احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:سه شنبه 14 قوس 1396 - ۱۳ قوس ۱۳۹۶
با همۀ پیشرفتهای نظری و تیوریکی که در عرصۀ روابط بینالملل صورت گرفته، هنوز هم بهجرأت میتوان گفت که سیاستِ جهانی بر پایۀ دو عنصرِ قدرت و فریب میچرخد و سایر نظریهها و عناصرِ بهاصطلاح مدرن و پستمدرن، بازیهای ذهنی و زبانییی بیش برای سرگرمیِ نهادهای علمی و دانشگاهی نیستند. این حکم بهروشنی از بررسی روابط امریکا و پاکستان در مورد افغانستان قابل استخراج است.
در سالهای اخیر، بارها حوادث و خبرهایی به گوش رسیده مبنی بر اینکه امریکا از حمایتِ دولتِ پاکستان از تروریستان در داخلِ مرزهایش به ستوه آمده و میخواهد این مسأله را با پاکستان فیصله کند. هر بار مقاماتِ سیاسی و نظامیِ امریکا هشدارها و اولتیماتومهایی به آدرس پاکستان صادر کرده و مردم افغانستان و سیاسیونِ بیخبر را نیز هیجانزده ساختهاند که اینبار این همسایۀ شرورِ شما به مکافاتِ اعمالش میرسد. اما چندی بعد، همهچیز به فراموشی سپرده شده و هیچ اتفاقِ خاصی هم میانِ دو کشور و حکومت نیـفتاده است.
در آخرین موارد، دونالد ترامپ رییسجمهوریِ جدیدِ ایالات متحدۀ امریکا هشدارهای ظاهراً قاطع و جدییی به آدرسِ پاکستان وارد کرد و حتا از سقوط جایگاه پاکستان در راهبرد جدیدِ امریکا در افغانستان و جنوب آسیا خبر داد. اینبار اما با توجه به شخصیتِ غیرمترقبۀ آقای ترامپ، خیلیها در افغانستان کارِ پاکستان را تمامشده حساب کردند و برای سقوط این همسایه و صعود متعاقبِ افغانستان لحظهشماری نمودند. ولی در نهایت، بازهم دیدیم که شخصیتِ جالب و گانگستریِ ترامپ نیز در برابرِ پاکستان و در واقع، در برابرِ قاعدۀ بازی در سیاستِ جهان کم آورد. پس از اعلام راهبرد جدید، دوباره دیدیم که ترامپ تحت تأثیرِ محدودیتها و مصلحتهای دنیای سیاست و منافعِ رایج در آن، در اظهاراتش نسبت به پاکستان تعدیل بهعمل آورد و راههای گنجشکیِ زیادی را برای ادامۀ دوستی با پاکستان باز گذاشت.
روز گذشته، وزیر دفاع امریکا، جیمز ماتیس وارد اسلامآباد شد و قرار گزارشها از حکومت پاکستان خواست که از استفادۀ تروریستان از خاکِ این کشور برای حمله به افغانستان جلوگیری کند. این خواستِ امریکا اگرچه در بسیاری از رسانهها، «اتمام حجت» و «آخرین فرصت برای همکاری» تعبیر میشود؛ اما از منظر هر سیاستدانِ واقعنگر و آگاه از مسایل منطقه و جهان، ادامۀ بازی قایمموشکِ (چشمپتکان) امریکا و پاکستان در زمینِ افغانستان تلقی میگردد.
شاید سفرِ ماتیس به اسلامآباد، سوغاتیهای خبریِ زیادی برای رسانهها و دلخوشیهای فراوانی برای برخی دولتمردانِ ما داشته باشد، ولی مسلماً این سفر، هیچ تغییری در واقعیتهای امنیتیِ افغانستان و نوع نگاهِ پاکستان به افغانستان وارد نخواهد آورد. واقعیت این است که: اولاً امریکا را یک کلاناستراتژیِ و یک ابرسیستمِ جهاننگر مدیریت و رهبری میکند، نه شخص ترامپ یا ایکس و ایگرگ؛ ثانیاً امریکا با پاکستان در پوششِ این ابرسیستم، در بسیاری از مسایلِ افغانستان اتفاق نظر دارد؛ ثالثاً در مواردی که احتمالاً اختلاف دارند نیز مصلحتها و مجبوریتهای زیادی آنان را به نوعی معامله در افغانستان ناچار میسازد؛ معاملهیی که در آن نه امریکا بسوزد و نه پاکستان، اما اگر افغانستان سوخت، زیاد مهم نیست!
اینها چه خوشمان بیاید چه نیاید، واقعیتِ دنیای سیاست و ماهیتِ خودیارِ محیط بینالملل است. ترامپ با همۀ پاکستانستیزیاش سه سالِ دیگر بیشتر بر سرِ قدرت نیست؛ ممکن است بعد از او شخصِ دیگری بر سرِ کار بیاید و بابِ مراودۀ بیشتر و صمیمیتری با پاکستان بگشاید. اینکه در این میان وظیفۀ افغانستان چیست، مهم است. حکومت و مردم افغانستان باید در عرصۀ بینالملل بیش از همه، روی ظرفیتها و پتانسیلهای داخلی و ملی سرمایهگذاری و تکیه کنند. ما برای تأمین حقوق و منافعِ خود در ارتباط با همسایهگان و جهان، چارهیی جُز نیرومند شدن در ابعادِ سخت و نرمِ آن نداریم؛ زیرا در غیر این صورت، خود به ابزار منافعِ سایرِ دولتها تبدیل میشویم(چنانکه امروز شدهایم). حرکت از بازیهای قبیلهیی و نفاقآمیز به سمتِ آجنداهای ملی و وفاقآمیز، قدمۀ نخست و مهمِ نیرومند شدن در نظام بینالملل است!
Comments are closed.