیم ناخواسته آن عده از استادان دانشگاهها را ناامید کنیم که با صداقت و تعهد به این نظام کار و ادای مسوولیت میکنند و دست رد به موقفهای کلان زده اند تا رسالت استادی و انسانی خود را درقبال نسل نو کشور ادا کنند و شبانه روز در تلاش اند تا طرح گفتمان و بینش علمی را در صنوف درسی پیاده کنند. به قول معروف «عیب می جمله بگفتی هنراش نیز بگوی» چنین است که جوانان ما بیشتر به حواشی محیط اکادمیک و دانشجویی علاقه نشان میدهند. این فی¬نفسه باعث ایجاد حوادث مشابه می¬شود که واقعاً تکان دهنده و ناصواب است.
ما می¬توانیم این مسأله را فقط ازمجراهای قانونی آن پیگیر باشیم. منار یادبود خواستن و درنهایت، ساختن این منار مگر چه درد و وضعیت نابهسامان ما را بهبود خواهد بخشید؟ توقع میرود نسل دانشجوی ما منصف، بیدار و ارادۀ سیالی باشند که همه جوانب قضا یا را درنظر بگیرند؛ مگر جبههگیریهای ناشیانه برعمق ماجرا و دربهدری نخواهد افزود؟ مگر کسانی که در صدد به هم زدن فرصتهای خاصی که برای ما در عرصههای مختلف ایجاد شده است؛ ازاین تنش به نفع خویش استفاده نخواهند کرد؟ من درحالی که از مرگ زهرا سخت متأثر هستم و این ضایعه را جبران ناپذیر میدانم، از همه خواهشمندم تا انصاف و قضاوت عادلانه را هرگز فدای احساسات و برخوردهای عاطفی خود نسازند.
Comments are closed.